< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

83/09/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 4 /

امروز روز هشتم ماه شوّال مصادف است با روز تخريب قبور ائمّه بقيع به دست وهابيان متعصّب. جمعيّت وهّابيان از حدود دويست سال قبل در مقابل افراط كارى بعضى از افراط كاران پيدا شد. از نظر اين گروه هر كس وهّابى نباشد مشرك است و جان و مالش مباح. اينان به خاطر اشتباه در درك امورى مانند شفاعت، بدعت، شرك... قاطبه مسلمين را كافر مى دانند.«محمّد بن عبدالوهاب» در رساله كشف الشّبهات مى نويسد اگر كسى بگويد: يا رسول الله اشفع لى عندالله مشرك و خونش مباح است،در حالى كه فرزندان يعقوب گفتند ﴿يا ابانا استغفرلنا ذنوبنا﴾[1] و يا در جاى ديگر مى گويد ﴿و لو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤوك فأستغفر الله فاستغفر لهم الرسول لوجدوا الله تواباً رحيماً﴾[2] زمانى كه گناهكاران پيش تو آمدند غير از اين نيست كه براى شفاعت آمده اند.

اينها انسانهايى واقعاً بى منطق هستند. در همين رساله، نويسنده وقتى مى خواهد با مخالفان صحبت كند تعبير «ايّها الجاهل المشرك»به كار مى برد كه نشان دهنده اين است كه از اوّل نمى خواهد سخن كسى را بپذيرد.

اينها آثار تاريخى بسيارى را مثل قبور ائمّه بقيع، صلحاى ديگر، خانه عبدالله و... را از بين بردند در حالى كه يك ملّت به آثار تاريخى زنده است تا معلوم شود كه از سابق بوده است بايد به اينها گفته شود كه اگر شما با قبور مخالف هستيد چرا گنبد و بارگاه پيامبر(صلى الله عليه وآله) را باقى گذاشته ايد مگر شرك استثنا بردار است؟!

البتّه امروزه وهّابيّون در سراشيبى سقوط قرار گرفته اند. اخيراً در بين خودشان كتابى به نام «مفاهيم يجب أن يصحح» منتشر شده، كه در بين آن مفاهيم شفاعت و توسّل و... آمده و تمام مفاهيمى را كه محمد بن عبدالوهّاب اشكال گرفته تعديل كرده است.

دولت سعودى هم با اين افراد خشك مغز مشكل دارد. كشتن، سوزاندن و غارت كردن راه و رسم اينهاست; در كربلا چه فجايعى را كه مرتكب نشدند. در روزى كه همه مردان براى برپايى جشن ميلاد امير المؤمنين(عليه السلام) به نجف رفته بودند به شهر كربلا حمله كردند و كشتند و سوزاندند و غارت كردند. اين تاريخ سياهى است كه از آنها باقى مانده و انشاء اللّه بزودى سقوط خواهند كرد.

تولّد اين وهّابى هاى خشن و بى رحم تا اندازه اى عكس العمل كارهاى افراطى عدهّ اى است كه به هر چه مى ديدند متوسّل مى شدند (مثلا به درختهاى كهنسال يا كوه يا منطقه ...) كه اين كارهاى افراطى و غلوّها نتيجه معكوسش وهابيت است .

غلات جديدى كه امروزه پيدا شده به دست وهابّى ها بهانه مى دهد. الجاهل إمّا مفرط أو مفرّط و عقلا در بين اين دو دسته هستند و بايد مراقب هر دو گروه باشند. اميدوارم خداوند همه ما را هدايت كند.

* * *

بحث در مسئله چهارم از مسائل ابواب مهور بود و گفتيم كه داراى دو فرع است. فرع اوّل در جايى بود كه ذكر مهر نمى كنند و گفتيم كه عقد فاسد نمى شود، و فرع دوّم اين بود كه اگر تصريح كنند مهرى نيست، كه اين شرط قطعاً فاسد است. حال آيا خود عقد هم فاسد مى شود؟ مشهور قائل به فساد عقد بود و شيخ طوسى و صاحب جواهر بر خلاف مشهور، عقد را فاسد نمى دانستند. مرحوم صاحب رياض هم بعد از بررسى مسئله فرمودند: فى المسألة اشكال و با ترديد از اين مسئله مى گذشتند.

مرحوم شهيد ثانى در مسالك مى فرمايد احتمال فساد قوى است و مذهب مشهور را تقويت مى كند:

لو صرّح بنفيه (مهر) فى الحال و المآل على وجه يشمل ما بعد الدخول فسد العقد فى قول قوى لمنافاته مقتضاه.[3]

ادلّه:

مسئله دو دليل عمده دارد:

1ـ منافات با مقتضاى عقد:

تصريح به عدم مهر در واقع تناقض در انشاى عقد و تناقض در انشا موجب فساد عقد است.

إن قلت: معروف و مشهور اين است كه شرط فاسد مفسد نيست و استثنا هم نزده اند، پس اين شرط فاسد نبايد مفسد باشد.

قلنا: در جايى كه فاسد شرط به خاطر مخالفت با مقتضاى عقد باشد قبول نداريم كه شرط فاسد مفسد نيست و مشهور هم معلوم نيست قبول داشته باشند پس در ما نحن فيه فساد شرط موجب فساد عقد مى شود چون تناقض در انشا است.

كسانى كه مى گويند شرط فاسد مفسد نيست، معتقدند كه عندالعقلا شرط و مشروط از قبيل تعدّد مطلوب است كه اگر يكى فاسد شد به ديگرى سرايت نمى كند ولى در شرط مخالف مقتضاى عقد اين حرف درست نيست و تعدّد مطلوب معنى ندارد.

2ـ روايات:

روايات متعدّدى داريم كه صاحب جواهر هم به بعضى از آنها استدلال كرده اند. مرحوم صاحب وسائل عنوان باب را «عدم انعقاد نكاح بلفظ الهبة» قرار داده و تحت اين عنوان نُه روايت نقل كرده است كه در بين آنها روايات صحيحه هم وجود دارد.

* ... عن الحلبى قال سألت أبا عبدالله (عليه السلام) عن المرأة تهب نفسها للرجل ينكحها بغير مهر فقال: إنّما كان هذا للنبي(صلى الله عليه وآله) فأمّا لغيره فلا يصلح هذا حتّى يعوّضها شيئاً يقدّم اليها قبل أن يدخل بها قلّ او اكثر ...[4]

اين روايت كه مى فرمايد «فلا يصلح هذا» ظاهرش اين است كه نكاح درست نيست ولى بعضى گفته اندكه ظاهرش اين است كه شرط فاسد است.

* ... عن أبى الصباح الكنانى عن أبى عبدالله(عليه السلام) قال: لا تحلّ الهبة الاّ لرسول الله(صلى الله عليه وآله) و أمّا غيره فلا يصلح نكاح إلاّ بمهر. [5]

ظاهرش اين است كه نكاح اشكال دارد نه اين كه شرط فاسد است و اين كه بعضى مثل مرحوم صاحب جواهر و شيخ طوسى و مرحوم امام نكاح را صحيح دانسته اند خلاف ظاهر است.

* ... عن عبدالله بن سنان (مرسله است) عن أبى عبدالله (عليه السلام) فى امرأة و هبت نفسها لرجل أو وبها له وليّها فقال: لا (عقد باطل است) إنّما كان ذلك لرسول الله(صلى الله عليه وآله) ليس لغيره ... [6]

* ... عن زرارة عن أبى جعفر(عليه السلام): قال سألته عن قول الله عزّوجل ﴿و امرأة مؤمنة إن وهبت نفسها للنبى﴾ فقال: لا يحل الهبة الاّ لرسول الله(صلى الله عليه وآله)و أمّا غيره فلا يصلح نكاح الاّ بمهر.[7]

بقيّه روايات اين باب هم به همين مضمون است.

جمع بندى:

با دليل عقلى و نقلى ثابت كرديم كه عقد باطل است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo