< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

87/12/12

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه ی بحث:

ابتدا برای تصحیح کلام امام توجیحاتی را ذکر میکنیم سپس متعرض فرع دوم مسئله ی 16 می شویم که در مورد این است که اگر کسی را در سعه ی وقت اجیر کنیم و بعد دچار ضیق وقت شود آیا عدولش به حج افراد جایز است و در صورت عدول آیا از منوب عنه مجزی است و آیا فرد مستحق اجرت هست یا نه. به نظر ما عدول جایز است و از منوب عنه مجزی است.

و اما تمام بحث:

بحث در مسئله ی 16 از مسائل نیابت در حج است و امام در آن دو فرع را ذکر میکند:

فرع اول: در جائی است که هنگامی که می خواهیم فرد را اجیر کنیم وقتش ضیق است و نمی تواند حج تمتع را به جا آورد و باید به افراد عدول کند.

فرع دوم: در جائی است که زمانی که او را اجیر می کنیم وقت وسعت دارد ولی بعد برایش مانعی بوجود آمد و وقتش ضیق شد و مجبور گردید به افراد عدول کند.

سؤال ما در فرع اول این است که هنگامی که می خواهیم فرد را اجیر کنیم آیا محرم است یا نه؟ ظاهر کلام امام در جائی است که محرم شده است و الا عدول معنا ندارد حال او که محرم شده است به نیت چه کسی محرم شده است واضح است که قطعا به نیت منوب عنه نبوده است حال یا به نیت خودش بوده و یا فرد دیگر و واضح است که احرامی که به نیت فرد خاصی شکل گرفته قابل تغییر نیست بنابراین این احتمال که فرد محرم شده باشد منتفی است. (هرچند معنای عدول بعد از احرام است.)

اما احتمال دوم این است که او محرم نشده است و در ضیق وقت نزدیک مکه رسیده است و می خواهد محرم شود و اگر محرم شود باید سریع خودش را به عرفات برساند حال ما می خواهیم او را اجیر کنیم. حکم آن این است که اجیر کردنش جایز نیست زیرا وظیفه ی او افراد است و وظیفه ی منوب عنه حج تمتع است. (طبق این بیان عدول به این معنا است که حکم الله در مورد او از تمتع به افراد تغییر می کند و عدول در اینجا به معنای عملی که در حال انجام است و نیت آن را در اثنای عمل تغییر می دهیم نیست این توجیه را هرچند خلاف ظاهر است قائل می شویم تا کلام امام را تصحیح کنیم)

از این رو یا باید کس دیگری را پیدا کنیم که می تواند حج تمتع به جا آورد مثلا فردی است که بسیار زرنگ و فرز است و می تواند عمره ی تمتع را به جا آورد و خود را به عرفات برساند و اگر نشد باید تا سال آینده منتظر بمانند.

حال اگر خود آن فرد که وقتش ضیق شده است به گردنش حج تمتع باشد آیا باید برای انجام تمتع یک سال صبر کند یا می تواند افراد را انجام دهد و از حجة الاسلامش مجزی باشد. واضح است که او مستطیع زمانی نیست و باید یک سال صبر کند تا بتواند حجة الاسلام را انجام دهد.

اما فرع دوم: این فرع محل بحث و گفتگو است و آن جائی است که در سعه ی وقت کسی را اجیر کرده ایم بعد او به دلائل مختلف مانند مرض و امثال آن نتوانست حج را به موقع انجام دهد و زمانی حالش خوب شد که مجبور شد بعد از احرام مستقیما به عرفات رود امام در اینجا اولا می فرماید که این اجیر باید به افراد عدول کند و ثانیا قائل می شود که به احتیاط وجوبی این حج از منوب عنه کافی نیست.

اینجا این سؤال مطرح می شود که اگر عدول صحیح باشد لازمه ی آن اجزا است چرا امام قائل به عدم اجزاء شده است. مگر اینکه احوط را حمل بر استحباب کنیم که خلاف ظاهر است و یا اینکه بگوئیم که مراد از عدول، عدول به عمره ی مفرده است برای اینکه بتواند از احرام خارج شود.

اما قول دوم که صاحب عروة به آن قائل شده است این است که نه عدول را جایز می داند و نه اجزاء از منوب عنه را. واضح است که اگر عدول جایز نباشد مجزی هم نیست.

اما قول سوم: جمعی از محشین مانند محقق بروجردی و گلپایگانی و افراد دیگر قائلند که هم عدول صحیح است و هم مجزی است.

تمام این اقوال حول روایات عدول دور می زند که 16 روایت است که در باب 21 از ابواب اقسام الحج در وسائل ذکر شده است که بیان می کند که اگر شخص متمتع گرفتار شود و نتواند به موقع آن را به جا آورد به افراد عدول می کند.

باید این روایات را بررسی کرد که آیا مخصوص حاج عن نفسه است یا اینکه نائب را هم شامل می شود.

به نظر ما حق با قول سوم است و قائل شدیم که اگر در روایات عدول اطلاق لفظی وجود نداشته باشد اطلاق مقامی که در روایات نیابت است (نه روایات عدول) مشکل ما را حل می کند به این معنا که وقتی آن روایات اجازه می دهد که کسی نائب شود یعنی تمام آداب و شرائطش مانند کسی است که از طرف خودش حج به جا می آورد و اگر استثنائی بود باید بیان می کرد از این رو نائب مانند کسی که برای خودش حج به جا می آورد می تواند عدول کند و وقتی عدول جایز باشد یقینا از منوب عنه هم جایز است.

بقی هنا شیء: این فرع را امام متعرض نشده است ولی صاحب عروة و محشین آن متعرض شده اند و آن این است که بر اساس قول سوم که عدول جایز باشد و مجزی هم باشد آیا نائب مستحق اجرت هست یا نه در اینجا سه احتمال است:

او مستحق اجرت نیست زیرا او برای حج تمتع اجیر شده بود ولی او حج افراد را به جا آورد هرچند ذمه ی منوب عنه بریء شده است ولی او طبق قرارداد حج تمتع را به جا نیاورده است. قول دوم این است که وقتی ذمه ی میت بریء شده باید تمام اجرت را به او داد. همانند محرمی که بعد از احرام وارد حرم شود و فوت کند که گفتیم باید به او تمام اجرت را بدهند. تفصیل در اینکه اگر اجاره بر افراغ ذمه بوده است باید اجرت را به او بدهند اما اگر بر خصوص حج تمتع اجیر شده بود مستحق اجرت نیست (حتی اجرة المثل را هم مستحق نیست) ولی غالبا هدف مردم از استیجار افراغ ذمة است از این رو فرد مستحق اجرت است.

حال امام مسئله ی اجرت را متذکر نشده است زیرا طبق مبنای امام چون احوط عدم اجزاء است نتیجة اجرتی هم در کار نخواهد بود.

تم الکلام فی المسئلة

تا اینجا آنچه گفتیم در مورد حج استیجاری بود و از مسئله ی 17 به بعد سراغ حج تبرعی می رویم یعنی کسی برای خاطر خدا از طرف کسی حج را به جا آورد حال تبرع گاه از میت است و گاه از حی و در هر صورت گاه تبرع از حج واجب است و گاه از حج مستحب.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo