درس خارج فقه آیتالله مکارم
83/08/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : ادامه مسأله 4
فرع دوّم: تصريح به عدم مهر در متن عقد
آيا چنين عقدى صحيح است؟ اين كه «بلا مهر» مىگويد قطعآ فاسد است چون در اين صورت هبة البضع و هبة النفس است و آيه صريحآ مىفرمايد:
﴿ و امرأة مؤمنة إن وهبت نفسها للبني إن أراد النبي أن يستنكحها خالصة لک من دون المؤمنين ﴾.[1]
مطابق آيه اين از خصائص النبى است، البتّه اگر چه به پيامبر اكرم 9 اجازه داده شد ولى از نظر تاريخى معلوم نيست كه پيامبر اكرم 9 از آن استفاده كرده باشد.
حال كه شرط فاسد است، آيا اين فساد به عقد هم سرايت مىكند؟
اقوال :
مشهور و معروف فساد عقد است. مرحوم صاحب رياض مىفرمايد :
أمّا لو صرّح بنفيه (مهر) فى الحال و المآل على وجه يشمل ما بعد الدخول فسد العقد على الأشهر لمنافاته مقتضاه (مقتضاى نكاح اين است كه مهر داشته باشد) [2] [3] .
در ادامه صاحب رياض اشكالى دارد و قول غير مشهور (عدم فساد) را تقويت مىكند.
مرحوم صاحب جواهر مىفرمايد:
لا خلاف و لاإشكال فى فساد الشرط بل المعروف فساد العقد ايضآ.[4]
در ادامه صاحب جواهر مىفرمايد:
مرحوم شيخ طوسى قائل به صحّت عقد شده است ولى كلام شيخ دلالت بر صحّت عقد نمىكند.
مرحوم شهيد ثانى در مسالك مىفرمايد احتمال فساد قوى است و مذهب مشهور را تقويت مىكند:
لو صرّح بنفيه (مهر) فى الحال و المآل على وجه يشمل ما بعد الدخول فسد العقد فى قول قوى لمنافاته مقتضاه.[5]
جمع بندى:
شهرت بر فساد است و بعضى از جمله مرحوم امام قائل به صحّت عقد شدهاند.
ادلّه :
مسئله دو دليل عمده دارد :
1ـ مخالفت با مقتضاى عقد :
اين شرط (بلامهر) مخالف مقتضاى عقد است، به عبارت ديگر معناى اين سخن اين است كه دو انشاى متناقض داريم، ماهيّت « زوّجتک نفسى » مع المهر است، چون در مفهوم نكاح اين معناى آمده است، بعد كه «بلامهر» مىگويد اين تناقض در انشا است و اين كه مىگويند شرط مخالف مقتضاى عقد باطل است به اين دليل است كه به تناقض در انشا بر مىگردد، علاوه بر اين حساب مهر از ساير شرايط فاسد جداست و ما در ساير شرايط فاسد قائل به فساد عقد نيستيم، ولى شرط عدم مهر مثل بعتك بلا ثمن است زيرا بعتك يعنى معاوضه و بلاثمن يعنى لامعاوضه و اين تناقض در انشا است.
إن قلت : معروف و مشهور اين است كه شرط فاسد مفسد نيست و استثنا هم نزدهاند، پس اين شرط فاسد نبايد مفسد باشد.
قلنا : در جايى كه فساد شرط به خاطر مخالفت با مقتضاى عقد باشد قبول نداريم كه شرط فاسد مفسد نيست و مشهور هم معلوم نيست قبول داشته باشند پس در ما نحن فيه فساد شرط موجب فساد عقد مىشود چون تناقض در انشاست.
كسانى كه مىگويند شرط فاسد مفسد نيست، معتقدند كه عندالعقلا شرط و مشروط از قبيل تعدّد مطلوب است كه اگر يكى فاسد شد به ديگرى سرايت نمىكند ولى در شرط مخالف مقتضاى عقد اين حرف درست نيست و تعدّد مطلوب معنا ندارد.