< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

87/02/18

بسم الله الرحمن الرحیم

در بحث اخلاقی این هفته به سراغ حدیث اول باب 118 از ابواب عشرت می رویم.

پیامبر اکرم در وصیتی که به اباذر کرده بود به نکات سودمندی اشاره می کند

در نصیحت اول می فرماید: یَا أَبَا ذَرٍّ الذَّاكِرُ فِی الْغَافِلِینَ كَالْمُقَاتِلِ فِی الْفَارِّینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ

ای اباذر کسی که در میان جمعی از غافلین است و به یاد خداوند مشغول می باشد مانند کسی است که در صحنه‌ی نبرد هنگامی که همه فرار می کنند ایستاده و به مقاتله ادامه می دهد.

در ضمن حدیث مزبور این درس را به ما می دهد که همرنگ جماعت نشوید و اینکه منطق بعضی این است که می گویند اگر می خواهی رسوا نشوی همرنگ جماعت شو این روایت عکس آن را می گوید که وقتی همه از خدا غافلند تو به یاد خدا باش.

منطق اسلام این است که (لَا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِه‌) در مسیر هدایت اگر تنها بودید احساس تنهائی و وحشت نکنید اگر یک نفر هم بودید ابراهیم وار پیش روید. همانطور که در آن زمان که کل اهل بابل بت پرست بودند او یک تنه جلوی همه ایستاد و پیشرفت کرد.

نصیحت دوم و سوم این است که: یَا أَبَا ذَرٍّ الْجَلِیسُ الصَّالِحُ خَیْرٌ مِنَ الْوَحْدَةِ وَ الْوَحْدَةُ خَیْرٌ مِنْ جَلِیسِ السَّوْءِ

همنشین خوب از تنهائی بهتر است و اگر همنشین بد داشته باشی تنها باشی بهتر است.

انسان دارای روح اجتماعی است و انزوا انسان را بدبین کرده و افسرده می کند. مفاسد انزوا بسیار است و آنهائی که ادعای غلط فاحشی کردند غالبا از کسانی بودند که مدتی منزوی بودند و بعد خیال می کردند که خیلی از اسرار برای آنها واضح شده است.

همچنین این حدیث می گوید که در مجالس آلوده شرکت نکنید زیرا مفاسد بسیار دارد عده ای معتاد می شوند و یا از جاده‌ی عفت خارج می شوند و به جنایات مختلف روی می آورند.

در چهارمین و پنجمین نصیحت می فرماید: َ وَ إِمْلَاءُ الْخَیْرِ خَیْرٌ مِنَ السُّكُوتِ وَ السُّكُوتُ خَیْرٌ مِنْ إِمْلَاءِ الشَّرِّ

سخن خوب گفتن از سکوت بهتر است و سکوت از سخن بد گفتن بهتر است و این همان راه اعتدال است و در جواب اینکه سکوت بهتر است یا سخن گفتن باید به این تفصیل قائل شد.

املاء در این روایت یک نوع تفهیم را می رساند و اصل املاء این است که یکی چیزی بگوید و دیگری بنویسد و از آنجا که اگر کسی بگوید و دیگری بنویسد کاملا تفهیم می شود املاء در اینجا به نظر می آید که به معنای تفهیم کردن باشد.

و اما نصیحت ششم و هفتم: یَا أَبَا ذَرٍّ اتْرُكْ فُضُولَ الْكَلَامِ وَ حَسْبُكَ مِنَ الْكَلَامِ مَا تَبْلُغُ بِهِ حَاجَتَك‌

فضول کلام به این معنا است که سخنانی که بی هدف است بر زبان جاری شود سخنانی که نه هدف مادی دارد نه معنوی و نه هدایت. در سخنان بی هدف همه چیز از قبیل غیبت، تهمت، اشاعه‌ی شایعه و یا شکستن قلب مومن و از همه بدتر اینکه وقت انسان را بیهوده تلف می کند.

باید به این نکته توجه کرد که نیروهای انسان و عمر انسان محدود است و بالاخره تمام می شود. اگر انسان توجه کند که سرمایه اش محدود است در خرج کردنش دقت می کند. حرف زدن، نیروی زیادی از مغز و انرژی بدن را جذب می کند و به قول بعضی یک ساعت حرف زدن مساوی با هشت ساعت کار کردن است و اینکه در روایت است که وقتی می بینی مومن خاموش است به او نزدیک شو زیرا کلمات حکمت آمیز از زبان او جاری می شود برای این است که او خاموش بوده و نیروی خود را حفظ کرده و فقط در بیان سخنان حکمت آمیز آن را مصرف می کند.

و اما بحث فقهی

گفتیم که فرع اول در کلام امام دو حالت دارد و آن موردی بود که فرد استطاعت داشته باشد و باز نذر کرد که همان سال به حج رود و این در کلام عروه سه فرض داست که به آن اشاره شد.

و اما صورت اول: آنجا بود که فرد مستطیع نذر می کند که همان سال که مستطیع است حج نذری بجا آورد. در این صورت گفتیم که صحیح نیست همان سال حج واجب را رها کند و به حج نذری بپردازد. و وقتی نمی توان به نذر وفا کند معنا ندارد که نذرش صحیح باشد و سال بعد آن را بجا آورد.

و اما صورت دوم: آنجا است که فرد مستطیع نذر می کند که اگر استطاعتش زائل شد برای خدا حج نذری را بجا آورد.

این فرض یقینا صحیح است و کسی در آن خدشه نکرده است.

و اما صورت سوم: که امام متعرض نشد و صاحب عروه به آن پرداخت این است که فرد به صورت مطلق نذر می کند و نه وجود استطاعت را لحاظ کرده است و نه زوال آن را.

صاحب عروه در ابتدا می گوید که این نذر باطل است (زیرا با حج واجب نمی سازد) و در آخر کلام می گوید که ممکن است بگوئیم که نذرش صحیح است و صورت سوم را حمل بر صورت دوم کنیم یعنی آنجا که استطاعت زائل شود.

جمعی از محشین عروه گفته اند:

که اصل این فتوی صحیح است ولی نه از باب حمل فعل مسلم بر صحت که بگوئیم مسلمانی نذر کرده و نذرش صحیح است بلکه از باب دیگر.

توضیح ذلک:

کسی که مستطیع است و به رفتن به حج در همان سال نذر می کند نذرش مطلق است این مطلق دو معنا دارد:

یکی به معنای مجمل است (فی الجمله) این با زوال استطاعت می سازد و نذر مطلق یعنی نذر مجمل و مبهم و به معنای قضیه‌ی جزئیه است و با زوال استطاعت می سازد که هنگام زوال استطاعت می تواند حج نذری را بجا آورد. معنای دوم شمول است یعنی امسال به زیارت می روم چه استطاعت باشد چه نباشد. با این بیان اگر استطاعتش زائل نشود نمی تواند حج نذری را بجا آورد و الا می تواند مانند کسی که می گوید امروز را روزه می گیرد چه روز عید باشد یا نه که در این صورت اگر عید بود نمیتواند روزه بگیرد ولی اگر عید نبود باید روزه بگیرد و شق دوم نذرش صحیح است. هکذا در ما نحن فیه.

از این رو اینکه می گوئیم نذر مطلق صحیح است کاری به حمل مسلم بر صحت نداریم بلکه میگوئیم یا نذرش مبهم است و یا به نحو شمول و در هر دو در صورت زوال استطاعت قابل عمل می باشد.

و اما چرا دلیل صاحب عروه درست نباشد و نتوانیم فعل مسلم را بر صحت حمل کنیم؟

برای این است که حمل فعل مسلم بر صحت در مورد افعال دیگران است و در مورد فعل خود فرد جاری نیست و در مورد او قاعده‌ی فراغ و تجاوز جاری می شود مثلا کسی عقد خواند و بعد شک کرد که عملش صحیح بود یا نه باید بگوید طبق قاعده‌ی فراغ عملش صحیح است.

وجه بطلان شق سوم این است که بگوئیم فرد نذری کرده است که رجحان ندارد و وجه صحت آن است که نذرش را تجزیه کنیم و بگوئیم که در یک شق صحیح است و در یک شق باطل.

ممکن است کسی بگوید که حمل فعل مسلم بر صحت عمل خود انسان را هم شامل شود مثلا کسی حساب کرد و خمس مالش را داد و بعد شک کرد که درست حساب کرد یا نه و بگوئیم لازم نیست دوباره بررسی کند.

در این مورد می گوئیم: حمل فعل مسلم بر صحت و لو فعل خود انسان را هم شامل شود ولی در مورد کسی است که شک داشته باشد. ولی در ما نحن فیه او می داند که نذر مطلق کرده است و در نوع نذر کردن شک ندارد و حمل فعل مسلم بر صحت شک در وجود خارجی است یعنی نمی داند خمس را درست حساب کرد یا نه و شک در فعل خدا نیست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo