< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

87/01/21

بسم الله الرحمن الرحیم

در بحث اخلاق امروز مطالبی در مورد حسد، نحوه‌ی برخورد با حسودان و منشا حسد و آفت آن صحبت می کنیم.

در بحث فقهی امروز به ادامه‌ی دلیل دوم می پردازیم که مستدل ادعا کرده بود لفظ یمین نذر را هم شامل می شود و از آنجا که در یمین اذن زوج شرط است در نذر هم همین گونه می باشد. برای اثبات صغری به مواردی اشاره شده بود که در کلام امام و راوی لفظ یمین استفاده شده است ولی از آن نذر اراده شده است و دلیل سوم مستدل این است که در مواردی در یمین قصد قربت شرط شده است و حال آنکه قصد قربت در نذر شرط است و نه یمین.

ما این روایات را برای اثبات مدعی قبول نکردیم و یکی از اشکالات آن این است که استعمال اعم از حقیقت است.

دلیل چهارمی هم ذکر شده است که ما از یمین الغاء خصوصیت می کنیم و به نذر تسری می دهیم.

این دلیل نیز مردود است زیرا بین یمین و نذر تفاوت بسیار است و ماهیت آن دو فرق دارد و نمی توان حکم را از یکی به دیگری تسری داد.

بحث اخلاقی

در بحث اخلاقی امروز به سراغ باب 116 از ابواب احکام العشره‌ی وسائل الشیعة می رویم.

در حدیث اول آمده است:

عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ اصْبِرْ عَلَى أَعْدَاءِ النِّعَمِ فَإِنَّكَ لَنْ تُكَافِئَ مَنْ عَصَى اللَّهَ فِيكَ بِأَفْضَلَ مِنْ أَنْ تُطِيعَ اللَّهَ فِيهِ.[1]

مراد از (اعداء النعم) حسودان هستند که امام می فرماید:

کسانی که دشمن نعمت هستند با تو مخالفت می کنند و آنها به سبب دشمن نعمت بودن گناهی را مرتکب می شوند ولی تو صبر و حوصله کن و خدا را در مورد آنها اطاعت کن. بهترین راه مقابله با حسودان و اعداء النعم این است که اگر آنها معصیت خدا را مرتکب می شوند تو خدا را اطاعت کنی.

مسئله‌ی حسادت همیشه بوده و هست و در همه‌ی قشرها آثاری از آن را می توان دید.

نتیجه‌ی حسادت عقب ماندگی جامعه است زیرا حسود می خواهد که از طرف مقابل سلب نعمت کند و نمی خواهد که به پای او برسد و از او بالاتر رود. کار حسود دشمنی و تخریب است. حسد بلای بسیار بزرگی است و آثار زیان بار آن در تمام جوامع بشری بسیار زیاد است.

و اما سرچشمه‌ی آن دو چیز است. ضعف ایمان و ضعف شخصیت.

اما ضعف ایمان بدین معنا است که می گوید خداوند که قادر بوده ست به فلان کس نعمت بدهد در مورد من قادر نیست. اگر ایمان حسود قوی بود، از خدا می خواست که مثل آن را به او هم بدهد و حسادت نمی کرد.

و در واقع همان طور که در روایات است که حسود بر حکمت خدا اعتراض می کند ولی ما می گوئیم که ﴿تعز من تشاء و تذل من تشاء﴾[2] ولی حسود به خدای حکیم می گوید چرا این نعمت را به او دادی.

کار حسود معارضه با خدا است زیرا خدا می خواند فلان کس عزیز باشد ولی حسود می خواهد او را ذلیل کنی.

و اما ضعف شخصیت که سرچشمه‌ی دوم حسادت است بدن معنا است که وقتی حسود می بیند رفیقش به جائی رسیده است و در خود احساس ناتوانی و ضعف و زبونی و ذلت می کند و از این جلوی پیش رفت او را می گیرد. و با کارش سبب می شود که هم خودش به آن نعمت نرسد و نعمت را از دیگری سلب کند.

اگر دیگری از نعمتی برخوردار باشد چه بسا آثار خوبش به دیگران برسد. حسود با این کار جلوی این فایده را هم می گیرد و در روایات است که همانطور که آب نمک را حل می کند حسد نیز ایمان را حل می کند.

از اینجا می توان مسئله روز را هم نتیجه گیری کرد:

چرا اروپائی ها و آمریکائی ها اصرار دارند که بر ضد اسلام و مسلمین تخریب کنند چرا این همه علیه اسلام دروغ منتشر کرده و فیلم می سازند.

یکی از علل آن حسادت است زیرا نمی توانند ببینند که ایران که سالیان سال تحت استعمار بود الان مستقل شده و در حال پیشرفت است.

این دولت هائی که با ما مخالفت می کنند انحصار طلب هستند و هر انحصار طلبی حسود است از این رو به تخریب دست می زنند. و البته ما هم باید مواظب باشیم که به دست آنها بهانه ندهیم.

از این رو بنا به دستور امام صادق علیه السلام اگر کسی دید که حسودی در مقابل فردی بدخواهی می کند و به او تهمت و دروغ می زند آن فرد نباید مقابله به مثل کند.

اما بحث فقهی

بحث در این بود که آیا در نذر زوجه و ولد اجازه‌ی زوج و والد لازم است یا نه و گفتیم که مشهور این است که در زوجة اجازه لازم است.

به دلیل دوم رسیدیدم که صغرای آن احتیاج به اثبات داشت که عبارت از این بود که نذر هم از مصادیق یمین است و برای آن سه دلیل اقامه شده بود دلیل اول گذشت که عبارت بود از اینکه در عبارات معصومین در مورد نذر امام از یمین تعبیر کرده بود.

دلیل دوم این است که در کلمات روات مواردی است که در مورد نذر به یمین تعبیر کرده اند و امام هم آنها را نهی نکرده است.

روایات این باب یکی 4 باب 1 از ابواب نذر است:

عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ يَحْلِفُ بِالنَّذْرِ وَ نِيَّتُهُ فِي يَمِينِهِ الَّتِي حَلَفَ عَلَيْهَا دِرْهَمٌ أَوْ أَقَلُّ قَالَ إِذَا لَمْ يَجْعَلْ لِلَّهِ فَلَيْسَ بِشَيْ‌ءٍ.[3]

مسعدة بن صدقة در رجال توثیق نشده است ولی مجلسی اول در کتابش (روضة المتقین) او را قابل اعتماد می داند زیرا کثرت روایت دارد و فقهاء به آن روایات فتوا داده اند.

از کلام امام استفاده می شود که مطلب در مورد نذر است (لله) ولی راوی تعبیر به یمین کرده است. اگر این روایت مجهول هم باشد و سندش ضعیف باشد ولی باز هم قابل استدلال است زیرا فردی عرب زبان به جای نذر از لفظ یمین استفاده کرده است و همین مقدار برای استدلال کافی است.

روایت 1 باب 3 از جلد 14 از ابواب متعة

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيٍّ السَّائِيِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع إِنِّي كُنْتُ أَتَزَوَّجُ الْمُتْعَةَ فَكَرِهْتُهَا وَ تَشَأَّمْتُ بِهَا (دیدم کار شومی است و با این کار در زندگی من برکت نیست) فَأَعْطَيْتُ اللَّهَ عَهْداً بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ وَ جَعَلْتُ عَلَيَّ فِي ذَلِكَ نَذْراً أَوْ صِيَاماً أَنْ لَا أَتَزَوَّجَهَا قَالَ ثُمَّ إِنَّ ذَلِكَ شَقَّ عَلَيَّ وَ نَدِمْتُ عَلَى يَمِينِي وَ لَمْ يَكُنْ بِيَدِي مِنَ الْقُوَّةِ مَا أَتَزَوَّجُ بِهِ فِي الْعَلَانِيَةِ قَالَ فَقَالَ لِي عَاهَدْتَ اللَّهَ أَنْ لَا تُطِيعَهُ وَ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ تُطِعْهُ لَتَعْصِيَنَّهُ.[4]

در مورد علی السائی در رجال آمده است که علی بن سوید السائی است که ثقه است.

و اما در مورد دلیل سوم روایاتی که قصد قربت را در یمین معتبر دانسته است و حال آنکه قصد قربت در نذر معتبر است و نه در یمین.

در باب 14 از ابواب یمین این مضمون بسیار دیده می شود که (کل یمین لا یراد الله بها وجه الله عز و جل لیس بشیء)

ظاهر این روایات این است که در یمین قصد قربت شرط است و حال آنکه مسلم است که یمین قصد قربت ندارد از این رو کل روایات این باب ناظر به نذر است.

ولی در ذیل همه‌ی روایات فوق این عبارت هم اضافه شده است (لیس بشیء فی طلاق او غیره) و این بدلیل آن است که در میان عرب مشهور بود که به طلاق حلف می خوردند که اگر فلان کار را کرده باشم زنم مطلقه باشد و یا عبدم حر باشد و یا اموالم صدقه باشد و این اسباب دردسر زیادی شده بود و امام در این روایات می فرماید که قسم فقط باید به خدا باشد و حتی به قرآن و رسول خدا هم نمی شود قسم خورد از این رو این کارها قسم شرعی درست می کند. لذا این روایات ناظر به قصد قربت نیست بلکه ناظر به این است که قسم باید به نام خدا باشد و نه غیر آن و قسم به طلاق و غیره فایده ندارد. و حتی در بعضی از روایات است که این نوع قسم خوردن شرک است زیرا بجای اینکه به خدا قسم بخوری به چیز دیگری قسم خورده ای.

اشکال: تنها اشکال در اینجا این است که آیا استعمال دلیل بر حقیقت است یا آنکه اعم از حقیقت و مجاز است یعنی اگر در چند مورد دیدیم که قسم به نذر اطلاق شد آیا این دلیل می شود که مفهوم یمین مفهوم عامی است که شامل نذر هم می شود که در ما نحن فیه از روایات یمین به نذر هم تعدی کنیم یا آنکه استعمال اعم از حقیقت است و این موارد دلیل بر این نیست که یمین عام باشد بلکه مجازا استعمال شده است.

بنا بر ان استدلال دوم از کار افتاد و صغری ثابت نشد. هرچند کبری را قبول داشتیم که (در یمین زوجة اذن زوج شرط است.)

استدلال چهارمی هم شده است که ما الغاء خصوصیت می کنیم یعنی در روایات یمین گفته شده بود که اذن زوج و والد لازم است و ما می گوئیم که یمین خصوصیت ندارد و در نذر هم همین است.

جواب این است که الغاء خصوصیت صحیح نیست زیرا نذر همیشه برای خداست و با نیت تقرب ولی در یمین تقرب لازم نیست و برای غیر خدا می تواند باشد و اینها هم سطح نیستند که الغاء خصوصیت کنیم.

البته واضح است که همه‌ی این بحث ها در موردی است که نذر زوجة و ولد مزاحم حق زوج و والد نباشد و الا همه قبول دارند که در این صورت اذن آن دو لازم است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo