< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

84/03/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / مسئله 5 و 6 /

«حديث اخلاقى»

متن حديث:

و عن ابن أعين إنّه سأل أبا عبدالله(عليه السلام)عن حق المسلم على أخيه فلم يجبه قال: فلمّا جئت أودّعه قلت: سألتك فلم تجبنى قال: إنّى أخاف أن تكفروا و إنّ من أشدّ ما افترض الله على خلقه ثلاثاً إنصاف المؤمن من نفسه حتّى لايرضى لأخيه المؤمن من نفسه إلاّ بما يرضى بنفسه و مواساة الأخ المؤمن فى المالو ذكر الله على كل حال و ليس سبحان الله و الحمدلله و لكن عند ما حرّم الله عليه فيدعه.[1]

ترجمه حديث:

زرارة بن أعين [كه از اصحاب امام باقر و امام صادق(عليهما السلام) است] مى گويد: از امام صادق(عليه السلام) از حق مسلمان بر برادر مسلمانش پرسيدم و امام جواب نداند. زراره مى گويد: وقتى خواستم از ايشان خداحافظى كنم، عرض كردم: از شما سئوال كردم و شما جواب مرا ندايد. امام فرمود: بيم آن داشتم كه كافر شويد و امّا از مهمترين چيزهايى كه خدا بر مخلوقاتش واجب فرموده سه چيز است: نسبت به ديگران منصف باشد به طورى كه چيزى در حقّ برادر مؤمنش قائل نشود مگر آنچه را كه براى خود مى پسندد و در اموال با برادر مؤمنش مواساة داشته باشد و در همه حال به ياد خدا باشد كه آن فقط ذكر سبحان الله (ذكر زبانى) نيست، بلكه وقتى گناه پيش آمد به ياد خدا باشد.

شرح حديث: اين كه در ابتدا امام جواب سئوال ابن أعين را نمى دهد، ممكن است به اين جهت باشد كه مسئوليّت او را كم كند چون اگر بداند و عمل نكند، مسئوليّش سنگين است; و ممكن است به اين جهت باشد كه امام مى خواهد تشنگى بيشترى در مخاطب ايجاد كند تا جواب را كاملا پذيرا باشد.

«مواساة» مراتبى دارد كه از حدّاقل شروع مى شود و تا جايى مى رسد كه اموالش را با برادر مؤمنش تقسيم مى كند و از اين بالاتر مرحله ايثار است كه از خود دريغ داشته و در حقّ برادرش روا مى دارد.

«ذكر الله» معانى مختلفى دارد و ساده ترين آن ذكر زبانى و بالاتر از آن ذكر قلبى است و مرحله سوّم ذكر عملى است يعنى در اعمالش آثار خدا نمايان باشد.

* * *

بيانات حضرت آية الله العظمى مكارم شيرازى پيرامون انتخابات در روز آخر سال تحصيلى 83 ـ 84

انتخاباتى را كه در پيش داريم يكى از آزمايشهاى الهى است و بايد كارى كنيم كه هم انتخاب كننده و هم انتخاب شونده از اين امتحان الهى روسفيد بيرون بياييم. چند نكته اگر رعايت شود اين انتخاب الهى را با موفقيّت پشت سر خواهيم گذاشت.

نكته اوّل: همه بايد به عنوان يك فريضه الهى و وظيفه شرعى به اين انتخابات نگاه كنند و در آن شركت كنند، چون اين انتخابات از جهاتى سرنوشت ساز است، پس بايد خود سرنوشت خودمان را تعيين كنيم، نه اين كه دشمنان و بيگانگان سرنوشت ما را تعيين كنند.

نكته دوّم: بايد از كارهاى خلاف شرع در انتخابات بپرهيزيم تا لطف و رحمت الهى شامل حال ما شود. يكى از حرامهايى كه بايد از آن پرهيز شود مسئله تخريب ديگران است; نبايد مردم و علاقمندان به كانديداها و يا خود كانديداها عملا يا قولا يكديگر را تخريب كنند، چون اوّلا خلاف شرع است و با خلاف شرع انسان به مقصود نرسيده و مشمول لطف الهى نمى شود. ثانياً اگر يكديگر را تخريب كنند مردم به همه بدبين شده و دلسرد مى شوند و اصل انتخابات كمرنگ مى شود و اين كه خيال كنند با تخريب ديگران رأى بيشترى بدست مى آورند، اشتباه است چون بالعكس با تخريب رأى كمترى بدست مى آورند چرا كه وقتى مردم بدبين شدند رأى كمترى مى دهند.

نكته سوّم: هيچ يك از كانديداها براى كسب آراى بيشتر وضعيّت كشور را سياه نمايى و نابسامان نمايى نكنند چرا كه اين كار موجب يأس مردم است، چون مردم مى گويند قبلى ها كه نتوانستند كارى كنند، اينها هم نمى توانند، در حالى كه مسئله چنين نيست چون اگر ما با انصاف باشيم كشور در شرايط نسبتاً خوبى است، اگر چه به وضع موجود قانع نيستيم. ما يك شرايط استثنائى پيدا كرده ايم كه هيچ كس در دنيا ندارد; سران اتحاديّه اروپا ماههاست كه با ما در حال گفتگو هستند، اگر ما كشور نيرومندى در منطقه و دنيا نبوديم، دليلى نداشت كه سران اروپا با ما گفتگو كنند و چانه بزنند پس ما در دنيا به يك مملكت قدرتمند تبديل شده ايم كه روى ما حساب مى كنند و نقش ما را در كل دنيا قبول دارند. علاوه بر اين يكى از دل مشغوليهاى رئيس جمهور آمريكا ايران است كه تقريباً در هر سخنرانى از ايران ياد مى كنند، در حالى كه اگر ما يك كشور ضعيف بوديم بهايى به ما نمى دادند.

علاوه بر اين كشاورزى، راه سازى، گسترش حوزه ها و دانشگاهها، اختراعات، پيشرفت در علوم هسته اى، سد سازى و ... تمام اينها نشان از پيشرفت كشور دارد و بسى بى انصافى است كه احياناً براى بدست آوردن چند رأى بيشتر همه اين موفقيّتها را زير سؤال ببريم. البتّه چنين چيزى وجود ندارد ولى بايد مواظب و آگاه بود.

مردم وقتى به پاى صندوقهاى رأى مى آيند كه اميدوار شوند و با مأيوس كردن مردم نمى توانند رأى بيشتر بگيرند.

مشكلات ممكلت را بايد گفت ولى در كنار آن به پيشرفتها نيز بايد اشاره كرد تا مردم اميدوار شوند.

نكته چهارم: مردم سؤال مى كنند به چه كسى رأى دهيم ما نبايد روى مصالحى اشخاص را معيّن كنيم ولى ما راه را نشان مى دهيم. راه اين نيست كه سخنان كانديداها را الآن گوش كنيم چون بعضى از گفته ها عملى نيست و يا عمل نمى شود بلكه آنچه كه مهمّ است سوابق كانديداهاست كه در اين صورت انتخاب آسان است و مردم همان طورى كه در انتخاب هاى گذشته راهشان را پيدا كردند، در اين انتخابات هم راه خود را پيدا مى كنند.

* * *

دو مسئله ذيل هيچ كدام روايت و آيه ندارد و بايد مطابق قواعد، عمومات و اصول حل شود.

مسألة 5: لا قسمة للصغيرة ولا للمجنونة المطبقة و لا لذات الأدوار حين دور جنونها و لا للناشزة و تسقط القسمة و حق المضاجعة بالسفر و ليس عليه القضاء.

عنوان مسأله: در اين مسئله مرحوم امام پنج طايفه را از حق القسم استثنا مى كنند كه اين پنج طايفه حق القسم ندارد: صغيره، ديوانه دائمى، ديوانه ادوارى در زمان جنون، ناشزه و مسافره.

اقوال:مرحوم محقق در شرايع، مرحوم صاحب جواهر و مرحوم كاشف اللثام اين پنج طايفه را دارند. عامّه هم اين ها را دارند كه در كتاب الفقه على المذاهب الاربعة[2] اقوال عامّه آورده شده كه كم و بيش اين ها را دارند.

مرحوم آية الله سبزوارى[3] تعبير به اجماع دارند و اجمالا مسئله را اجماعى مى دانند.

مرحوم صاحب جواهر[4] در بعضى از موارد پنج گانه تعبير لاخلاف دارد پس شايد بتوان گفت كه اجمالا مسئله اتّفاقى است.

تفصيل مسئله: اكنون به تفصيل در مورد هر يك از عناوين پنج گانه صحبت مى كنيم.

1ـ صغيره:صغيره نفقه، مواقعه و حق القسم ندارد، چون اصل در همه حقوق عدم است، يعنى تا ثابت نشود اصل عدم حق است كه اين اصل عدم، استصحاب نيست كه اشكال شود شما استصحاب را در شبهات حكميّه حجّت نمى دانيد بلكه يك اصل عقلايى در باب حقوق است كه تا حقّى ثابت نشود مطالبه حق جايز نيست.

در مقابل اين اصل عموماتِ قسم است كه مى گويد زوجه حق قَسْم دارد كه آن عمومات شامل اين پنج مورد مى شود، ولى بعضى جاها انصراف دارد مثلا در صغيره رضيعه عمومات انصراف دارد چون حكمت حكم (قسم) معلوم است و همه مى گويند كه حكمت، قسم است و صغيره اى كه هنوز مميّزه هم نيست استيناسى ندارد، امّا اگر صغيره اى باشد كه نزديك بلوغ است شك مى كنيم كه عمومات انصراف دارد يا نه، كه در اين صورت ادّعاى انصراف مشكل است به همين جهت تفصيل بهتر است.

2ـ مجنونه دائمى: مجنونه دائمى سه گونه است:

الف) مجنونه اى كه چيزى نمى فهمد، در اين صورت اطلاقات منصرف است.

ب) مجنونه اى كه خطرناك است، در اين صورت نيز عمومات منصرف است.

ج) مجنونه اى كه خطرناك نيست و استيناس را هم مى فهمد در اينجا ادلّه منصرف نيست.

3ـ مجنونه ذات الدوار:همين اقسام ثلاثه را دارد و حكم آن هم همان است.

4ـ ناشزه: چون تمكين نمى كند، حقّ نفقه ندارد و به طريق اولى حقّ قسم هم ندارد.

5ـ مسافره: مسافره اقسامى دارد، گاهى مسافرى است كه مصداق ناشزه است مثلا به عنوان قهر سفر مى كند كه اين حكم ناشزه را دارد و گاهى به اذن زوج است كه ادلّه از اينجا منصرف است.

* * *

مسألة 6: لو شرع فى القسمة بين نسائه كان له الإبتداء بأىّ منهنّ و بعد ذلك بأىّ من البقيّة و هكذا و إن كان الأحوط الأولى التعيين بالقرعة سيّما ما عدا الأولى.

اقوال: از كلمات فقها سه قول استفاده مى شود:

قول اوّل: مخيّر است هم در اوّل و هم در ادامه، يعنى هر كدام را كه خواست مقدّم مى كند.

قول دوّم: در ابتدا مخيرّ است (طبق مبناى كسانى كه مى گفتند شروع واجب نيست و اگر شروع كرد واجب مى شود) ولى در استمرار چون حقوق همه با هم متعارض است، عادلانه ترين راه قرعه است.

قول سوّم: از ابتدا بايد قرعه بزنند چون همه حق دارند و خلاف عدالت است كه يكى را بر ديگران مقدّم كند.

دليل: در اين مسئله روايتى نداريم و فقط روايت فعل النبى(صلى الله عليه وآله) داريم (كان يقرع بين زوجاته إذا أراد السفر) و فعل النبى(صلى الله عليه وآله)دليل بر وجوب نيست بلكه دليل بر جواز است يعنى جلوى حرمت را مى گيرد.

ولكن الإنصاف; اگر بخواهيم به حسب قواعد پيش بياييم، اينجا از قبيل تزاحم حقوق است و در تزاحم حقوق، عدالت لازم است و چيزى اقرب به عدالت از قرعه در اين گونه موارد نيست، مثل تقسيم ارث كه عادلانه ترين كار قرعه است در جايى كه ورثه نمى توانند با هم كنار بيايند.

 


[2] الفقه علی المذهب الاربعه ، ج4، ص239.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo