< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

84/02/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 1 /

«حديث اخلاقى دوست خوب»

متن حديث:

قال الصادق(عليه السلام) أكثروا من الأصدقاء فى الدنيا فإنّهم ينفعون فى الدنيا و الآخرة، أمّا فى الدنيا فحوائج يقومون بها و أمّا فى الاخرة فإنَّ أهل جهنّم قالوا: فما لنا من شافعين و لاصديق حميم.[1]

ترجمه حديث:

امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: تا مى توانى در دنيا براى خودت دوست [با ايمان]انتخاب كن، كه اين دوستان هم در دنيا به نفع تو هستند و هم در آخرت، امّا در دنيا نيازهايت را برآورده مى كنند و در آخرت [به يارى تو مى شتابند] چرا كه اهل جهنّم مى گويند كه ما شفاعت كننده و دوست گرم و شفيق نداشتيم.

شرح حديث:

از اين روايت استفاده مى شود كه در قيامت دو گروه شفاعت مى كنند، گروه اوّل معصومين(عليهم السلام)و گروه دوّم دوستان با ايمان هستند كه وقتى به آنها گفته مى شود كه داخل بهشت شويد مى گويند داخل نمى شويم تا دوستمان بيايد. خطاب مى شود كه دوست تو گناه كار است، دوست با ايمان مى گويد: خدايا تو غفّار هستى او را ببخش كه در اين موقع دوست او به إذن خدا بخشيده مى شود.

اسلام دين دوستى و محبّت است بلكه بالاتر از دوستى است چون ما مسلمانان را برادر خطاب مى كنيم. نزديكترين رابطه دو انسان با يكديگر كه بر اساس مساوات باشد اخوّت است، البتّه رابطه پدر و مادر با فرزند هم نزديك است ولى آنها در يك رتبه نيستند. پس اسلام دين برادرى، برابرى، دوستى و محبّت است.

در همين باب حديثى از لقمان حكيم نقل شده كه لقمان به پسرش خطاب مى كند:

اتّخذ الفَ صديق و ألفٌ قليل و لا تتّخذ عدوّاً واحداً والواحد كثير; هزار دوست انتخاب كن و هزار تا هم كم است و براى خود يك دشمن هم درست نكن كه يك دشمن هم زياد است.

در مسائل مربوط به دوستى آفات زيادى وجود دارد. گاهى يك دوست خوب انسان را بهشتى مى كند و گاهى دوست ناصالح انسان را جهنّمى مى كند. اكثر جوانانى كه معتاد مى شوند به سبب دوستان ناسالم است. اگر در انتخاب دوست دقّت كنند هرگز به سوى اعتياد و باندهاى فساد كشيده نمى شوند. بايد در انتخاب دوست دقّت كرد و سخت گير بود و بايد مراقب فرزندان خود باشيم كه چه دوستى انتخاب مى كنند زيرا دوست سرنوشت ساز است هم باعث سعادت و هم باعث شقاوت مى شود مطابق آيات قرآن دوست هم باعث نجات است و هم باعث بدبختى. جوانان چون خودشان صاف و پاكدامنند، فكر مى كنند كه همه همين گونه هستند و به سادگى به ديگران اعتماد مى كنند و گرفتار مى شوند. گاهى شياطينى مى شوند در لباس دوست و به سراغ انسان مى آيند.

وقتى جوانان از ما نصيحت مى خواهند ما آنها را به پنج چيز سفارش مى كنيم:

تا مى توانيد به ياد خدا باشيد. ﴿ألا بذكر الله تطمئنّ القلوب﴾.

تا مى توانيد به مردم كمك كنيد. (خير الناس أنفعهم للناس).

از دوستان ناباب بپرهيزيد.

از مجالس آلوده بپرهزيد.

هميشه نماز را را در اوّل وقت بخوانيد كه نماز شما را هدايت و تربيت مى كند و از انحرافات حفظ مى كند.

يكى از آفات دوستى اين است كه گاهى انسان به خاطر دوستش حق را زير پا مى گذارد. قرآن مى فرمايد:

﴿فاعدلوا و لو كان ذا قربى﴾[2] عدالت را رعايت كنيد ولو خويشاوند نزديك شما باشد و مبادا به خاطر دشمنى حق را به حق دار ندهيد، بايد در دوستى مراقب اين امور باشيم.

* * *

در اينجا نكته اى در مورد مسائل روز لازم به ذكر است. دشمن اين روزها با تمام قدرت به ميدان آمده است. همه دنيا مى دانند مسئله انرژى هسته اى يك بهانه است چرا كه ايران چيزى جز حقّش كه قوانين جهانى به آن تصريح كرده اند نمى خواهد. دشمنان كارهاى ديگر خودشان را در پرتو اين بهانه انجام مى دهند و تمام دنيا را با رسانه هاى خود بسيج كرده اند. شنيديد كه با قرآن چه كردند و يا درباره بيت المقدّس چه نقشه هايى كشيده اند; گاهى مى گويند تمام آن را خراب كنيد يعنى قبله اوّل مسلمانان را و بجاى آن معبد يهود بسازيد و گاهى مى گويند نيمى از آن براى ما و نيمى از آن براى مسلمانان باشد. در اين شرايط نبايد كارى كنيم كه تفرقه ايجاد كند. بعضى در انتخابات ديگرى را تخريب مى كنند نبايد چنين كرد، بلكه بايد نقاط ضعف و قوّت را بررسى كنيد و كسى را كه بهتر است انتخاب كنيد تا روز قيامت هم سربلند باشيد; ما هم ضوابط را مى گوييم و هيچگاه كسى را رد يا تأييد نمى كنيم. بياييد كارى كنيد كه بازار انتخابات گرم شود و كسى را كه بهتر است انتخاب كنيد و جوّ را آرام نگه داريد تا انتخابات به سلامت بگذرد چون شرايط بسيار حسّاس است و اين وقايعى كه امروز واقع مى شود براى ما هشدارى است.

اميدواريم كه با تقوى و پرهيزكارى و درايت جلو رويم كه خدا هم قطعاً كمك خواهد كرد كما اين كه در گذشته در مواقع حسّاس يارى خدا آمده وبن بستها را شكسته و مشكلات حل كرد; به شرط اين كه ما داراى اخلاص باشيم و با تقوى با مسائل برخورد كنيم.

* * *

بحث در اوّلين مسئله از مسائل حقّ قَسْم بود و بيان شد كه اجماع أصحاب بر اين است كه مساوات شرط نيست. در ادلّه مسئله سراغ آيات رفتيم و دو آيه[3] بيان شد كه ظاهر آيات مساوات بود چون تعبير به عدالت شده بود و عدالت در اينجا به معنى مساوات است. بعضى فكر مى كردند آيه 129 با آيه 3 تضاد دارد كه جواب آن را داديم. بعضى به نحو ديگرى به آيه 3 استدلال كرده و گفته اند جواب ﴿و إن خفتم أن لاتقسطوا فى اليتامى﴾ محذوف است يعنى ﴿فَلِمَ لا تخافون فى نسائكم﴾ و معنى آن اين است كه در مورد بى عدالتى نسبت به همسرانتان هم بترسيد و از اين جواب محذوف، استفاده وجوب قسط مى شود، كه اگر ما واقعاً جزاء را محذوف بگيريم و جزاى محذوف همين باشد بر همين مسئله دلالت دارد و خوب است.

ولى اگر گفتيم آيه محذوف ندارد و ﴿فانكحوا﴾ جواب است، در اين صورت به صدر آيه نمى توان استدلال كرد و فقط استدلال به ذيل صحيح است

مطلب ديگر در مورد آيه اين كه و ان خفتم ﴿ألاّ تعدلوا﴾ عام است و شأن نزول، آيه را تخصيص نمى زند.

قسط آن است كه حق هر كسى را بدهد و عدالت آن است كه حق ديگرى را نگيرد و قسط در مقابل جور و ظلم در مقابل عدل است.

آيه ديگر، آيه ﴿معاشروهنّ بالمعروف﴾ است، به اين بيان كه اگر چهار شب را تقسيم كند و سه شب را به يكى از دو زوجه و يك شب را به ديگرى بدهد، معاشرت بالمعروف نيست و از آن بدتر چيزى است كه يكى از اقوال در مسئله مى گويد كه در واحده اصلا قَسْم لازم نيست كه اين ﴿عاشروهنّ بالمعروف﴾[4] نيست. پس اين آيه هم دلالت بر مقصود دارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo