< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدمحمود مددی

96/10/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجج و امارات (ظهور / جهت پنجم: شخصی و نوعی / تعریف / وسؤال اول: معیار حجیت)

 

     جهت پنجم: ظهور شخصی و نوعی

     تعریف ظهور شخصی و ظهور نوعی

     شهیدصدر

     تعریف

     تفاوت‌های ظهور شخصی با ظهور نوعی

     مختار

     تعریف

     عدم اجتماع ظهور شخصی با ظهور نوعی

     محل نزاع در این جهت

     معیار در حجیت ظهور

     شهیدصدر: ظهور نوعی

     مختار

     مقدمه‌ی اول: معیار در ظهورات استعمالی، عرف است نه مخاطب

     مقدمه‌ی دوم: ظهور نوعی تقدیری

 

خلاصه مباحث گذشته:

در ظهورات، چهار جهت را بحث کردیم، رسیدیم به جهت پنجم.

 

جهت پنجم: ظهور شخصی و نوعی

ابتدا باید ظهور شخصی و نوعی را تعریف کنیم:

 

تعریف ظهور شخصی و ظهور نوعی

شهیدصدر

مرحوم آقای صدر: بحوث ج4 ص291 تاص295.

 

تعریف

مرحوم آقای صدر در تعریف این دو ظهور فرموده: «ظهور شخصی» ظهوری است که نسبت به شخصی بسنجیم؛ مثلاً ظهور الکلام عند زید. اما «ظهور نوعی» ظهوری است که نسبت به نوع و عرف محاوره بسنجیم. مرحوم آقای صدر اسم ظهور شخصی را «ظهور ذاتی» گذاشته و ظهور نوعی را «ظهور موضوعی»؛ ذاتی چون ناشی می‌شود از خصوصیات فردیه و شخصیه که متقوّم به ذات شخص است، «موضوعی« یعنی ظهوری که منشأش امور عینی و خارج از ذهن است و آن «فهم عرف» است.

 

تفاوت‌های ظهور شخصی با ظهور نوعی

«ظهور شخصی» دو فرق اساسی با «ظهور نوعی» دارد:

اول این که ظهور شخصی نسبی است؛ ممکن است یک کلام نزد زید یک ظهور داشته باشد و نزد عمرو ظهور دیگری داشته‌باشد. منشأ این ظهور، خصوصیات فردیِ افراد است. ولی ظهور نوعی، مختلف نیست؛ درست است که اعراف مختلفند، ولی عرف محاوره حتی در زبان‌های مختلف یکسان است.

فرق دوم این است که عالم ثبوت و عالم اثبات در ظهور شخصی، یکی است، ذهن شخص است؛ یعنی برای این که «چی استظهارمی‌کنم و می‌فهمم؟»، لازم نیست کار میدانی بکنم، کافی است به ذهنم مراجعه کنم. اما در ظهور نوعی، عالم ثبوت، عالم واقع و اذهان مردم است، ولی عالم اثبات ذهن من است؛ می‌خواهم ببینم: «عرف از این کلام چه استظهاری داشته؟»، لذا در ظهور نوعی ممکن است عالم ثبوت متفاوت از عالم اثبات باشد؛ مثلاً ممکن است عرف از صیغه‌ی امر «وجوب» بفهمد ولی من معتقد بشوم که عرف از صیغه‌ی امر «ندب» می‌فهمد. پس ظهور شخصی با ظهور نوعی، به لحاظ «مورد» گاهی اجتماع می‌کنند و گاهی متفاوتند.

 

مختار

اگر ایشان جعل اصطلاح کرده‌اند، اشکالی به ایشان نداریم. ولی اگر ظهور شخصی و نوعی را با توجه به ارتکاز علما معناکنیم، ظاهراً با این معنایی که ایشان گفته‌اند درست نیست؛ ظهور شخصی، قسیم ظهور نوعی است؛ یعنی اینطور نیست که موارد اجتماع داشته‌باشند؛ به لحاظ «مورد» این دو ظهور دائماً مقابل یکدیگرند. و تعریف را اگر طوری ارائه بدهیم که هیچ مورد اشتراکی نداشته‌باشند، خیلی واضح‌تر می‌شود سخن گفت.

 

تعریف

ظهور شخصی، یعنی ظهور عند الأقل ولو یک نفر باشد. ظهور نوعی، یعنی ظهور عند الأکثر ولو این اکثر همه باشند. پس اگر کلامی صادربشود و استظهاری صورت بگیرد، این استظهار، یا استظهار اقلّی است یا استظهار اکثری است، اگر استظهار اقلّی باشد ظهور شخصی است، و اگر استظهار اکثری باشد ظهور عرفی یا ظهور نوعی است.

و مراد از اکثر، اکثر عند العقلا نیست، بلکه اکثر عرف اهل محاوره است.

 

عدم اجتماع ظهور شخصی با ظهور نوعی

و اینطور نیست که در موارد ظهور شخصی لزوماً ظهور نوعی هم داشته‌باشیم؛ ممکن است کلامی ظهور شخصی داشته باشد ولی ظهور نوعی‌اش مجمل باشد؛ یعنی عند الاقل ظهور دارد ولی عند الاکثر مجمل است. و بالعکس: اینطور نیست که در موارد ظهور نوعی لزوماً ظهور شخصی هم داشته‌باشیم؛ ممکن است کلامی ظهور نوعی داشته باشد ولی ظهور شخصی‌اش مجمل باشد؛ یعنی برای اقلیتی ظهور نداشته باشد. پس ظهور شخصی یعنی ظهور اقلّی، با ظهور نوعی یعنی اکثری جمع نمی‌شود؛ در مقابل ظهور شخصی و اقلّی، یا ظهور اکثری است یا اجمال است. و همچنین ظهور اکثری، در مقابلش، یا ظهور اقلّی است یا اجمال است. پس یک کلام، ممکن است خالی از ظهور شخصی یا نوعی یا هر دو بشود، ولی این دو ظهور در یک کلام اجتماع نمی‌کنند.

اسم ظهور عند الأقل را می‌توانیم ظهور شخصی یا ظهور فردی، یا به قول آقای صدر ظهور ذاتی بگذاریم. اگرچه به نظر ما همان «ظهور شخصی» و «ظهور نوعی» گویاتر از ذاتی و موضوعی است؛ کأنّ معنای ظهور شخصی، در خودش افتاده، معناکردن لازم ندارد. ما از همان اصطلاح «ظهور شخصی» و «ظهور نوعی» استفاده می‌کنیم.

 

محل نزاع در این جهت

چهار سؤال را باید جواب بدهیم:

سؤال اول: ظهور شخصی حجت است یا ظهور نوعی؟

سؤال دوم: اگر ظهور عرفی حجت است، کدام عرف؟ عرف زمان صدور یا عرف زمان وصول؟ مثلاً آیات قرآن را آیا با عرف زمان نزول باید بسنجیم یا با عرف زمان خودمان؟

سؤال سوم: معیار اگر عرف زمان صدور است، عرف زمان صدور را چگونه کشف کنیم؟

سؤال چهارم: معیار اگر عرف زمان وصول است، عرف زمان وصول را چگونه کشف کنیم؟

 

1- معیار در حجیت ظهور

سؤال اول این است که: معیار در ظهوری که حجت است، ظهور شخصی است یا ظهور نوعی است؟

 

شهیدصدر: ظهور نوعی

مرحوم آقای صدر جواب داده‌اند که معیار، ظهور نوعی یا عرفی است؛ چون این ظهور کاشف از ظهور حال متکلم است؛ چون اینطور نیست که هر متکلمی در مقام «سخن» قواعد شخص مخاطب را رعایت کند، آن که متعارف است، این است که چون مخاطب از اهل عرف است، متکلم در مقام «صحبت» همان قواعد لغت و ذهنیت عرفی را رعایت کند، نه بر اساس خواسته‌ها و امیال شخص مخاطب؛ چون اطلاعی از آن شخص ندارد. وقتی شما شخصی را مثلاً در خیابان می‌بینید و یک ساعت با او صحبت می‌کنید، ممکن است هیچ شناختی از حالات ذهنی و انس‌های ذهنیِ او نداشته باشید، عرف محاوره را مراعات می‌کنید. و حتی ممکن است در یک گفتگوی اینترنتی مخاطب را نشناسید که جوان است یا پیر، زن است یا مرد، در این صورت، عرف خودمان را در نظر می‌گیریم یا روحیات مخاطب را؟ پس تردیدی نیست که معیار، ظهور نوعی است، نه ظهور شخصی.

 

مختار

با فرمایش مرحوم آقای صدر مخالفیم. ابتدا باید دو مقدمه را عرض کنم تا روشن بشود:

 

مقدمه‌ی اول: معیار در ظهورات استعمالی، عرف است نه مخاطب

در جهت دوم گفتیم که موصوف به حجیت، مجموع ظهورات جدی و استعمالی است. در ظهور استعمالی، ما دائماً قواعد عرفی را درنظرمی‌گیریم.

معنای یک لفظ، یا لغوی است یا عرفی است یا مجازی است یا کنایی است. متکلم، لفظ را به توجه به کدامیک از این معانی به کار می‌برد؟ در «ظهورات استعمالی» و در مقام تشخیص هر یک از این معانی اربعه، قواعد محاوره کاملاً رعایت می‌شود؛ مثلاً اگر یک لفظی دارای دو معنی لغوی و عرفی باشد، در معنای عرفی به کار می‌برند، و اگر بخواهند در معنای لغوی به کار ببرند قرینه می‌گذارند. در لسان عرب اگر بخواهند یک رجل شجاعی را معرفی کنند، از تعبیر مجازی «اسد» استفاده می‌کنند اگرچه ممکن است حیوان دیگری از شیر هم شجاع‌تر باشد.

 

مقدمه‌ی دوم: ظهور نوعی تقدیری

ظهور نوعی، بر دو قسم است: فعلی و تقدیری. ظهور نوعی فعلی، یعنی اکثریت این استظهار را دارند. ظهور نوعی تقدیری، یعنی این استظهار، استظهار اقلیت است، ولکن این اقلیت متفطّن نکته‌ای شده که اگر اکثریت به این نکته متفطن بشود، اکثریت هم همین استظهار را می‌کند. مثلاً مولا گفته: «أکرم الفقیر» و عرف اطلاق را استظهارمی‌کند، درحالی‌که اقلیتی دشمنیِ مولا با زید را می‌داند؛ اینجا استظهار اقلیت این است که این اطلاق، انصراف به غیر زید دارد، اما این ظهور، ظهور نوعی تقدیری است؛ اکثریت هم اگر از نکته‌ی دشمنیِ مولا با زید مطلع بشود، همین استظهار را می‌کند. پس ظهور شخصی منافاتی با ظهور تقدیری ندارد؛ به عبارت دیگر: ظهور شخصی، بر دو قسم است: ظهور نوعی تقدیری، و ظهور شخصی بالمعنی الأخص. لذا وقتی که ظهور نوعی را دو قسم می‌کنیم: ظهور نوعی فعلی و ظهور نوعی تقدیری، توجه بشود که ظهور نوعی تقدیری درواقع ظهور شخصی است.

بعد از این دو مقدمه، وارد اصل بحث می‌شویم که: موصوف به حجیت کدامیک از ظهورات است؟ شخصی یا نوعی؟ اگر نوعی است، کدام نوعی؟ نوعی بالمعنی الأعم؟ یا خصوص نوعی فعلی؟

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo