< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

87/08/26

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه ی بحث:

در بیان شرائط منوب عنه به این شرط رسیدیم که آیا مماثلت بین نائب و منوب عنه شرط است یا نه؟ روایات عامه و خاصه ای که دلالت بر عدم لزوم مماثلت بود را مطرح کردیم.

در مقابل این روایات روایات عامه و خاصه ای است که مماثلت را شرط می داند ولی در جمع دلالی و یا با رجوع به مرجحات معلوم می شود که باید مطابق روایاتی که مماثلت را شرط نمی داند عمل کرد.

و اما تمام بحث:

در بیان شرائط منوب عنه در حج به این شرط رسیدیم که آیا مماثلت بین نائب و منوب عنه در جنسیت شرط است یا نه. گفتیم که مشهور بین ما و عامه این است که مماثلت شرط نیست و روایات مطلقه و خاصه که ناظر به عدم شرطیت مماثلت بود را ذکر کردیم.

امروز به سه روایت دیگر اشاره می کنیم که در باب هشتم از ابواب نیابت ذکر شده است.

در این روایات بعضی از لحاظ سند مشکل دارد ولی مجموع آن چون متعدد است ما را از بررسی سند تک تک آنها بی نیاز می کند.

حدیث 7: عَنِ الْحُسَيْنِ اللُّؤْلُؤِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُصَادِفٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع أَ تَحُجُّ الْمَرْأَةُ عَنِ الرَّجُلِ قَالَ نَعَمْ إِذَا كَانَتْ فَقِيهَةً مُسْلِمَةً وَ كَانَتْ قَدْ حَجَّتْ رُبَّ امْرَأَةٍ خَيْرٌ مِنْ رَجُلٍ.[1]

حدیث 8: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ بَشِيرٍ النَّبَّالِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ وَالِدَتِي تُوُفِّيَتْ وَ لَمْ تَحُجَّ قَالَ يَحُجُّ عَنْهَا رَجُلٌ أَوِ امْرَأَةٌ قَالَ قُلْتُ أَيُّهُمَا أَحَبُّ إِلَيْكَ قَالَ رَجُلٌ أَحَبُّ إِلَيَّ. [2]

این روایت مدرک فتوای آیة الله گلپایگانی است که قائل بود اگر نائب مرد باشد (هرچند منوب عنه زن باشد) بهتر است.

اینجا این سؤال مطرح می شود که علت اینکه امام فرمود مرد نائب شود بهتر است آیا به خاطر جنسیت است و یا به این دلیل که غالبا مردها بهتر می توانند اعمال حج را انجام دهند و مشکلاتی که در سفر و انجام حج برای زنان است برای مردها کمتر وجود دارد ظاهرا توجیه دوم صحیح است با این بیان این روایات هم با بقیه ی روایات هماهنگ می شود.

حدیث 9: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ أَرْسَلْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ أُمَّ امْرَأَةٍ كَانَتْ أُمَّ وَلَدٍ فَأَرَادَتِ الْمَرْأَةُ (دختر زن) أَنْ تَحُجَّ عَنْهَا (مادرش) قَالَ أَ وَ لَيْسَ قَدْ أُعْتِقَتْ بِوَلَدِهَا تَحُجُّ عَنْهَا (دختر از طرف مادرش که ام ولد است حج بجا می آورد)[3] .

آیا این حدیث مربوط به مماثلت در جنسیت است یا در مورد رقیت است و ارتباطی به بحث ما ندارد؟ ظاهرا این روایت مربوط به بحث رقیت است به این معنا که ام ولد از سهم ولد آزاد می شود و دیگر برای حج اذن مولایش شرط نیست و دخترش از طرف او باید حج را بجا آورد ولی از طرف دیگر می توان گفت که ممکن است توهم شود که از طرف زن هم باید مرد حج بجا آورد و سائل خیال می کرده است که زن اصلا نمی تواند نائب شود که امام در این روایت می فرماید که زن می تواند نائب زن شود.

و اما روایات عامه

در صحیح مسلم (جلد دوم صفحه ی 973) آمده است که ابن عباس نقل می کند ان امراة من خثعم قالت یا رسول الله ان فریضة الله علی عباده فی الحج ادرکت ابی شیخا کبیرا لا یستطیع ان یثبت علی الراحلة ا فاحج عنه؟ قال: نعم.[4]

در این حدیث پیامبر اجازه داد که دختر از طرف پدرش حج بجا آورد و وقتی زن از طرف مرد می تواند نائب شود به طریق اولی زن از طرف زن و مرد از طرف زن می تواند نائب شود.

ما هم در کتب شیعه حدیث خثعمیه را ذکر کرده ایم و صاحب وسائل این حدیث را در حدیث 4 در باب 24 از ابواب وجوب الحج ذکر کرده است. می گوید: مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمُفِيدُ فِي الْمُقْنِعَةِ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَ أَتَتِ امْرَأَةٌ مِنْ خَثْعَمٍ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَتْ إِنَّ أَبِي أَدْرَكَتْهُ فَرِيضَةُ الْحَجِّ وَ هُوَ شَيْخٌ كَبِيرٌ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَلْبَثَ عَلَى دَابَّتِهِ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص فَحُجِّي عَنْ أَبِيكِ. [5]

روایات معارض:

در مقابل این روایات، روایات معارض هم وارد شده است که مماثلت در جنسیت را شرط می داند و همانطور که گفتیم شیخ و قاضی ابن براج هم قائل به شرطیت هستند.

در باب 24 از ابواب وجوب حج در پنج روایت این تعبیر آمده است: (فجهز رجلا)

حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ عَلِيّاً ع رَأَى شَيْخاً لَمْ يَحُجَّ قَطُّ وَ لَمْ يُطِقِ الْحَجَّ مِنْ كِبَرِهِ فَأَمَرَهُ أَنْ يُجَهِّزَ رَجُلًا فَيَحُجَّ عَنْهُ [6]

این روایت معتبر است.

همین مضمون در حدیث 3، 5، 6 و 8 هم آمده است.

این روایات دلالت دارند که (رجل) شرط است ولی آیا واقعا این روایات ناظر به شرطیت رجولیت است و یا از باب این است که چون رجل مصداق غالب است و از باب تغلیب و یا افضلیت رجل به آن تصریح شده است؟ ظاهر این است که این روایات ناظر به شرطیت مماثلت نیست. و در اصول هم آمده است که قید غالبی مفهوم ندارد مانند ﴿رَبائِبُكُمُ اللاَّتي‌ في‌ حُجُورِكُمْ﴾[7] که غالب فرزندان زن در دامن شوهر جدید بزرگ می شوند از این رو اگر ربیبه ای در خانه ی شوهر دوم زندگی نکند باز بر او حرام است.

و اما روایات خاصه ی متعارض

در باب 9 از ابواب نیابت روایاتی است که در آن صحیح السند هم وجود دارد.

حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مُفَضَّلٍ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ يَحُجُّ الرَّجُلُ الصَّرُورَةُ عَنِ الرَّجُلِ الصَّرُورَةِ وَ لَا تَحُجُّ الْمَرْأَةُ الصَّرُورَةُ عَنِ الرَّجُلِ الصَّرُورَةِ [8]

اگر مراد از مفضل مفضل بن عمر باشد محل کلام است

و اما دلالت این حدیث بر این است که زن صرورة از مرد صرورة نائب نشود و هرچند این حدیث در مورد صروره است و همچنین عدم حج زن از مرد.

حدیث 2: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الرَّجُلُ الصَّرُورَةُ يُوصِي أَنْ يُحَجَّ عَنْهُ هَلْ يُجْزِي عَنْهُ امْرَأَةٌ قَالَ لَا كَيْفَ تُجْزِي امْرَأَةٌ وَ شَهَادَتُهُ شَهَادَتَانِ (در حالی که شهادت دو زن به جای یک مرد می باشد) قَالَ إِنَّمَا يَنْبَغِي أَنْ تَحُجَّ الْمَرْأَةُ عَنِ الْمَرْأَةِ وَ الرَّجُلُ عَنِ الرَّجُلِ وَ قَالَ لَا بَأْسَ أَنْ يَحُجَّ الرَّجُلُ عَنِ الْمَرْأَةِ. [9]

بنو فضال ثقه هستند هرچند فتحی مذهب هستند و نجاشی عباس بن عامر را توثیق کرده است و او در کتب اربعة حدود 126 روایت دارد.

در اینجا این سوال مطرح می شود که وقتی زنی شهادت داد که حج را بجا آورد آیا ناظر به مقام ثبوت است و یا اثبات؟ مقام اثبات به این معنا است که وقتی زن شهادت داد که حج به جا آوردم آیا اطمینان بکنیم یا نه و مقام ثبوت معنایش این است که اصل این حج اشکال دارد. ظاهر این است که ناظر به مقام اثبات است از این رو اصل صحت حج را خدشه دار نمی کند از این رو اگر ما اطمینان به قول او پیدا کنیم حجش صحیح و مجزی است.

نکته ی دیگر این است که کلمه ی (ینبغی) در لسان روایات کثیرا ما در وجوب استفاده می شود.

حدیث 3: بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ أَشْيَمَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ سَأَلْتُ الرِّضَا ع عَنِ امْرَأَةٍ صَرُورَةٍ حَجَّتْ عَنِ امْرَأَةٍ صَرُورَةٍ فَقَالَ لَا يَنْبَغِي.[10]

وجه جمع بین این روایات:

اول باید دید بین روایات مجوزه و روایات مانعه جمع دلالی هست یا نه؟

در ما نحن فیه جمع دلالی وجود دارد به این بیان که چون روایات جواز نص است و روایات منع ظاهر است از این رو می گوئیم که روایات مانعه را حمل بر کراهت می کنیم از این رو با روایات مجوزه هماهنگ می شود.

این در صورتی است که بخواهیم از طریق جمع دلالی وارد شویم و اگر کسی جمع دلالی را در اینجا منکر شود باید سراغ مرجحات رویم. در این مقام اولین مرجح شهرت فتوائی است و واضح است که روایات مجوزه هم شهرت روائی دارد و هم شهرت فتوائی.

با این بیان معلوم شد که اولیتی که صاحب عروه بیان کرده است نزد ما صحیح نیست.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo