< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

87/03/05

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه‌ی بحث

در فرع چهارم از مسئله‌ی 9 بحث به اینجا رسید که کسی که نذر می کند پیاده به حج رود باید از کجا پیاده روی را آغاز کند و به کجا ختم کند در محل آغاز آن صاحب عروه به پنج قول اشاره کرده و قولی ششمی را انتخاب می کند و در انتهاء قائل است که بدلیل روایات صحیحه رمی جمارات آخرین مرحله است.

ما ادله‌ی اقوال را نقل کرده و قول چهارم را اختیار می کنیم که باید از محلی که سفر را شروع می کند پیاده روی را آغاز کند.

و اما در انتهاء مشی ابتدا به بررسی روایات قول اول که انتهاء را رمی جمرات می داند می پردازیم.

و اما تمام بحث

بحث در فرع چهارم از مسئله‌ی 9 است.

و عبارت مرحوم سید را مطرح کردیم که در اینکه مبدا نذر به مشی به سمت حج از کجاست پنج قول را مطرح کرده بود و نظر خود ایشان قول ششمی است که مطرح می کنیم و اما ایشان در اینکه انتهاء نذر به پیاده روی کجاست به سه قول اشاره می کند.

در صورت عدم تعیین، رمی جمارات آخرین مرحله‌ی پیاده رفتن است. در صورت عدم تعیین، طواف نساء است. در صورت عدم تعیین حرکت از عرفات آخرین مرحله است.

عبارت مرحوم سید چنین است: فی کون مبدا وجوب المشی او الحفاء بلد النذر او الناذر او اقرب البلدین الی المیقات او مبدا الشروع فی السفر او افعال الحج اقوال و الاقوی انه تابع للتعیین او الانصراف و مع عدمهما فاول افعال الحج اذا قال: لله علیٌ ان احج ماشیا (یعنی ماشیا حال برای حج باشد بدین معنا که حج را ماشیا انجام دهد که باید از اول میقات پیاده رفتن را شروع کند) و من حین الشروع فی السفر اذا قال: لله علیٌ ان امشی الی بیت الله الحرام. کما ان الاقوی ان منتهاه مع عدم التعیین رمی الجمار لجملة من الاخبار لا طواف النساء کما عن المشهور و لا الافاضة من عرفات کما فی بعض الاخبار.

مرحوم حکیم در مستمسک ج 10 ص 357 و 358 [1] که خلاصه‌ی عبارت جواهر است می گوید: اختار الاول (بلد النذر) فی الشرایع و حکی عن المبسوط و التحریر و الارشاد و الثانی (بلد ناذر) ظاهر القواعد و الدروس و غیرها و فی الحدائق المیل الیه و فی الجواهر قیل: یعتبر اقرب البلدین الی المیقات و فی کشف اللثام یمکن القول بانه من ای بلد یقصد فیه السفر الی الحج و فی الجواهر انه (اول افعال الحج) الاصح.

نقول: در اینکه شروع از نذر از کجا باشد روایتی وجود ندارد هرچند در منتها روایت آمده است که به آن اشاره خواهیم کرد. از این رو باید ابتداء نذر را از روی قواعد مشخص کنیم:

قول اول و دوم: دلیل مهمی ندارد مگر انصراف یعنی وقتی می گوید من نذر کرده ام پیاده به حج روم یعنی از همان محل که نذر کرده است و یا اینکه از شهری که در آن زندگی می کند ولی بحث در آنجاست که انصراف نباشد.

اما دلیل قول سوم: که اقرب البلدین (بلد نذر و بلد ناذر) به میقات است برائت می باشد یعنی شک دارم که بین اقل و اکثر کدام یک بر من واجب است و هنگام دوران امر بین اقل و اکثر باید اقل را گرفت و در اکثر برائت جاری کرد.

اما قول چهارم: که مبدا را شروع در سفر می داند می تواند بدلیل لفظ (الی) باشد زیرا او نذر کرده بود که لله علی الحج ماشیا الی بیت الله الحرام و (الی) یعنی هنگام شروع در سفر.

مشکل این دلیل در این است که اگر در نذر کلمه‌ی الی نبود باید چه کار کند مثلا بگوید لله علی ان احج ماشیا؟

و اما دلیل قول پنجم: این است که حج یعنی مجموعه‌ی مناسک و ماشیا یعنی در مجموعه‌ی مناسک باید پیاده رفتن را آغاز کند. و به عبارت دیگر مفهوم حج، مجموعه‌ی مناسک است و ماشیا وصف آن است لذا باید در محدوده‌ی همان مناسک انجام شود.

و اما دلیل قول ششم: که قول صاحب عروه است که اگر بگوید: (احج ماشیا) باید از اول افعال حج شروع کند ولی اگر بگوید: (امشی الی بیت الله الحرام) باید از اول سفر شروع کند.

و اما مختار ما: تفصیل صاحب عروه خوب است ولی باید دید که معمولا نذر به صورت اولی است یا به صورت دومی؟ و به عبارت دیگر غلبه‌ی صورت نذری که مردم منعقد می کنند به چه شکلی است؟

معمولا مردم نذر می کنند که از اول سفر پیاده به حج روند. مثلا اگر عده ای نذر کنند که پیاده به زیارت امام حسین روند یعنی از همان مبدا سفر مشی را آغاز کنند و امامان معصوم که پیاده به حج می رفتند از همان مبدا سفر شروع می کردند.

از این رو اگر غالب در نذر اینگونه شد که از مبدا سفر خود نذر را نیت می کنند می گوئیم که در جایی که نوع نذر را مشخص نکرده است نذرش منصرف به همان صورت غالب می شود یعنی باید از محل سکونت خودش پیاده رفتن به سمت حج را آغاز کند.

از این رو به نظر ما قول چهارم صحیح است.

و اما در منتها یعنی تا کجا باید پیاده رفتن را ادامه دهد که در آن سه قول بود.

اما قول کسی که قائل است که تا آخر اعمال حج باید ادامه دهد دلیلش این است که ظاهر نذر این است که تا آخر اعمال حج و اتمام مناسک ادامه دهد بدین معنا تا طواف نساء باید پیاده حرکت کند.

و اما قول کسی که قائل بود که آخر مشی، رمی جمرات است. به دلالت چندین روایت تمسک کرده است و کسی که قول کسی که آخرش را افاضه از عرفات دانسته به دلالت تنها روایتی که در این مورد آمده است تمسک کرده است.

و اما روایاتی که آخر را رمی جمرات دانسته اند وسائل جلد 8 باب 35 روایت 1 و 2

روایت 1: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ هَمَّامٍ الْمَكِّيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الَّذِي عَلَيْهِ الْمَشْيُ إِذَا رَمَى الْجَمْرَةَ زَارَ الْبَيْتَ رَاكِباً [2]

این روایت صحیح السند است.

روایت 2: أَبَانٍ عَنْ جَمِيلٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا حَجَجْتَ مَاشِياً وَ رَمَيْتَ الْجَمْرَةَ فَقَدِ انْقَطَعَ الْمَشْيُ [3]

روایت 3: إِسْمَاعِيلَ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الَّذِي عَلَيْهِ الْمَشْيُ فِي الْحَجِّ إِذَا رَمَى الْجَمْرَةَ زَارَ الْبَيْتَ رَاكِباً وَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ

ظاهرا این روایت همان روایت اول است و در این روایت لفظ حج اضافه شده است و در آخر که می گوید: (لیس علیه شیء) اشاره به این است که در روایتی است که اگر کسی نذر کند که پیاده به حج رود و نتواند به نذرش عمل کند باید قربانی بدهد و این روایت می گوید که تا آخر رمی جمرات کافی است و لازم نیست قربانی کند.


[2] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج8، ص62، أبواب وجوب الحج وشرائطه، باب35، ح1، ط الإسلامية.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo