درس خارج فقه حضرت آیت الله مکارم
88/07/25
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز مسألهی 7 تحرير را شروع میکنيم. عبارت امام چنين است:
مسألة 7- يستحب لمن لا مال له يحج به ان يأتي به، و لو بإجارة نفسه عن غيره (بغيره)
اين مسأله را هم غالباً متعرض نشدهاند. اين همان مسألهی 13 عروه است.
دليل اين هم به صورت عمده در باب اول از ابواب نيابت آمده است. اين روايات سه دسته است:
دستهی اول ـ در برخی از اين روايات آمده که اگر کسی نيابت کسی را برای حج کند به او نه ثواب می دهند و يک ثواب هم به منوب عنه.
دستهی دوم ـ روايات ديگری هم می گويد له عشر حجج.
دستهی سوم ـ دسته سوم هم می گويد له مثله. به نمونههائی از اين روايات توجه کنيد.
روايت 1 باب 1 از ابواب نيابت:
14530 مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا يُقَالُ لَهُ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ رَجُلٌ فَأَعْطَاهُ ثَلَاثِينَ دِينَاراً يَحُجُّ بِهَا عَنْ إِسْمَاعِيلَ- وَ لَمْ يَتْرُكْ شَيْئاً مِنَ الْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ إِلَّا اشْتَرَطَ عَلَيْهِ حَتَّى اشْتَرَطَ عَلَيْهِ أَنْ يَسْعَى فِي وَادِي مُحَسِّرٍ- ثُمَّ قَالَ يَا هَذَا إِذَا أَنْتَ فَعَلْتَ هَذَا كَانَ لِإِسْمَاعِيلَ حَجَّةٌ بِمَا أُنْفِقَ مِنْ مَالِهِ وَ كَانَ لَكَ تِسْعُ حِجَجٍ بِمَا أَتْعَبْتَ مِنْ بَدَنِكَ
سند اين حديث اشکال دارد ولی چون متضافر است کاری به آن نداريم. يسعی يعنی تند مانند دويدن در وادی محسر برود. شاهد مثال ما ذيل روايت است که میفرمايد به نائب ثواب نه حج میدهند.
روايت 3 باب 1 از ابواب نيابت:
14532 وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يُوسُفَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْمُؤْمِنِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ الرَّجُلُ يَحُجُّ عَنْ آخَرَ مَا لَهُ مِنَ الثَّوَابِ قَالَ لِلَّذِي يَحُجُّ عَنْ رَجُلٍ أَجْرُ وَ ثَوَابُ عَشْرِ حِجَجٍ
أَقُولُ هَذَا مَحْمُولٌ عَلَى مَنْ تَبَرَّعَ بِالْحَجِّ عَنِ الْغَيْرِ وَ لَمْ يَأْخُذْ أُجْرَةً لِمَا تَقَدَّمَ
اجر اول ظاهرا همان اجرت است. و شايد هم ثواب عشر حجج توضيح بعد الاجمال باشد. عبارت را به هر صورت معنی کنيم، مطابق اين روايت نائب ده برابر اجر می برد.
روايت 5 باب 1 از ابواب نيابت:
14534 وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ السَّابَاطِيِّ أَنَّهُ كَتَبَ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع يَسْأَلُهُ عَنْ رَجُلٍ أَوْصَى إِلَيْهِ رَجُلٌ أَنْ يَحُجَّ عَنْهُ ثَلَاثَةُ رِجَالٍ فَيَحِلُّ لَهُ أَنْ يَأْخُذَ لِنَفْسِهِ حَجَّةً مِنْهَا فَوَقَّعَ بِخَطِّهِ وَ قَرَأْتُهُ حُجَّ عَنْهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَإِنَّ لَكَ مِثْلَ أَجْرِهِ وَ لَا يَنْقُصُ مِنْ أَجْرِهِ شَيْءٌ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى
اين روايت مثل اجره دارد. پس سه روايت با سه مضمون شد.
حديث 8 باب 1 از ابواب نيابت:
14537 قَالَ وَ رُوِيَ أَنَّ الصَّادِقَ ع أَعْطَى رَجُلًا ثَلَاثِينَ دِينَاراً فَقَالَ لَهُ حُجَّ عَنْ إِسْمَاعِيلَ وَ افْعَلْ وَ افْعَلْ وَ لَكَ تِسْعٌ وَ لَهُ وَاحِدَةٌ
شايد همان روايت 1 باشد که مرحوم صدوق به صورت مرسله آورده است.
غير از اين هم رواياتی هم در اين باب و هم در مستدرک هست. نحوهی جمع بين روايات ممکن است به اختلاف حالات باشد، مثلاً يکی جوان است و ديگری پير، يا برخی خلوص بيشتر دارند و برخی کمتر و يا به اختلاف مشکلات که مثلا گاه در فصل گرماست و گاه در سرما و گاه به اختلاف امکنه که يک نفر از راه دور می آيد و گاه از راه نزديک. گفتهاند افضل الاعمال اهمزها. نظير اين در ثواب زيارات هم هست.
صاحب عروه مسائل اضافی هم دارد و برخی پيشنهاد کردند آنها را هم بخوانيم ولی چون مهم نيست و خودتان میتوانيد آن را مطالعه کنيد، از آن می گذريم.
مبحث بعدی ما اقسام عمره است که مباحث مهمی هم دارد. در اينجا قرار نيست احکام عمره بررسی شود، بلکه تنها به بحث از اقسام عمره پرداخته میشود.
القول في أقسام العمرة
مسألة 1 تنقسم العمرة كالحج إلى واجب أصلي و عرضي و مندوب فتجب بأصل الشرع على كل مكلف بالشرائط المعتبرة في الحج مرة في العمر، و هي واجبة فورا كالحج، و لا يشترط في وجوبها استطاعة الحج بل تكفي استطاعتها فيه و إن لم يتحقق ( تتحقق ) استطاعته، كما أن العكس كذلك، فلو استطاع للحج دونها وجب دونها.
عمره بر سه نوع است:
عمرهی واجب اصلی که به اصل شرع واجب میشود.
عمرهی واجب عرضی که با نذر و قسم و اجاره و مانند آن واجب میشود.
عمرهی مندوب.
در مسألهی اول فقط حالت اول را بررسی کردهاند و بحث از عمرهی واجب عرضی و عمرهی ندبی را به مسائل بعد واگذار کردهاند. فروع مربوط به عمره واجب اصلی سه فرع است: فرع اول يک بار وجوب آن در طول عمر است و فرع دوم فوری بودن آن و فرع سوم کفايت استطاعت عمره است برای وجوب آن و عدم توقف آن بر استطاعت حج. ضمير تتحقق استطاعته به حج برمی گردد. شايد اين فرع فقط قران و افراد باشد و شايد شامل همه انواع باشد که بعدا بررسی خواهيم کرد. ضمير ها در دونها هم به عمره برمی گردد.
پيش از پرداختن به فرع اول، اشاره کنيم که مرحوم صاحب جواهر بحث کوتاهی در بارهی نام عمره دارد و میفرمايد عمره از آبادانی است و کسی که به عمره می رود مشاعر و اماکن متبرکه را با حضور خود آباد می کند و به اين خاطر عمره را عمره ناميدهاند. درست است که با حج هم اين اماکن آباد میشود ولی برای تسميه اندک مناسبتی کافی است. اين احتمال هم هست که عمره چون انسان را آباد می کند به اين نام ناميده شده است. البته آبادی مادی و معنوی مکه و مدينه هم با عمره به دست میآيد.
و اما فرع اول، اصل وجوب عمره به صورت يک بار در عمر بين شيعه مسلم است و نزد اهل سنت اختلافی است و گروهی عظيم از آنها قائل به وجوب و گروهی ديگر قائل به عدم وجوبند. چند قول کوتاه از اصحاب در ادعای اجماع را نقل میکنيم. محقق نراقی در مستند ج 11 ص 159 که خيلی هم خوب بحث کرده، میفرمايد:
المسألة الأولى: تجب العمرة على الفور في العمر مرّة بأصل الشرع على كلّ مكلّف، بالشرائط المعتبرة في الحجّ، بالكتاب، و السنّة، و الإجماع المحقّق و المنقول مستفيضا.
شاهد مثال ما همين جملهی اخير است که میفرمايد اجماع محقق و اجماع منقول مستفيض در اين زمينه وجود دارد.
کشف اللثام، ج 6، ص 291:
و إنّما يجب العمرة بشرائطه أي الحجّ للأصل، و الإجماع و النصّ من الكتاب و السنة
معلوم نيست اين چه اصلی است که ايشان به آن اشاره کردهاند؟ اگر مراد قرآن باشد که همان کتاب است که به آن اشاره شده است.
محقق اردبيلی در مجمع الفائده و البرهان ج 7، ص 378 پس از بحث مفصل در بارهی وجوب عمره، میفرمايد:
دليله الإجماع المفهوم من المنتهى قال فيه: العمرة فريضة مثل الحج ذهب إليه علمائنا
پس ايشان هم دليل اصلی را اجماع قرار دادهاند و آن را از عبارت ذهب اليه علمائنا برداشت کردهاند.
مرحوم صاحب جواهر هم در ج 20، ص 441 چنين فرمودهاند:
و على كل حال فلا خلاف في أن شرائط وجوبها شرائط وجوب الحج و أنها مع الشرائط تجب في العمرة مرة كالحج بل الإجماع بقسميه عليه، مضافا الى الكتاب و السنة
ايشان هم هر دو نوع اجماع را بر وجوب مره عمره قائلند. فردا به اقوال عامه هم اشاره میکنيم.