< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

منظومه ی فکری آیت الله مکارم

83/12/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 22 /-

حديث اخلاقىمتن حديث:

قال السّجاد(عليه السلام): إفعل الخير إلى كلّ من طلبه منك فإن كان أهله فقد أصبت موضعه و إن لم يكن بأهل كنت أنت أهله و إن شتمك رجل عن يمينك ثم تحوّل إلى يسارك و اعتذر اليك فاقبل عذره (1).

ترجمه حديث:

هر كس كه از تو طلب خيرى كند انجام بده و مضايقه نكن، پس اگر اهلش باشد به مقصود رسيده اى و اگر اهلش نباشد تو اهل بوده اى و اگر كسى از طرف راست تو دشنامى دهد و سپس در طرف چپ تو قرار گرفته و عذر خواهى كند، عذرش را بپذير.

شرح حديث:

اسلام آيين محبت است و در اسلام اساس بر محبّت است و خشونت جنبه استثنائى دارد. از صد و چهارده سوره قرآن، صد و سيزده سوره با ﴿بسم الله الرحمن و الرحيم﴾ شروع مى شود ـ رحمن، رحمت واسعه خداوند كه دوست و دشمن و همه موجودات را شامل مى شود و رحيم، رحمت خاصّه خداوند كه مخصوص مؤمنان است ـ و فقط يك سوره است كه با آن شروع نشده، يعنى خشونت يك در مقابل صدو چهارده و محبّت صد و سيزده در مقابل صد و چهارده است.

متأسّفانه در اين اواخر وهّابيون متعصّب ضربات شديدى بر اسلام وارد كردند، گروههايى مانند سپاه صحابه حتى به، طالبان و القاعده كه امروزه در عراق بى داد مى كنند همه زاييده وهابيّت است كه فرهنگ آنها خشونت است. در ساليان نه چندان دور، هر كس براى بوسيدن ضريح و يا منبر پيامبر(صلى الله عليه وآله) اقدام مى كرد او را با شلاق مى زدند و با خشونت برخورد مى كردند، در حالى كه اسلام دين محبّت است. اينها از اسلام بيگانه اند چرا كه اسلام اين است كه امام سجّاد(عليه السلام)مى فرمايد. حضرت در روايت ديگرى مى فرمايد:

«نظر المؤمن فى وجه أخيه المؤمن للمودّة و المحبّة عبادة; نگاه به صورت برادر مؤمن از روى محبّت عبادت است».

اسلام چنين دينى است.

در روايت مورد بحث هم امام(عليه السلام) مى فرمايد هر كسى از تو مطالبه كمك كند، او را كمك كن كه از دو حال خارج نيست يا واقعاً نيازمند است كه به مقصود رسيده اى و اگر واقعاً نيازمند نباشد تو اهل بهشتى.

كمك به نيازمند دو اثر دارد، كه يك اثر در كمك شونده است و مشكل او حل مى شود و خدمت به خلقِ خداست كه از بزرگترين عبادات است.

اثر ديگر براى كمك كننده است چون كمك كننده از كمك كردن اثر معنوى مى گيرد كه همان تقويت روح تقوى، نورانيّت، صفا، همبستگى و محبّت است. قرآن مى فرمايد:

﴿مثل الذين ينفقون اموالهم فى سبيل الله كمثل حبة أنبتت سبع سنابل فى كل سنبلة مأة حبة﴾ (2) مَثَل كسانى كه يك درهم در راه خدا بدهند مَثَل دانه اى است كه بكارند و هفتصد دانه شود. بعضى در تفسير آيه مى گويند كسى كه در راه خدا درهمى خرج كند هر درهم او مانند دانه اى است كه مى كارند و 700 دانه مى شود، ولى ما معتقديم كه شخص بخشنده درهم مانند دانه است و رويش پيدا مى كند، پس در جايى كه كمك خواهنده اهل نبود تو اهل آن خواهى شد و براى تو نورانيّت و صفا مى آورد.

نكته ديگرى كه از حديث استفاده مى شود اين است كه عدّه اى براى فرار از كمك به مردم مى گويند از كجا معلوم كه آن شخص اهل باشد، امام سجّاد(عليه السلام)مى فرمايد، بهانه درست نكنيد،شخصى كه ظاهرش نشان مى دهد كه نيازمند است به او كمك كنيد.

جمله دوّم حديث مى گويد كينه جو نباش چرا كه كينه جويى افتخار نيست. حضرت فرمود اگر از دست راست تو به دشنام دهد و بعد از سمت چپ عذر خواهى كند از او بپذير.

تعليمات قرآنى فراوانى هم در اين زمينه وجود دارد مثل ادفع بالتى هى أحسن.

اگر اين دستورات اسلامى را كه واقعيّت اسلام است عرضه كنيم همه به آن گرايش مى يابند. ولى وهابيّت اسلام را نفهميده اند و من العجب كه در كانون و زادگاه اسلام بى خبر و بيگانه از اسلام هستند.

اميداورم كه همه متّصف به اين صفات باشيم و مبلّغ و عرضه كننده اين مكتب به همه مردم دنيا باشيم.

* * *

بحث در مسئله 22 از مسائل ابواب مهور در اين بود كه مقدار و جنس مهر معلوم است و معادل آن را به زوجه تسليم كرده، ولى اختلاف در اين است كه تسليم مهر بوده يا هديه بوده است. چهار قول در مسئله بود كه قول اوّل اين بود كه قول زوج با يمين مقدّم است و زوجه بايدبيّنه بياورد.

قول دوّم تحالف بود يعنى هر دو قسم بخورند تا ادّعاى هر دو ثابت شود كه نتيجه آن بازگشت به قول زوج است چون تحالفا و تساقطا حال اين مال ملك كيست؟ قطعاً ملك زوج است كه بعد مى تواند به عنوان مهر بدهد و امّا دو قول ديگر:

بررسى قول سوّم: اين قول، قول فقهاى ماست كه تفصيل بين جايى است كه اعطا و دفع مبلغ با لفظ همراه بوده و آنجايى كه بدون لفظ بوده. اگر بدون لفظ بوده قول زوج مقدّم است بدون يمين چون هبه بدون صيغه فاسد است پس قول زوج مقدّم است، و اگر لفظى در كار بوده باز قول زوج بايمين مقدّم است.

جواب: هبه معاطاتى صحيح است و اكثر هبه ها اين چنين است و معاطات در اكثر ابواب عقود هست چون دليل آن عام و على القاعده صحيح است و فقط در ايقاعات و در خصوص عقد نكاح اجماع بر بطلان است.

قول چهارم: تفصيلى كه بعضى از فقهاى عامّه داده اند به اين بيان كه تفصيل قائل شده اند بين جايى كه چيزى كه داده شده قليل باشد مثل مقنعه و انگشتر كه ظهور در هبه دارد و قول زوجه مقدّم است جايى كه چيزى باشد كه هديه نمى دهند و ظهور در هبه ندارد در اينجا قول زوج مقدّم است.

جواب: در مقابل كلام ايشان مى گوييم اين خروج از محلّ بحث است چون جايى را مى گوييد كه همراه قرينه است كه در اينجا قول زوجه موافق با ظاهر حال و منكر است و جاى تمسّك به اصل عدم ملكيّت نيست.

بقى هنا امران:

الأمر الأوّل: مرحوم امام (ره) بحث را روى تمام مهر برده اند در حالى كه بعضى از فقها تمام و بعض مهر، هر دو را گفته اند پس تمام اين بحثها در جايى كه بعض مهر را داده پيش مى آيد و همين اقوال در آنجا هم هست مگر اين كه چيزى كه داده شده به قدرى كم باشد كه به اندازه هديه بوده و خلاف ظاهر باشد كه بعض مهر در نظر گرفته شود، پس در جايى كه چيزى را كه مى دهد قابل ملاحظه باشد اين بحث مى آيد.

الأمر الثانى: همان گونه كه ظاهر حال در قلّت ما را به سمت هديه مى كشاند گاهى در كثرت هم ظاهر حال ما را به سمت مهر مى كشاند چون كسى چنين هديه سنگينى نمى دهد كه شايد در اين صورت هم قسم نياز نباشد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1.بحار الانوار، ج 75، ص 141.

2.آيه 261، سوره بقره.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo