< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

88/03/03

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث در مسئله ی 14 از مسائل وصیت به حج است و گفتیم که از طرف کسی که در مکه حاضر نیست و یا هست و مریض است و هکذا از طرف میت می توان طواف مستحبی انجام داد ولی از طرف کسی که در مکه حاضر است و سالم می باشد نمی توان طواف مستحبی انجام داد.

بقی هنا امور:

الامر الاول: گفتیم که مطابق روایاتی ولی عصر سلام الله علیه هر سال در ایام حج در مکه حاضر می باشد و از طرف دیگر بین شیعیان عادت شده است که از طرف ایشان حج و طواف مستحب به جا می آورند حال آیا با حضور حضرت می توان چنین کاری کرد و امام استثناء شده است و یا اینکه شیعیان باید این کار را ترک کنند.

به روایاتی اشاره می کنیم که شیعه به انجام این کار عادت داشتند.

وسائل ج 8 باب 26 از ابواب نیابت

ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع: قَدْ أَرَدْتُ أَنْ أَطُوفَ عَنْكَ وَ عَنْ أَبِيكَ فَقِيلَ لِي إِنَّ الْأَوْصِيَاءَ لَا يُطَافُ عَنْهُمْ فَقَالَ بَلَى طُفْ مَا أَمْكَنَكَ فَإِنَّ ذَلِكَ جَائِزٌ ثُمَّ قُلْتُ لَهُ بَعْدَ ذَلِكَ بِثَلَاثِ سِنِينَ (سه سال بعد به حضرت عرض کردم) إِنِّي كُنْتُ اسْتَأْذَنْتُكَ فِي الطَّوَافِ عَنْكَ وَ عَنْ أَبِيكَ فَأَذِنْتَ لِي فِي ذَلِكَ فَطُفْتُ عَنْكُمَا مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ وَقَعَ فِي قَلْبِي شَيْ‌ءٌ فَعَمِلْتُ بِهِ (چیزی به ذهنم رسید و به آن عمل کردم) قَالَ وَ مَا هُوَ قُلْتُ طُفْتُ يَوْماً عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ الْيَوْمَ الثَّانِيَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع ثُمَّ طُفْتُ الْيَوْمَ الثَّالِثَ عَنِ الْحَسَنِ ع وَ الرَّابِعَ عَنِ الْحُسَيْنِ ع وَ الْخَامِسَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ الْيَوْمَ السَّادِسَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ع وَ الْيَوْمَ السَّابِعَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع وَ الْيَوْمَ الثَّامِنَ عَنْ أَبِيكَ مُوسَى ع وَ الْيَوْمَ التَّاسِعَ عَنْ أَبِيكَ عَلِيٍّ ع وَ الْيَوْمَ الْعَاشِرَ عَنْكَ يَا سَيِّدِي وَ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَدِينُ اللَّهَ بِوَلَايَتِهِمْ (اینها کسانی هستند که دین من ولایت داشته به آنها است) فَقَالَ إِذاً وَ اللَّهِ تَدِينَ اللَّهَ بِالدِّينِ الَّذِي لَا يَقْبَلُ مِنَ الْعِبَادِ غَيْرَهُ فَقُلْتُ وَ رُبَّمَا طُفْتُ عَنْ أُمِّكَ فَاطِمَةَ ع وَ رُبَّمَا لَمْ أَطُفْ فَقَالَ اسْتَكْثِرْ مِنْ هَذَا فَإِنَّهُ أَفْضَلُ مَا أَنْتَ عَامِلُهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ [1]

این روایت صحیح السند است در سند این روایت حسن بن علی کوفی است که در رجال آمده است ثقة ثقة

عبارت (اسْتَكْثِرْ مِنْ هَذَا) ظاهرش این است که به طواف از حضرت فاطمه بر می گردد نه به همه ی آنها. البته واضح است که ائمه به طواف های ما احتیاج ندارند ولی با اهداء این ثواب ها مقام آنها بالاتر می رود و تشهد هم می گوئیم: (و تقبل شفاعته و ارفع درجته)

حال سؤال این است که آیا این روایت اطلاق دارد و صورت حضور و غیبت امام در مکه را شامل می شود خصوصا اینکه انجام این طواف در میان شیعه معمول بوده است و در روایتی هم نیامده باشد که امام معصوم به مردم تذکر داده باشد که وقتی ما در مکه حاضر هستیم از طرف ما طواف به جا نیاورید.

مستدرک ج 8 ص 70:

ح 4: الْقُطْبُ الرَّاوَنْدِيُّ فِي الْخَرَائِجِ، قَالَ إِنَّ أَبَا مُحَمَّدٍ الدَّعْلَجِيَّ كَانَ لَهُ وَلَدَانِ وَ كَانَ مِنْ خِيَارِ أَصْحَابِنَا وَ كَانَ قَدْ سَمِعَ الْأَحَادِيثَ وَ كَانَ أَحَدُ وَلَدَيْهِ عَلَى الطَّرِيقَةِ الْمُسْتَقِيمَةِ وَ هُوَ أَبُو الْحَسَنِ وَ كَانَ يُغَسِّلُ الْأَمْوَاتَ وَ وَلَدٌ آخَرُ يَسْلُكُ مَسَالِكَ الْأَحْدَاثِ فِي فِعْلِ الْحَرَامِ (فرد بی بند و باری بود) وَ كَانَ قَدْ دُفِعَ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ حَجَّةٌ يَحُجُّ بِهَا عَنْ صَاحِبِ الزَّمَانِ ع وَ كَانَ ذَلِكَ عَادَةَ الشِّيعَةِ فَدَفَعَ إِلَى وَلَدِهِ الْمَذْكُورِ بِالْفَسَادِ شَيْئاً مِنْهَا وَ خَرَجَ إِلَى الْحَاجِّ فَلَمَّا عَادَ حَكَى أَنَّهُ كَانَ وَاقِفاً بِالْمَوْقِفِ فَرَأَى إِلَى جَنْبِهِ شَابّاً حَسَنَ الْوَجْهِ أَسْمَرَ اللَّوْنِ (گندم گون) مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ (در عالم خودش بود و مشغول بود) فِي الِابْتِهَالِ وَ الدُّعَاءِ وَ التَّضَرُّعِ وَ حُسْنِ الْعَمَلِ فَلَمَّا قَرُبَ نَفْرُ النَّاسِ (نفر مردم از عرفات) الْتَفَتَ إِلَيَّ وَ قَالَ يَا شَيْخُ أَ مَا تَسْتَحِي فَقُلْتُ مِنْ أَيِّ شَيْ‌ءٍ يَا سَيِّدِي فَقَالَ يُدْفَعُ إِلَيْكَ حَجَّةٌ عَمَّنْ تَعْلَمُ فَتَدْفَعُ إِلَى فَاسِقٍ يَشْرَبُ الْخَمْرَ فَيُوشِكُ أَنْ تَذْهَبَ عَيْنُكَ (احتمال دارد این چشمت را دست بدهی) وَ أَوْمَأَ إِلَى عَيْنِي وَ أَنَا مِنْ ذَلِكَ الْيَوْمِ إِلَى الْآنَ عَلَى وَجَلٍ وَ مَخَافَةٍ وَ سَمِعَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ ذَلِكَ قَالَ فَمَا مَضَى عَلَيْهِ أَرْبَعُونَ يَوْماً بَعْدَ مَوْرِدِهِ حَتَّى خَرَجَ فِي عَيْنِهِ الَّتِي أَوْمَأَ إِلَيْهَا قَرْحَةٌ فَذَهَبَت‌ (کور شد) [2]

این روایت مرسلة است. و در متن روایت شاهد عبارت (وَ كَانَ ذَلِكَ عَادَةَ الشِّيعَةِ) که بیان می کند انجام حج از طرف حضرت بین شیعیان عادت شده بود.

نقول: حال باید دید که از طرف امام و لو در مکه حاضر باشد می توان طواف و حج به جا آورد یا نه:

می توان گفت که اطلاق روایت اول که سندش خوب بود اقتضا می کند که از طرف امام چه در مکه حاضر باشد و یا نه می توان نیابت کرد.

می توانیم بگوئیم که وقتی مطابق روایت دوم می توان از طرف امام حج مستحبی به جا آورند و عادت شیعه هم بر این واقع شده است به طریق اولی می توان طواف را مستقلا از طرف او به جا آورد. (قبلا در اولویت اینکه وقتی در طواف واجب می شود از طرف فرد نیابت کنیم در طواف مستحب به طریق اولی می توان اشکال کرده بودیم ولی این اولویتی که در اینجا ذکر کرده ایم اشکالی ندارد.)

ایضا لعل آن زمان که برای حضرت طواف انجام می دهند حضرت خارج از مکه باشد. ولی مشکل این احتمال این است که زیرا یک عام داریم که از طرف دیگر می توان طواف را به جا آورد. به این عام تخصیص خورده است که از طرف حاضر سالم نمی توان حج به جا آورد و اکنون شک در مصداق داریم که هنگام طواف آیا آن فرد در مکه حاضر است یا نه در اینجا نه می توان به عام تمسک کرد و نه به خاص.

سر آخر می گوئیم بهتر است یکی از این دو کار را انجام دهیم:

یحتمل که امام از آن کبرای کلیة استثناء شده باشد از این رو عمل را رجاء انجام دهیم.

دوم اینکه عمل را به نیت خودمان انجام دهیم بعد ثوابش را به امام هدیه کنیم.

الامر الثانی: این امر در مورد مغمی علیه است زیرا در روایت آمده است که از طرف مبطون و مغمی علیه و کسیر (کسی که دست و پایش شکسته است) می توان طواف به جا آورد (و نمی توان آنها را طواف داد یعنی دور کعبه چرخاند) بله واضح است که مبطون زیرا خودش را به نجاست آلوده می کند نمی تواند طواف کند و باید از طرف او طواف کرد ولی چرا نتوان فرد بیهوش را آورد و دور کعبه چرخاند.

البته باید به این نکته توجه داشت که به نظر ما حکم مغمی علیه همانند فرد خوابیده است ولی بسیاری از بزرگان اغماء را در حکم جنون می دانند. از این رو کسی که در ماه رمضان مجنون شود روزه اش باطل است ولی اگر کسی بیهوش شود روزه اش صحیح است.

بعضی گفته اند که مغمی علیه هم غالبا خودش را آلوده می کند و شبیه مبطون است و واضح است که این امر ثابت نیست. در روایات آمده است که در حج واجب اگر فرد بیهوش شد او را طواف داده و دور کعبه بچرخانند ولی آن در مورد طواف واجب است ولی در مورد طواف مستحب این اجبار وجود ندارد.

از این رو چرا نتوان مغمی علیه را دور کعبه چرخاند و باید از طرف او طواف کرد.پ

جواب این است که این انجام این عمل رجاء است.

الامر الثالث: این امر در مورد حائض است که آیا می توان از طرف او اگر در کعبه حاضر باشد طواف مستحب انجام داد؟

واضح است که زن حائض نمی تواند طواف واجب را انجام دهد و حج تمتع او به حج افراد تبدیل می شود یعنی با همان حالت حیض محرم شده به عرفات و منی و مشعر می رود و رمی را انجام می دهد و در همه ی اینها طهارت شرط نیست و هنگام باز گشت اگر پاک شد و توانست خودش طواف را به جا می آورد ولی اگر وقت ندارد و کاروان در حال حرکت است در آن زمان باید نائب بگیرد.

حال چه دلیلی وجود دارد که از طرف زن حائض بتوان طواف مستحبی به جا آورد. دلیل روایی فقط مبطون، کسی و مغمی علیه را اجازه می دهد از این رو از طرف زن حائض نمی توان طواف مستحبی انجام داد مگر اینکه بتوانیم الغاء خصوصیت کنیم و یا اینکه رجاء و یا از طریق اهداء ثواب این کار را انجام دهیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo