موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 18 /

در دهه مبارك فجر و در آستانه ماه محرّم قرار داريم و تمام برادرانى كه توانايى تبليغ دارند بايد از اين فرصت استفاده كنند. قرآن مجيد مى فرمايد:

«﴿و قاتلوا المشركين كافة كما يقاتلونكم كافة﴾; و (به هنگام نبرد) با مشركان دسته جمعى پيكار كنيد همان گونه كه آنها دسته جمعى با شما پيكار مى كنند».[1]

دشمن با تمام قوا به ميدان آمده ما هم بايد با تمام قوا به مبارزه دشمن برويم. گاهى تهديد نظامى، گاهى تهديد اقتصادى و گاهى در رسانه ها ناسزاگويى مى كنند و البتّه بيشترين سرمايه گذارى آنها در بخش فرهنگى است. بحمدالله سرمايه هايى در اختيار داريم كه با استفاده از آن مى توانيم نقشه هاى آنان را خنثى كنيم. يكى از اين سرمايه هاى مهم، عاشوراى امام حسين(عليه السلام)است كه به وسيله آن مى توان احساسات جامعه ، به خصوص جوانان را تحريك كرد. در اين زمينه نكاتى قابل توجّه است:

1ـ بايد شبه افكنيهاى دشمن را در عقايد و تخريب اخلاق شناسايى كرده و براى مردم بيان كرد. آنها در اين زمينه فعّاليّت زيادى دارند و با استفاده از ماهواره و اينترنت و شبكه هاى راديوى و... فعّاليّت مى كنند و بيشترين سرمايه گذارى آنها در اين بخش است چون تهديدهاى نظامى آنها كارايى ندارد و ملّت ايران امتحان خود را در هشت سال دفاع مقدّس پس داده است، علاوه بر اين در عراق و افغانستان زمين گير شده اند. تهديدها و تحريم هاى اقتصادى آنها هم نتيجه نداد لذا از راه تخريب فرهنگ و اعتقادات وارد شده اند.

2ـ بايد فلسفه قيام امام حسين(عليه السلام) روشن شود امام حسين(عليه السلام)براى رهايى انسانها از جهالت و گمراهى قيام كرد (ليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضلالة) در زيارت وارث مى خوانيم: اشهد انّك قد أقمت الصلوة ...

امام حسين(عليه السلام) براى بر پايى نماز شهيد شده است. در وصيّت نامه آن حضرت مى خوانيم كه مى فرمايد براى اصلاحات واقعى در امّت جدّم قيام كردم. چرا كه بنى اميّه بر روى ارزشهاى اسلامى پرده انداخت و حكومت اسلامى را به يك حكومت ديكتاتورى تبديل كرد و حضرت قصد اصلاح آن را داشتند.

گريه كردن و اشك ريختن در جاى خودش مطلوب و باعث برانگيختن احساسات و عواطف است ولى بايد فلسفه و اهداف قيام آن حضرت براى مردم روشن شود.

3ـ بايد مردم را به اهمّيّت انتخاباتى كه در پيش رو داريم واقف كرد. كه با انتخابات هاى قبلى تفاوتهايى دارد. دشمن با صراحت مى گويد كه بهترين گزينه براى سرنگونى نظام، تقويت گروهى در داخل است كه آنها امور را در دست بگيرند و براى فروپاشى نظام تلاش كنند. دشمنان فكر مى كنند با چنين سرمايه گذارى هايى مى توان اين انقلاب را كه پشتوانه آن مردم هستند سرنگون كرد. آنها اين انقلاب را بدرستى نشناخته اند، بگذاريد در جهالت خودشان بمانند.

4ـ بايد مردم را به اتّحاد دعوت كرد، نبايد منافع مردم فداى مصالح حزبى شود بايد با اتّحاد در مسير انقلاب حركت كنيم.

الحمدالله شرايط خوبى بر جامعه حاكم است و پيشرفتهاى علمى خوبى حاصل شده و در بسيارى از مسائل در رديفهاى اوّل جنبشهاى علمى جهان قرار داريم و در بسيارى از مسائل عمرانى در رديف هاى اوّل منطقه و جهان هستيم كه جاى تقدير دارد ولى هنوز نياز به پيشرفت داريم.

موقعيّت هم موقعيّتى است كه رئيس جمهور كشورى كه خود را ابر قدرت مى داند هر روز در مورد ما سخن مى گويد كه اين نشانه اهمّيّتى است كه ما داريم و نشانه قوّت و قدرت ماست كه آنها اين همه در مورد اين كشور سخن مى گويند. عجيب اين است كه مرتّب دروغ مى گويند و رئيس جمهور آمريكا چندين بار ايران را خطرناكترين حامى تروريسم خوانده است، آيا يك رئيس مملكت اين همه بايد دروغ بگويد؟ چقدر زشت است اين همه دروغ گفتن، چرا كه ما خود قربانى تروريست و در صف اوّل مبارزه با تروريسم هستيم ولى آنها يك مسئله را نمى خواهند با صراحت اعتراف كنند و آن اين كه ايران طرفدار فلسطين است و فلسطين هم كه از ديد آنها تروريست است چون براى بدست آوردن خانه خود مبارزه مى كنند و مقابل غاصبان تروريست نيستند !!! اگر حمايت از آوارگان فلسطين حمايت از تروريست باشد تمام آزادگان دنيا و بسيارى از كشورها كه كم و بيش از آنها حمايت مى كنند حامى تروريست هستند.

البتّه اين دروغ گويى ها باعث شده كه آنها در نزد دوستان خودشان هم بى اعتبار شوند. از خدا و ارواح طيّبه شهدا كمك بگيريم و براى خنثى كردن و نقشه هاى دشمن فعّاليّت كنيم.

* * *

بحث در مسئله هيجدهم از مسائل ابواب مهور در اين بود كه شوهر منكر مهر است و داراى دو فرع بود كه فرع اوّل در جايى بود كه زوجه مدّعى تعيين مهر و زوج منكر تعين بود و بيان شد.

فرع دوّم:

زوج قبول دارد مهرى بوده ولى مدّعى است كه مهر را داده و يا مى گويد زوجه مهر را ابراءكرده است. اين مسئله شش حالت دارد كه در سه حالت قول زوج مقدّم است و مهر ثابت نيست و در سه حالت قول زوجه مقدّم است و مهر ثابت است.

1ـ زوج براى ادّعاى خود بيّنه دارد، مثلا دو شاهد مى آورد كه مهر را داده يا زوجه آن را ابراء كرده است كه در اين صورت مهر ساقط است.

2ـ زوج بيّنه اى ندارد و بايد زوجه قسم بخورد و با قسم زوجه مهر ثابت مى شود.

3ـ زوجه قسم نمى خورد و قسم را به زوج رد مى كند (يمين مردوده) و زوج قسم مى خورد، در نتيجه مهر ساقط مى شود.

4ـ زوج هم قسم نمى خورد (نكول) كه در اين صورت مهر ثابت است.

5ـ زوجه قسم نمى خورد و قسم را به زوج هم رد نمى كند (نكول) در اين صورت حاكم شرع قسم را به زوج رد مى كند و اگر زوج قسم بخورد مهر ساقط مى شود.

6ـ زوجه نكول مى كند و حاكم شرع قسم را به زوج رد مى كند و زوج هم نكول مى كند، كه در اين صورت مهر ثابت است.

همان گونه كه ملاحظه شد ابواب قضا بن بست ندارد و در يك جا بايد فصل خصومت شود و استخوان لاى زخم ممكن نيست.

نكته: نكته اى در انتهاى بحث باقى مانده كه سزاوار بود مرحوم امام در دنباله فرع اوّل مى فرمودند ولى در انتهاى مسئله آورده اند و آن اين كه اگر زوجه ادّعاى مهرى بيش از مهر المثل كند، در اينجا بايد زوجه نسبت به مازاد بيّنه بياورد، چون با دخول مهر المثل ثابت است ولى مازاد را بايد ثابت كند.