< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

88/01/16

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه ی بحث:

بحث در مسئله ی دوم از احکام وصیت در حج است که امام می فرماید حج واجب از میقات شروع می شود و مازاد آن باید از ثلث گرفته شود و اگر میت وصیت کند که از بلدش به حج بروند هزینه ی بلد تا میقات از ثلث است و ما زاد از اصل. در حج مستحب همه ی هزینه ها از ثلث است.

قاعدة اقتضا می کند که حج از میقات واجب باشد. در روایات نیز طوائفی از روایات وارد شده است که طائفه ی اول با این قاعده منافات دارد.

و اما تمام بحث:

بحث در مسئله ی دوم از مسائل وصیت به حج است.

امام در تحریر می فرماید:

مسألة 2 - يكفي الميقاتي سواء كان الموصى به واجبا أو مندوبا ، لكن الأول من الأصل والثاني من الثلث ، ولو أوصى بالبلدية فالزائد على أجرة الميقاتية من الثلث في الأول وتمامها (هزینه) منه (از ثلث) في الثاني.

فرع اول در این است که در وصیت به حج اگر مطلق وصیت کرده باشد و نگوید که حج را از کجا بجا آورند می توانند فقط از میقات به حج روند و لازم نیست که حج را از بلد میت به جا آورند چه حج واجب باشد و چه مستحب. فقط هزینه ی حج واجب را از اصل می گیرند و حج مستحبی را از ثلث.

فرع دوم در این است که اگر میت وصیت کند که حج را از بلدش بجا آورند چون در حج واجب فقط واجب است که از میقات به حج روند و ما زاد بر آن واجب نیست ما زاد بر آن یعنی از بلد تا میقات حتی در حج واجب از ثلث برداشته می شود و در حج مستحبی کل هزینه از ثلث است.

این مسئله را امام قبلا در بحث حج استطاعتی مسئله ی 58 مطرح کرده است و در آنجا گفته است: و لو اوصی و لم یعین شیئا (میقاتی باشد یا بلدی) کفت المیقاتیة الا اذا کان هناک انصراف الی البلدیة (کما اینکه در زمان ما چنین است) او قامت قرینة علی ارادتها (ای ارادة بدلیة مثلا پولی را که تعیین می کند مبلغش سه میلیون است و اگر از میقاتی باشد هزینه ی آن حدود یک میلیون می بود) کفت المیقاتیة فحینئذ (که گفته بلدی بجا آورده شود) تکون الزیادة علی المیقاتیة من الثلث.

امام در مسئله ی 58 همچنین گفته است: و لو اوصی بالبلدی یجب و یحسب الزائد علی اجرة المیقاتیة من الثلث.

شاید علت اینکه امام این مسئله را تکرار کرده است این باشد که در این مسئله هم حج مستحبی مطرح شده است و هم واجبی.

اقوال علماء:

علامه در مختلف ج 4 ص 369 می گوید: لو أوصى بالحج أخرج عنه من أقرب الأماكن إلى الميقات اختاره الشیخ فی المبسوط و صرح ابن ادریس بلزوم الحج من الموضوع الذی مات فیه من بلده و هو الذی ورد فی روایات اصحابنا [1]

فاضل اصفهانی در كشف اللثام ج 5 ص 174 می گوید: ان اللازم الحج من المیقات من اقرب الاماکن (یعنی میقات نزدیک تر معیار است) و علی قول آخر من بلد الموت [2]

صاحب حدائق هم در ج 14 ص 176می گوید: لا خلاف بین الاصحاب فی انه اذا استقر الحج فی ذمته ثم مات یقضی من اصل الترکة انما الخلاف فی المکان الذی یجب الاستیجار منه و المتداول فی کتب اکثر الاصحاب ان الخلاف هنا منحصر فی قولین احدها انه من اقرب الاماکن الی مکة و هو الذی علیه الاکثر و ثانیهما انه من بلده.[3]

بعد اضافه می کند که مفهوم عبارت محقق در شرایع این است که قول ثالثی هم وجود دارد و آن این است که اگر پولش کفایت کند از بلد به حج می روند و الا از میقات باید بروند.

از این رو خلاصه ی اقوال چنین است:

قول اکثر: حج از میقات باشد

قول غیر اکثر: حج از بلد باشد

قول سوم تفصیل (که در کلام اخیر صاحب حدائق گذشت)

قول چهارمی هم می توان اضافه کرد و گفت که بلد موت مراد باشد نه بلد وطن و نه میقات.

دلیل مسئلة:

بیان قاعده: قاعده در اینجا می گوید که حج از میقات شروع می شود بنابراین فاصله ی بین بلد و میقات مقدمه است و واجب نیست.

علامه در مختلف مثال های خوبی می زند: اگر انسانی قصد حج نداشت و وقتی به میقات رسید ایام حج بود و حج واجب هم به گردنش بود لذا تصمیم گرفت به حج رود حج او یقینا صحیح است و از حجة الاسلام کفایت می کند.

همچنین اگر کسی از شهر خودش برای تجارت به جای دیگری رود و ایام حج شود و او از آنجا بخواهد به حج رود هرچند از بلد خودش نیست باز حجة الاسلام او صحیح است.

خلاصه اینکه ارکان حج از میقات شروع می شود و سایر کارها مانند حرکت از بلد به سمت میقات جزء مقدمه است. حال که برای خود فرد مستطیع حکم چنین است برای نائب هم چنین می باشد.

این حکمی است منهای روایات و بر اساس قاعده به آن رسیدیم.

دلالت روایات:

روایات این باب چند طائفة هستند و طائفه ی اولی خلاف نظر مشهور را بیان می کند. (که حج باید از بلد باشد)

باب 2 از ابواب نیابت

ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ أَوْصَى أَنْ يُحَجَّ عَنْهُ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ وَ لَمْ يَبْلُغْ جَمِيعُ مَا تَرَكَ إِلَّا خَمْسِينَ دِرْهَماً قَالَ يُحَجُّ عَنْهُ مِنْ بَعْضِ الْمَوَاقِيتِ الَّتِي وَقَّتَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ قُرْبٍ.[4]

سند این روایت صحیح است.

مفهوم این روایت این است که اگر هزینه ی او به اندازه ی کافی است باید از بلد به حج برود و به عبارت دیگر اینکه در ذهن سائل بود که اگر پولش برسد باید از بلد به حج روند و امام هم آن را نفی نکرد و او را از این تصور اشتباه در نیاورد دلیل بر این است که فقط در این شق باید از میقات بروند و الا اگر پول کافی داشت باید از بلدش به حج می رفتند.

ح 2: عَنْ مُحَمَّدٍ وَ أَحْمَدَ ابْنَيِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِيهِمَا عَنْ‌ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ أَوْصَى بِمَالِهِ فِي الْحَجِّ فَكَانَ لَا يَبْلُغُ مَا يُحَجُّ بِهِ مِنْ بِلَادِهِ قَالَ فَيُعْطَى فِي الْمَوْضِعِ الَّذِي يُحَجُّ بِهِ عَنْهُ [5]

در ذهن این سائل هم این بود که باید حج از بلدش باشد و امام هم فرمود از همان جا که پول می رسد به حج روند و بیش از آن لازم نیست.

ح 3: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنِ الرَّجُلِ يَمُوتُ فَيُوصِي بِالْحَجِّ مِنْ أَيْنَ يُحَجُّ عَنْهُ قَالَ عَلَى قَدْرِ مَالِهِ إِنْ وَسِعَهُ مَالُهُ فَمِنْ مَنْزِلِهِ وَ إِنْ لَمْ يَسَعْهُ مَالُهُ فَمِنَ الْكُوفَةِ فَإِنْ لَمْ يَسَعْهُ مِنَ الْكُوفَةِ فَمِنَ الْمَدِينَةِ.[6]

دلالت این روایت هم کاملا شفاف است و امام تصریح می کند که اگر مالش می رسد باید از بلدش به حج روند.

ح 7: عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَسِّنِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَبَانٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ أُوصِيَ بِحَجَّةٍ فَلَمْ تَكْفِهِ قَالَ فَيُقَدِّمُهَا حَتَّى يُحَجَّ دُونَ الْوَقْتِ [7] (وقت به معنای میقات است)

همه ی این روایات که گروه اول بود ظاهرش خلاف مشهور است و باید روایات بعدی را هم بخوانیم و بعد نتیجه گیری کنیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo