< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

87/12/21

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه ی بحث:

در بحث اخلاقی امروز حدیثی در مورد احترام عالم ذکر می کنیم.

در بحث فقهی روایتی نقل می کنیم در مورد عدم صحت این امر که نائب در یک سال از طرف دو نفر حج واجب را به جا آورد. روایت معارضی هم برای آن ذکر شده است که آن را بر استحباب حمل می کنیم.

و اما تمام بحث:

بحث اخلاقی:

در بحث اخلاقی امروز حدیث اول باب 123 از ابواب العشرة را ذکر می کنیم که در جلد هشتم وسائل آمده است و در مورد درباره ی حق عالم بر متعلم است.

اسلام از محیط جهل برخاست ولی با این وجود بزرگترین طرفدار علم است. اولین آیاتی که بر پیغمبر نازل شده سوره ی علق بود که از علم شروع شد ﴿اقرا باسم ربک الذی خلق... الذی علم بالقلم علیم الانسان ما لم یعلم﴾ و از جمله سفارشاتی که در مورد رفتار شاگردان در مقابل استادان مطرح شده است در حدیث ذیل بیان گردیده است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِيِّ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ إِنَّ مِنْ حَقِّ الْعَالِمِ أَنْ لَا تُكْثِرَ عَلَيْهِ السُّؤَالَ (از او زیاد سوال نکن) وَ لَا تَأْخُذَ بِثَوْبِهِ (برای انجام کاری لباسش را نگیر و او را معطل نکن) وَ إِذَا دَخَلْتَ عَلَيْهِ وَ عِنْدَهُ قَوْمٌ فَسَلِّمْ عَلَيْهِمْ جَمِيعاً وَ خُصَّهُ بِالتَّحِيَّةِ (مثلا اگر به بقیه سلام می کنی با او تحیت کنی و او را با این عمل از بقیه متمایز کنی) وَ اجْلِسْ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لَا تَجْلِسْ خَلْفَهُ (روبروی او بنشینی و مثلا از او سؤال کنی نه آنکه پشت سر او بنشینی و بعد مسئله و سخنت را با او مطرخ کنی) وَ لَا تَغْمِزْ بِعَيْنِكَ (با ابرویت به او اشاره نکن) وَ لَا تُشِرْ بِيَدِكَ وَ لَا تُكْثِرْ مِنَ الْقَوْلِ قَالَ فُلَانٌ وَ قَالَ فُلَانٌ خِلَافاً لِقَوْلِهِ (وقتی حرفی زد مدام نگو که فلان شخص و فلان عالم خلاف کلام شما را می گوید) وَ لَا تَضْجَرْ بِطُولِ صُحْبَتِهِ فَإِنَّمَا مَثَلُ الْعَالِمِ مَثَلُ النَّخْلَةِ تَنْتَظِرُهَا مَتَى يَسْقُطُ عَلَيْكَ مِنْهَا شَيْ‌ءٌ (که منتظر آن می مانی که کی میوه ای به او تو می دهد وجه تشبیه این است که درخت نخل را نمی توان تکان داد تا میوه اش فرو بریزد و یا چون بلند است بالا رفتن از آن سخت است و یا عالم چون درخت نخل از درخت هایی است که همه چیز آن قابل استفاده است) وَ إِنَّ الْعَالِمَ أَعْظَمُ أَجْراً مِنَ الصَّائِمِ الْقَائِمِ (شب زنده دار) الْغَازِي فِي سَبِيلِ اللَّهِ (کسی که در راه خدا جهاد می کند)[1]

در دنیای امروز (غیر از دنیای اسلام) اهمیت زیادی برای مقام معلم و استاد قائل نیستند ولی در مکتب اسلام حتی سالیان سال بعد از وفات عالم همچنان یاد آنها در دل شاگردان باقی است.

و اما بحث فقهی:

گفتیم که اجماع بر این است که در حج واجب نمی شود یک نائب از طرف دو نفر در یک سال حج را به جا آورد.

آخرین دلیلی که گفتیم استحاله بود به این معنا که از آیات و روایات مربوط به حج متوجه می شویم که اسلام از هر نفر یک حج مستقل خواسته است نه حج مشترک و مشاع از این رو نائب نمی تواند دو حج واجب را در یک حج جمع کند. سیره هم بر این امر جاری شده است که در حج واجب نمی شود چنین کرد.

حج مزبور نیز باطل است زیرا یک حج از دو منوب عنه واقع نمی شود و از یک از آنها هم واقع نمی شود زیرا آن از باب ترجیح به لا مرجح می شود و از طرف خودش هم واقع نمی شود (بر خلاف قول عامه) زیرا خودش را نیت نکرده است از این رو فقط باید قائل به بطلان چنین حجی شد.

حال آیا باید دید که روایتی هم در مورد بطلان نیابت از دو حج واجب در یک سال وارد شده است یا نه.

باب 19 از ابواب نیابت

حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ يَعْنِي ابْنَ بَزِيعٍ قَالَ أَمَرْتُ رَجُلًا أَنْ يَسْأَلَ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَأْخُذُ مِنْ رَجُلٍ حَجَّةً فَلَا تَكْفِيهِ (پول برای آن حج کافی نیست) أَ لَهُ أَنْ يَأْخُذَ مِنْ رَجُلٍ آخَرَ حَجَّةً أُخْرَى وَ يَتَّسِعَ بِهَا (با پول هر دو برای خود وسعتی ایجاد کند) وَ تُجْزِي عَنْهُمَا جَمِيعاً أَوْ يَتْرُكُهُمَا جَمِيعاً (در نسخه ای یشرکهما جمیعا آمده است یعنی هر دو را در حج شریک کند) إِنْ لَمْ يَكْفِهِ إِحْدَاهُمَا فَذَكَرَ أَنَّهُ ع قَالَ: أَحَبُّ إِلَيَّ أَنْ تَكُونَ خَالِصَةً لِوَاحِدٍ فَإِنْ كَانَتْ لَا تَكْفِيهِ فَلَا يَأْخُذْ.[2]

سند این حدیث خوب است.

در کلام امام لفظ (احب) را ممکن است بر استحباب حمل کرد ولی ذیل آن که می فرماید: فلا یاخذ تصریح بر نهی است از این رو (احب) هم دلالت بر نهی می شود.

روایت دوم این باب معارض است:

حدیث 2: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْبَزَنْطِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَخَذَ حَجَّةً مِنْ رَجُلٍ فَقُطِعَ عَلَيْهِ الطَّرِيقُ (دزدان اموالش را غارت کردند) فَأَعْطَاهُ رَجُلٌ حَجَّةً أُخْرَى يَجُوزُ لَهُ ذَلِكَ فَقَالَ جَائِزٌ لَهُ ذَلِكَ مَحْسُوبٌ لِلْأَوَّلِ وَ الْأَخِيرِ الروایة [3]

این روایت را حمل بر استحباب می کنیم و شاهد جمع هم روایات متعددی است دال بر اینکه در حج مستحب چند نفر می توانند شریک شوند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo