< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

87/03/06

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه‌ی بحث

در فرع چهارم از مسئله‌ی 9 بحث به اینجا رسید که کسی که نذر می کند پیاده به حج رود آخرین عملی را که باید پیاده انجام دهد چیست قول دوم در اینجا این بود که آخرین عمل رمی جمرات است و روایات صحاحی بر آن دلالت دارد. دو روایت دلالت دارد که آخرین عمل رمی جمره‌ی عقبه است و روایت دیگری افاضه از عرفات را معیار قرار داده است.

در آخر به این نکته اشاره می کنیم که کسی که نذر کرده است تمام حج را پیاده انجام دهد چرا امام می فرماید که آخرین مرحله همان رمی جمرات است (نه طواف نساء) و دلیل آن این است که در آن زمان معمولا اعمالی که بعد از رمی جمرات واقع شده است را مقدم بر رمی انجام می دادند (و این کار جائز است) و در حقیقت رمی جمرات آخرین عمل حج بوده است و چون غالبا اینگون بوده است امام هم همان غالب را معیار قرار داده است.

و اما تمام بحث

بحث در فرع چهارم از مسئله 9 بود و بحث به اینجا رسید که انتهای مشی برای کسی که نذر کرده است پیاده به حج را بجا آورد کجاست.

گفتیم که در این مورد سه قول وجود دارد و به قول دوم رسیده بودیم که آخر مشی را رمی جمرات می دانستو سه روایت نقل کردیم و اکنون روایت چهارم را نقل می کنیم که روایت پنجم باب 35 از ابواب وجوب حج است.

روایت 5: مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ نَوَادِرِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ الْبَزَنْطِيِّ عَنِ الْحَلَبِيِّ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَاشِي مَتَى يَنْقَضِي مَشْيُهُ قَالَ إِذَا رَمَى الْجَمْرَةَ وَ أَرَادَ الرُّجُوعَ فَلْيَرْجِعْ رَاكِباً فَقَدِ انْقَضَى مَشْيُهُ وَ إِنْ مَشَى فَلَا بَأْسَ[1]

احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی از بزرگان روات است و کتابی به نام نوادر دارد که این کتاب نزد ابن ادریس بوده ولی به دست صاحب وسائل نرسیده است. سند این روایت معتبر است. حال آیا بین بزنطی و حلبی فاصله هست یا نه باید بررسی شود زیرا حلبی از اصحاب امام صادق علیه السلام است و بعید است که بزنطی از شاگردان حلبی بوده باشد که بتواند از او روایت نقل کند و انشاء الله بحث سند این روایت را فردا تکمیل می کنیم.

باید دید مراد از (اراد الرجوع) چیست آیا مراد رجوع به مکه است یا رجوع به وطن؟ هر دو احتمال وجود دارد احتمال دارد که مراد رجوع به منزل باشد برای اینکه حجاج قبل از روز یازدهم و دوازدهم به طرف بیت می رفتند و اعمال حج را تمام می کردند و رمی جمرات آخرین اعمال حجشان بوده است و آنچه امروزه غالبا بعد از رمی جمرات انجام می دهند آنها مقدم کرده و انجام داده بودند و ما در وسائل بابی داریم که 11 حدیث دارد که می گوید بهتر است که یوم النحر (عید اضحی) به مکه برود و اعمال حج را بجا آورند از این رو مراد از رجوع، رجوع به خانه است که امام می فرماید دیگر لازم نیست پیاده برگردد زیرا تا یازدهم اعمال تمام شده است و نذرش هم ادا شده است.

و احتمال دیگر این است که مراد از رجوع رجوع به بیت باشد برای انجام بقیه‌ی اعمال که بعد از رمی جمرات وجود دارد و در هر حال این حدیث ابهام دارد ولی چون حدیث صحاح دیگر هم در این زمینه است ابهام این روایت ضرر نمی زند.

دو حدیث دیگر هم وارد شده است که به جمره‌ی عقبه اشاره می کند.

جمره‌ی عقبه روز عید است و هنوز روز یازدهم و دوازدهم باقی مانده است که آن موقع باید هر سه جمره را رمی کنند و این روایات می گوید که بعد از رمی جمره‌ی عقبه دیگر لازم نیست پیاده رود. کسی قائل به این قول نیست و سید به عنوان احتمال آن را در عروة نقل می کندو این روایات 4 و 7 باب 35 است.

حدیث 4: عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ مَتَى يَنْقَطِعُ مَشْيُ الْمَاشِي قَالَ إِذَا رَمَى جَمْرَةَ الْعَقَبَةِ وَ حَلَقَ رَأْسَهُ فَقَدِ انْقَطَعَ مَشْيُهُ فَلْيَزُرْ رَاكِباً [2]

سند این روایت بدلیل علی بن حمزه ضعیف است. روایات قبل به لفظ الجمرة بود که به لفظ جنس است و همه‌ی جمرات ثلاثه را شامل می شود. و این روایت و روایت بعدی نمی تواند آنها را تقیید بزند زیرا هر دو مثبتین هستند

حدیث 7: مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمُفِيدُ فِي الْمُقْنِعَةِ قَالَ سُئِلَ ع عَنِ الْمَاشِي مَتَى يَقْطَعُ مَشْيَهُ فَقَالَ إِذَا رَمَى جَمْرَةَ الْعَقَبَةِ فَلَا حَرَجَ عَلَيْهِ أَنْ يَزُورَ الْبَيْتَ رَاكِباً [3]

این روایت مرسله است.

و اما قول سومی که در کلام سید به آن اشاره شده بود که انتهاء مشی تا افاضه از عرفات است حال باید دید که آیا غایت داخل در مغیا هست یا نه یعنی یعنی آیا باید از عرفات افاضه کرده و به مشعر بیاید یا اینکه با تمام شدن عرفات پیاده روی تمامی می شود. این روایت 6 باب 35 است.

عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع مَتَى يَنْقَطِعُ مَشْيُ الْمَاشِي قَالَ إِذَا أَفَضْتَ مِنْ عَرَفَاتٍ [4]

روایت از قرب الاسناد است و ما بارها گفتیم که سند آن مورد اشکال است.

آیة الله خوئی در حاشیه‌ی عروة کلامی دارد که به نظر ما عجیب است ایشان در کلام عروه که می گوید رمی الجمار کافی است می گوید: الحکم و ان کان کما ذکره (رمی جمار آخر مشی است) الا انه لیس فی الاخبار ما یدل علی ذلک و انما هی بین ما تدل علی ان منتهاه رمی جمرة العقبة و بین ما تدل علی انه الافاضة و هی تسقط بالمعارضة (این دو دسته روایت تعارض کرده و تساقط می کنند) فیرجع الی ما تقتضیه القاعده من کون المنتهی هو رمی الجمار.

در کلام ایشان چهار سوال مطرح می شود که قابل تامل است:

روایات ما منحصر به این دو طائفه که ایشان مطرح کردند نیست و گفتیم چهار روایت دیگر هم هست که مطلق جمار را معیار قرار داده بود و نمی توان گفت که جمره‌ی عقبه موجب تقیید جمار می شود زیرا مثبتین یکدگر را تقیید نمی کنند. روایت افاضه‌ی از عرفات ضعیف است و نمی توان معارض با روایات دیگر باشد. در اصول در باب تعادل و ترجیح آمده است که هنگام تعارض اخبار باید سراغ مرجحات رویم و سپس اگر هر دو مساوی شد قائل به تخییر می شویم. و همچنین در اصول است که کلیه‌ی امارات اگر تعارض کنند تساقط می کنند (مانند قول شهود و یا خبره و امثال آن) مگر در اخبار زیرا تعبدا به ما دستور داده اند که (اذا فتخیر). اگر به قواعد رجوع کنیم کدام قاعده می گوید که رمی جمرات معیار است؟ زیرا قاعده می گوید که آخر نذر انتهای مناسک است که طواف نساء است.

ان قلت: روایاتی که شما به او تمسک جستید (که رمی جمرات آخر نذر است) خلاف مشهور است و اگر اخباری باشد هرچند معتبر هم باشند ولی اصحاب از آن اعراض کنند باعث می شود که روایت تضعیف شود زیرا چطور این روایات در مقابل چشمان مشهور بوده است آن هم در کتاب کافی و امثال آن ولی به آن عمل نکرده اند.

قلت: ثابت نیست که قول به اینکه انتهای مشی آخر مناسک باشد نظر مشهور علماء باشد زیرا صاحب جواهر در جلد 17 صفحه‌ی 350 می گوید: قیل انه المشهور.[5] از این رو شهرتی در این مسئله ثابت نیست و اخبار معتبر از اعتبار نمی افتد.

به نظر ما باید مانند صاحب عروة و امام فتوا دهیم که منتها، رمی جمرات است ولی دغدغه ای در ذهن انسان باقی می ماند که چطور امام به کسی که نذر کرده است تمام اعمال حج را پیاده انجام دهد می فرماید که فقط تا رمی جمرات پیاده برو و دیگر طواف و سعی باقی مانده را بتواند سواره انجام دهد آیا این تعبدی خشک است و یا اینکه نکته ای در کار است.

به نظر ما می توان در توجیه کلام معصوم این احتمال را داد که این از باب تعبد محض نیست زیرا در آن زمان عملا آخرین عمل رمی جمرات بوده است زیرا باقی را بسیاری از افراد قبلا انجام می دادند زیرا در زیارت بیت و طواف نساء و طواف زیارت ترتیب لازم نیست و همان روز عید می توان آنها را انجام داد و زنها شب عید می توانند بقیه‌ی اعمال را بجا آورند و برای انجام قربانی کسی را وکیل کنند که انجام دهد بنابراین اینکه امام می فرماید آخرش جمرات است برای این است که آخرین عمل همان جمرات بوده است و ما بقی را قبلا انجام داده اند از این رو چون غالب اینگونه بوده است اگر افراد نادری اعمال بعد از جمرات را همان بعد انجام دهند امام آنها را معیار قرار نداده است.


[5] جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن، ج17، ص350.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo