< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله خلخالی

94/01/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اقسام ملاقی شبهه در کلام آخوند/ تنبیه دوازدهم: ملاقی شبهه محصوره/ تنبیهات دوران بین محذورین/ اصل احتیاط
خلاصه بحث
کلام در بیان اقسام سه‌گانه ملاقی شبهه محصوره در کلام آخوند بود که قسم اول آن عبارت بود از وجوب اجتناب از ملاقیٰ دون الملاقی، گرچه مرحوم شیخ در این فرض، حکم به لزوم اجتناب از ملاقی هم نمودند به خاطر ملازمه و تبعیت ملاقی از ملاقیٰ، ولکن بیان مرحوم آخوند و جواب از کلام مرحوم شیخ گذشت.

قسم دوم: لزوم اجتناب از ملاقی فقط
در قسم دوم ملاقی شبهه، اجتناب از ملاقیٰ، واجب نیست اما اجتناب از ملاقی، لازم است، برای این قسم دو مورد بیان شده است که هر دو مورد باید بررسی شود؛

مورد اول
مثال: ابتدا علم اجمالی به نجاست ملاقی (ثوب) یا شیئ دیگر (إناء کبیره) داشته باشیم بعد علم پیدا کنیم به ملاقات ملاقی با ملاقیٰ (إناء صغیره) در گذشته و همچنین علم حاصل کنیم که یا همین ملاقیٰ نجس بوده یا شیئ دیگر (إناء صغیره)، که طبعاً احتمال دارد نجاست ملاقی در واقع ناشی از همین ملاقات باشد، بهرحال در اینجا، چون ابتدا طرفین علم اجمالی به نجاست یکی ملاقی یا إناء صغیره دارد به مقتضای این علم، باید از هر دو، اجتناب نماییم اما نسبت به ملاقیٰ چون علم اجمالی دوم بعد از تنجیز علم اجمالی اول آمده و نسبت به طرف إناء صغیره که قبلاً منجّز شده است دوباره منجّز نمی‌شود بنابراین احتمال وقوع نجاست در إناء کبیره (ملاقیٰ) تنها یک شک بدوی بوده و مجرای اصل خواهد شد.
قال رحمه الله: و أخرى يجب الاجتناب عما لاقاه دونه فيما لو علم إجمالا نجاسته أو نجاسة شي‌ء آخر ثم حدث [العلم ب] الملاقاة و العلم بنجاسة الملاقي أو ذاك الشي‌ء أيضا فإنً حال الملاقي في هذه الصورة بعينها حال ما لاقاه في الصورة السابقة في عدم كونه طرفا للعلم الإجمالي و أنه فرد آخر على تقدير نجاسته واقعا غير معلوم النجاسة أصلا لا إجمالا و لا تفصيلا و كذا لو علم بالملاقاة ثم حدث العلم الإجمالي و لكن كان الملاقي خارجا عن محل الابتلاء في حال حدوثه و صار مبتلى به بعده.[1]
سوال
علم به نجاست ملاقی، چگونه محقق می‌شود در حالیکه این ملاقات، آن را نجس نکرده چون ملاقات با نجس نبوده، بلکه ملاقات با طرف علم اجمالی (إناء کبیره) نموده است و ما یقین به نجاست آن إناء، بخصوصه نداریم.
جواب
اولاً؛ فرض مسئله اینست که علم به نجاست ملاقی داشته باشیم همانطور که تعبیر [لو] در عبارت آخوند به آن اشاره دارد.
ثانیاً؛ با ملاقات ملاقی با هر دو طرف علم اجمالی، علم به ملاقاتش با نجس حاصل می‌شود چراکه یکی از طرفین یقیناً، نجس است.

نظر سیدناالاستاد
استاد می‌فرماید ما در دوره‌ی قبل بر این کلام آخوند اشکال کرده بودیم به این بیان که؛
مدار در تنجیز احکام، علم ما به آنها است ولو اجمالاً و اما احکام واقعی، بماهی احکام واقعیه، منجّز نیست مگر علم به آنها پیدا کنیم، و این علم، باید حدوثاً و بقاءً، وجود داشته باشیم ولی اگر علم اجمالی، بقاءً نباشد به اینکه منحل شود، منجّز نخواهد بود و در مانحن فیه هم با آمدن علم اجمالی دوم (علم اجمالی به نجاست یکی از إنائین) علم اجمالی اول (علم به نجاست ملاقی یا إناء کبیره) منحلّ شده و از تنجیز می‌افتد لذا شک در نجاست ملاقی (ثوب) شک در حدوث نجاست جدید خواهد بود که با اصل، نفی می‌شود.
قال رحمه الله: قد ذكرنا في الدورة السابقة عدم تمامية ما ذكره من وجوب الاجتناب عن الملاقي بالكسر دون الملاقى بالفتح في المورد الثاني أيضا، لأن التنجيز يدور مدار العلم الإجمالي حدوثا و بقاء، فالعلم الإجمالي الحادث يوم السبت في المثال و ان أوجب تنجز التكليف بالنسبة إلى الثوب و الإناء الكبير، إلّا انه بعد حدوث العلم الإجمالي يوم الأحد بنجاسة الإناء الكبير أو الإناء الصغير، ينحل العلم الأول بالثاني، فيكون الشك في نجاسة الثوب شكا في حدوث نجاسة أخرى غير ما هو معلوم إجمالا، فلا مانع من الرجوع إلى الأصل فيه، لخروجه عن أطراف العلم الإجمالي بقاء.[2]
نطر نهایی سیدناالاستاد
اما حق اینست که کلام مرحوم آخوند در اینجا تمام است و اشکال ما وارد نیست، چون المتنجّز لایتنجّز ثانیاً در اینجا طرف ثوب در علم اجمالی اول (إناء کبیره) که منجّز شد با آمدن علم اجمالی دوم، دوباره منجّز نمی‌شود تا موجب انحلال علم اجمالی اول شود، نظیر اینکه اول، علم اجمالی داشته باشیم به نجاست یکی از دو ظرف موجود، بعد ظرف ثالثی بیاوریم در کنار آن دو، سپس نجاستی (خونی) بیافتد یا در ظرف سومی یا در ظرف دومی مثلاً، در اینجا علم اجمالی جدید، منجّز نیست لذا می‌توان نسبت به ظرف سومی، اصل طهارت جاری نمود، چراکه اگر ظرف دوم واقعاً نجس بوده با افتادن نجاست جدید، دوباره نجس نمی‌شود.
و لكن التحقيق تمامية ما ذكره (ره) من وجوب الاجتناب عن الملاقي بالكسر دون الملاقى بالفتح في هذا المورد، و ذلك لما ذكرناه في ذيل المسألة الثانية من ان مناط التنجيز هو العلم الإجمالي لا النجاسة بوجودها الواقعي، و لو لم يعلم بها المكلف فنجاسة الإناء الصغير على تقدير تحققها واقعا مما لا أثر لها من دون العلم بها. و بعد تنجز التكليف في الإناء الكبير و الثوب لا أثر للعلم الثاني بنجاسة الإناء الكبير أو الإناء الصغير، لكون التكليف في الإناء الكبير منجزا بالعلم الأول، فلا أثر للعلم الثاني بالنسبة إليه، فيجري الأصل في الإناء الصغير بلا معارض، فتكون النتيجة وجوب الاجتناب عن الإناء الكبير و الثوب و هو الملاقي بالكسر دون الإناء الصغير و هو الملاقى بالفتح.[3]

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo