< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

88/03/02

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث در مسئله ی 14 از مسائل وصیت به حج است و گفتیم که در میان اعمال حج، طواف را می توان به شکل مستقل و به نیت استحباب انجام داد ولی غیر از آن، انجام دادن عمل دیگری به شکل مستقل مستحب نمی باشد.

طواف را هم می توان از طرف میت به جا آورد و هم از طرف احیائی که در مکه حاضر نباشند و اگر باشند قادر به انجام طواف نباشند که از طرف آنها می توان طواف مستحب را انجام داد. بله از طرف احیاء حاضر غیر معذور نمی توان طواف مستحبی انجام داد.

به بحث روائی رسیده بودم و گفتیم از آنجا که اصل در نیابت عدم جواز است مگر در جائی که با دلیل خارج شده باشد، باید روایات مسئله را نیز بررسی کرد. مضافا بر روایات جلسه ی قبل روایت دیگری را هم ذکر می کنیم.

وسائل ج 9 باب 51 از ابواب طواف

ح 3: َ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَلَّامٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ بَكْرِ بْنِ عِصَامٍ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ لِي عَلَى رَجُلٍ مَالٌ (از کسی طلب داشتم) قَدْ خِفْتُ تَوَاهُ (می ترسیدم این مال از بین برود) فَشَكَوْتُ إِلَيْهِ ذَلِكَ فَقَالَ لِي: إِذَا صِرْتَ بِمَكَّةَ فَطُفْ عَنْ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ طَوَافاً وَ صَلِّ رَكْعَتَيْنِ عَنْهُ وَ طُفْ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ طَوَافاً وَ صَلِّ عَنْهُ رَكْعَتَيْنِ وَ طُفْ عَنْ آمِنَةَ طَوَافاً وَ صَلِّ عَنْهَا رَكْعَتَيْنِ وَ طُفْ عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ أَسَدٍ طَوَافاً وَ صَلِّ عَنْهَا رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ ادْعُ اللَّهَ أَنْ يَرُدَّ عَلَيْكَ مَالَكَ قَالَ فَفَعَلْتُ ذَلِكَ ثُمَّ خَرَجْتُ مِنْ بَابِ الصَّفَا فَإِذَا غَرِيمِي (بدهکار) وَاقِفٌ يَقُولُ يَا دَاوُدُ حَبَسْتَنِي (من را معطل کردی و من منتظر تو هستم) تَعَالَ فَاقْبِضْ مَالَكَ [1]

روایات در این مورد زیاد است و ما به ذکر همین مقدار بسنده می کنیم.

اما در مورد احیائی که از مکه غائب هستند.

روایات زیادی دلالت دارد که از طرف ایشان می توان طواف مستحبی به جا آورد.

وسائل ج 9 باب 51 از ابواب طواف:

ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبْدِ الْخَالِقِ قَالَ: كُنْتُ إِلَى جَنْبِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عِنْدَهُ ابْنُهُ عَبْدُ اللَّهِ أَوِ ابْنُهُ الَّذِي يَلِيهِ (یا پسر کوچکتر) فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: أَصْلَحَكَ اللَّهُ (خداوند تو را سلامت دارد) يَطُوفُ الرَّجُلُ عَنِ الرَّجُلِ وَ هُوَ مُقِيمٌ بِمَكَّةَ لَيْسَ بِهِ عِلَّةٌ فَقَالَ: لَا لَوْ كَانَ ذَلِكَ يَجُوزُ لَأَمَرْتُ ابْنِي فُلَاناً فَطَافَ عَنِّي سَمَّى الْأَصْغَرَ وَ هُمَا يَسْمَعَانِ. [2]

مفهوم این حدیث بر مدعی دلالت دارد زیرا سؤال راوی از این بود که اگر کسی به حاضر باشد و مریض نباشد آیا می توان از طرف او حج به جا آورد که امام فرمود نمی شود و مفهوم آن این است که اگر حاضر نباشد و یا در صورت حضور، مریض باشد می توان از طرف او طواف به جا آورد و راوی هم کانه مسلم فرض کرده بود که طواف از حاضر مریض و از غائب جایز است و فقط مورد حاضری که مریض نیست سؤال کرد.

البته باید دید که آیا این روایت در مورد طواف مستحب است یا نه (مستدلین به این روایت آن را در مورد طواف مستحب مطرح کرده اند.)

ح 2: عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنِ ابْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ وَصَلَ أَباً أَوْ ذَا قَرَابَةٍ لَهُ فَطَافَ عَنْهُ كَانَ لَهُ أَجْرُهُ كَامِلًا وَ لِلَّذِي طَافَ عَنْهُ مِثْلُ أَجْرِهِ وَ يُفَضَّلُ هُوَ بِصِلَتِهِ إِيَّاهُ بِطَوَافٍ آخَرَ الْحَدِيثَ [3]

این روایت مطلق است و سخن از حی و میت در آن نیست از این رو به اطلاقش حی را هم شامل می شود و همچنین صاحب عذر و غیر آن و مقیم به مکه و غیر آن را هم به اطلاقش شامل می شود هرچند می توان گفت که بعید است کسی در مکه حاضر باشد و مریض هم نباشد ولی کسی از طرف او برای طواف مستحبی نیابت کند.

اما در مورد کسی که در مکه حاضر است و مریض می باشد هم روایات زیادی دلالت بر جواز نیابت در طواف مستحبی از طرف او دارد که در ابواب 49، 47 و 45 آمده است و ما به بعضی از آن روایات اشاره می کنیم:

باب 49:

ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْمَرِيضُ الْمَغْلُوبُ (مریضی که قادر به حرکت نیست) وَ الْمُغْمَى عَلَيْهِ يُرْمَى عَنْهُ (از طرف او رمی می کنند) وَ يُطَافُ عَنْهُ.[4]

ظاهر این روایت این است که مراد طواف مستحبی نیست زیرا در این روایت از رمی سخن گفته شده است.

مشکل دیگر در این روایت این است که در نسخه ی دیگری از این روایت (یطاف به) آمده است یعنی او را طواف می دهند ولی صاحب جواهر اصرار دارد که نسخه ی (یطاف عنه) را صحبح بداند.

ح 2: وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَرِيزٍ أَنَّهُ رَوَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رُخْصَةً فِي أَنْ يُطَافَ عَنِ الْمَرِيضِ وَ عَنِ الْمُغْمَى عَلَيْهِ وَ يُرْمَى عَنْهُ.[5]

این همان روایت اول است که به لفظ دیگری نقل شده است.

ح 3: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ الْمَبْطُونُ (کسی که نمی تواند خود را از خروج غائط نگه دارد) وَ الْكَسِيرُ (دست و پا شکسته) يُطَافُ عَنْهُمَا وَ يُرْمَى عَنْهُمَا. [6]

این روایت هم به قرینه ی رمی در مورد طواف واجب است.

در مورد این روایات گفته شده است که وقتی در طواف واجب می شود از طرف فرد نیابت کنیم در طواف مستحب به طریق اولی می توانیم.

به نظر ما در طواف واجب چون فرد ناچار است که طواف را انجام دهد ولی نمی تواند می شود طواف را از طرف او به جا آورد ولی در مورد طواف مستحب این ضرورت وجود ندارد؟

و اما در مورد کسی که حاضر به مکه است و علت و مرضی هم ندارد:

روایت باب 18 از ابواب نیابت

ح 3: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ الرَّجُلُ يَطُوفُ عَنِ الرَّجُلِ وَ هُمَا مُقِيمَانِ بِمَكَّةَ قَالَ لَا وَ لَكِنْ يَطُوفُ عَنِ الرَّجُلِ وَ هُوَ غَائِبٌ عَنْ مَكَّةَ قَالَ قُلْتُ وَ كَمْ مِقْدَارُ الْغَيْبَةِ قَالَ عَشَرَةُ أَمْيَالٍ [7]

این روایت مرسله است.

ده میل حدود سه فرسخ و اندی می شود و هر میل حدود دو کیلومتر است.

در این روایت هم قرینه ای بر اینکه مستحب است وجود ندارد.

مضافا بر این روایت 1 باب 51 از ابواب طواف (که روایت آن را در اول این بحث ذکر کردیم) هم دلالت دارد که حضرت فرمود اگر این طواف جایز بود می گفتم که فرزندم از طرف من طواف به جا آورد.

مشکلی که در این مقام وجود دارد این است که ولی عصر ارواحنا فداه هر سال در مکه و در موسم حاضر است و دو روایت در این زمینه آمده است. این دو روایت در ج 8 وسائل باب 46 از ابواب وجوب حج آمده است.

ح 8:َ فِي كِتَابِ إِكْمَالِ الدِّينِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ الْعَمْرِيِّ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ وَ اللَّهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ يَحْضُرُ الْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَةٍ فَيَرَى النَّاسَ وَ يَعْرِفُهُمْ وَ يَرَوْنَهُ وَ لَا يَعْرِفُونَهُ [8]

ح 9: عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ الْكُوفِيِّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّيْرَفِيِّ عَنْ يَحْيَى بْنِ الْمُثَنَّى الْعَطَّارِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ يَفْقِدُ النَّاسُ إِمَامَهُمْ فَيَشْهَدُ الْمَوْسِمَ فَيَرَاهُمْ وَ لَا يَرَوْنَهُ [9]

حال مشکل این است که در میان شیعه سنت شده است که از طرف امام زمانشان طواف به جا می آورند و حال آنکه حضرت خود در زمان حج حاضر است و از طرف حاضری که مریض نیست نمی توان حج به جا آورد. آیا در مورد حضرت استثناء شده است یا اینکه نباید این کار را انجام داد.

ان شاء الله فردا این مسئله را بررسی خواهیم کرد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo