< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

87/02/17

بسم الله الرحمن الرحیم

در بحث گذشته گفتیم که یک استطاعت بیشتر نداریم و آن استطاعت عرفیه است. اما استطاعت عقلی در هیچ یک از احکام شرع جائی ندارد و کافی هم نیست. و معقول نیست که صرف توانائی کافی باشد که در نتیجه هر لازمه ای که داشته باشد را بپذیریم.

ان قلت: چرا در میان عبادات فقط حج به این ارکان چهارگانه مخصوص شد و به بیان دیگر اگر استطاعت شرعیه چیزی غیر از استطاعت عرفیه نیست پس چرا فقط در حج آن ارکان چهارگانه را پیاده کردند. از این رو شاید در حج خصوصیتی است که آن را از مابقی جدا کرده است و استطاعت عرفیه در آن با استطاعت شرعیه تفاوت داشته باشد.

قلت: ماهیت حج با ماهیت بقیه‌ی واجبات متفاوت است زیرا واضح است که نماز زاد و توشه و باز بودن راه و امثال آن را احتیاج ندارد و عرف در حج و غیر آن فرق می گذارد. و الا تمام واجبات استطاعت عرفیه را احتیاج دارد.

در حدیث 1 از باب 8 از ابواب وجوب حج در جلد 8 وسائل آمده است:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع قَوْلُهُ تَعَالَى وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا قَالَ یَكُونُ لَهُ مَا یَحُجُّ بِه‌[1]

این حدیث معتبر است و امام هم می فرماید: به همان شکل که عرفا می توان به حج رفت کافی است.

همچین حدیث 11 از همان باب

وَ فِی رِوَایَةِ الْكِنَانِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ وَ إِنْ كَانَ یَقْدِرُ أَنْ یَرْكَبَ بَعْضاً وَ یَمْشِیَ بَعْضاً فَلْیَفْعَل‌.

یعنی اگر بتواند به سفر برود کافی است و استطاعت طریقی، برای کسانی است که از مکه دورند و الا آنها که نزدیک هستند اگر می توانند سواره و پیاده خود را به حج برسانند از استطاعت عرفی برخوردارند.

در حدیث 1 از باب 11 هم آمده است.

عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ عَلَیْهِ دَیْنٌ أَ عَلَیْهِ أَنْ یَحُجَّ قَالَ نَعَمْ إِنَّ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ وَاجِبَةٌ عَلَى مَنْ أَطَاقَ الْمَشْیَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ وَ لَقَدْ كَانَ مَنْ حَجَّ مَعَ النَّبِیِّ ص مُشَاةً.[2]

این روایت معتبر است.

آنهائی که با پیغمبر حج بجا آوردند اکثرا حج اولشان بود و حج واجب زیرا تازه اجازه‌ی ورود به مکه را داشتند و همه پیاده به حج رفتند و عرفا مستطیع بودند.

ان قلت: اگر کسی وام بگیرد و به حج رود گفته شده است که حجة الاسلام نیست.

قلت: اگر وام بگیرد و بتواند جایش را پر کند بدین گونه که بدون منت وام را می گیرد و می توان جایش را بدون حرج پر کند، مستطیع است و حجة الاسلام برای او حساب می شود.

خلاصه اینکه در همه‌ی موارد که کسی بگوید استطاعت شرعیه نیست استطاعت عرفیه هم وجود ندارد و این دو در همه جا با هم یکی است.

مساله‌ی 6: لو نذر حجا غیر حجة الاسلام فی عامها و هو مستطیع انعقد لکن تقدم حجة الاسلام و لو زالت الاستطاعة یجب علیه الحج النذری و لو ترکهما لا یبعد وجوب الکفارة.

امام در این مسئله 4 فرع را بیان کرده است و در عروه این مسئله در مسائل 16، 17، 18 و 19 آمده است.

فرع اول این است که کسی که مستطیع است نذر می کند که همان سال حج نذری بجا آورد.

صاحب عروة در مسئله 16 می گوید: اذا نذر حجا غیر حجة الاسلام فی عامه و هو مستطیع لم ینعقد الا اذا نوی ذلک علی تقدیر زوالها فزالت (نذر کند که اگر استطاعت امسال من از بین رفت حج نذری بجا می آورم) و یحتمل الصحة مع الاطلاق (که حج نذری را به زوال و عدم زوال استطاعت مقید نکرد) ایضا اذا زالت حملا لنذره علی الصحة.

در کلام امام در فرع اول دو صورت وجود داشت و در کلام صاحب عروة سه صورت.

1. امسال که مستطیع است حج الاستطاعة را رها کرده به حج نذری بپردازد که امام می گوید نذر صحیح است بخلاف صاحب عروة.

2. اگر استطاعت زائل شد به حج نذری رود که همه قائل به صحت این حج هستند.

3. (این فرع فقط در کلام صاحب عروه است) که نذرش مطلق باشد و مطلقا نذر می کند که امسال حج رود که ایشان قائل است که نذر صحیح است البته به این شرط که استطاعتش زائل شود که در نتیجه می تواند به نذر عمل کند و به حج برود.

اقوال علماء

آیة الله حکیم در جلد 10 ص 338 می گوید که صاحب مدارک می گوید که نذر یقینا منعقد نیست زیرا چیزی را نذر کرده است که یقینا صحیح نیست زیرا حجی را نذر کرده است که رجحان ندارد زیرا رها کردن امر خدا به حج واجب صحیح نیست.

ان قلت: این مسئله داخل در مسئله‌ی امر به شیء است که مقتضی نهی از ضد خاص می باشد.

زیرا حج استطاعتی واجب است و ضد خاصش حج نذری است و این دو تضاد دارند زیرا در یک سال نمی توان هر دو را اتیان کرد و امر به شیء یعنی امر به حج برای کسی که مستطیع است نهی از ضد خاص که حج نذری است نمی کند از این رو میتوان نذر کرد و نذرش صحیح است و همان سال که مستطیع هم هست حج نذری را اگر انجام دهد و هرچند گناه کرده است ولی حجش صحیح است. مانند آنجا که تصمیم می گیرد که مسجد را که نجس است تطهیر نکند در نتیجه برخاسته نماز می خواند که نمازش صحیح است.

از این رو شاید کلام امام در صحت حج ناظر به وجه باشد.

قلنا: باب نذر با باب تطهیر مسجد و نماز خواندن فرق دارد. در باب نذر شما هدیه ای برای خدا می فرستید و واضح است که این مورد که حج واجب را ترک می کنید و حج نذری را انجام می دهید هدیه معنا پیدا نمی کند. ولی در باب تطهیر مسجد و نماز دو واجب وجود دارد که هر دو از ناحیه‌ی خداوند آمده است و هر دو رجحان ذاتی دارند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo