درس خارج فقه حضرت آیت الله مکارم
88/08/10
بسم الله الرحمن الرحیم
گفتيم که مطابق عروه و تحرير هفت جا و مطابق ديگران هشت جا بالعرض عمره واجب میشود. هفتمين مورد دخول به مکه است که ما آن را يک فرع مستقل در نظر گرفتيم: فرع دوم از مسألهی سوم. عبارت امام چنين است:
و تجب أيضا لدخول مكة بمعنى حرمته بدونها فإنه لا يجوز دخولها إلا محرما إلا في بعض الموارد
وجوب اين عمره وجوب شرطی است، مطلق نيست، اگر بخواهی وارد حرم بشوی بايد محرم شوی، مانند وجوب وضوء برای دست گذاشتن روی مصحف که اگر نخواست دست بگذارد ديگر وضوء لازم نيست. امام در اين جا مکه گفتهاند و ديگران حرم گفتهاند و در روايات صحيحه هم حرم آمده است که به آن اشاره خواهيم کرد. استثناءهای اين حکم زياد است که در ادامهی اين بحث خواهد آمد و فعلاً به سراغ اصل موضوع برويم و اقوال اصحاب و نيز مخالف را بررسی کنيم.
عبارت جواهر در ج 18، ص 437:
كل من دخل مكة وجب أن يكون محرما بلا خلاف أجده فيه؛ بل في المدارك و محكي الخلاف الإجماع عليه
ايشان هم مکه گفته است. خيلیهای ديگر هم ادعای اجماع نکردهاند ولی ارسلوه ارسال المسلمات. از جمله کشف اللثام و حدائق و مسالک. پس از نظر فتوی مسأله نزد علمای ما مسلم است ولی اهل سنت اختلاف دارند و سه قول بين آنها وجود دارد:
قول به وجوب
قول به استحباب
قول به تفصيل که قول ابوحنيفه است و میگويد آنها که ماورای ميقاتند، يجب عليهم و آنها که ما دوم ميقاتند لايجب عليهم
ابن قدامه در المغنی، ج 3، ص 218:
المکلف الذی يدخل لغير قتال و لاحاجة متکررة ـ اين استثناءات است ـ فلايجوز له تجاوز الميقات غير محرم و به قال ابو حنيفه ـ تفصيل را اينجا نمیگويد چون بحث از ماوراء الميقات است ـ و بعض اصحاب الشافعی و قال بعضهم ـ بعض اصحاب الشافعی يا بعض فقهاء العامه ـ لايجب الاحرام عليه و عن احمد ما يدلّ علی ذلک ـ يعنی بر عدم وجوب.
نووی هم در المجموع، ج 7، ص 16 اقوال سه گانه را ذکر میکند:
قد ذکرنا أنّ الاصحّ عندنا أنّه يستحب له ـ کسی که میخواهد وارد مکه شود و متکرر نيست ـ الاحرام و لايجب و قال مالک و احمد يلزمه و قال ابوحنيفه يلزمه ان کان داره فی الميقات أو اقرب الی مکه جاز دخوله بلا إحرام و إلّا فلا ـ يعنی اگر ما ورای ميقات باشد احرام لازم دارد. به اين نکته هم دقت کنيد که عدهی زيادی از کسانی که در بين اهل سنت طرفدار وجوب هستند به اين حديث معروف پيامبر استناد کردهاند که در روايات و کتب ما هم هست ـ استدلّ کثيرون منهم بقوله إن الله حرّم مکه فلم تحلّ لاحد قبلی و لا تحلّ بعدی ـ چه چيز را حرام کرده است؟ ورود بدون احرام يا جنگ؟ عدهای ميگويند جنگ را حرام کرده است و استثناء آن هم شاهد بر همين است ـ و إنّما أُحِلّت لی ساعة من نهار ـ مراد وقتی است که برای فتح مکه میآمدند که محرم نبودند و با سلاح داخل شدند.
پس مسأله نزد ما اجماعی و نزد اهل سنت دارای سه قول است. دليل عمدهی ما روايات است که در ابواب مختلف آمده است و شايد بهترين جا باب 50 از ابواب احرام است که به روايات آن دقت کنيد. روايات 1 و 2 و 4 و 5 و 7 و 10 و 11 که هفت روايت است و مضامين آنها تفاوتهائی با هم دارد:
روايت 1 باب 50 از ابواب احرام:
16623 مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع يَدْخُلُ الْحَرَمَ أَحَدٌ إِلَّا مُحْرِماً قَالَ لَا إِلَّا مَرِيضٌ أَوْ مَبْطُونٌ
اين روايت صحيحه است. مبطون گرفتار اسهال و مانند آن است.
روايت 2 باب 50 از ابواب احرام:
16624 وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع هَلْ يَدْخُلُ الرَّجُلُ الْحَرَمَ بِغَيْرِ إِحْرَامٍ قَالَ لَا إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَرِيضاً أَوْ بِهِ بَطَن
اين هم صحيحه است. به بطَن همان مبطون و گرفتار بيماريهای شکم است.
روايت 4 باب 50 از ابواب احرام:
16626 وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع هَلْ يَدْخُلُ الرَّجُلُ مَكَّةَ بِغَيْرِ إِحْرَامٍ قَالَ لَا إِلَّا مَرِيضاً أَوْ مَنْ بِهِ بَطَنٌ
اين روايت محمد بن مسلم با قبلی چه فرقی دارد که با اين فاصلهی کم صاحب وسائل آن را تکرار کرده است؟ روايت قبلی الحرم داشت و اين مکه.
روايت 5 باب 50 از ابواب احرام:
16627 مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ وَرْدَانَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ مَنْ كَانَ مِنْ مَكَّةَ عَلَى مَسِيرَةِ عَشَرَةِ أَمْيَالٍ لَمْ يَدْخُلْهَا إِلَّا بِإِحْرَامٍ
سند اين حديث خيلی روشن نيست. مضمون اين روايت مقداری شبيه فتوای ابو حنيفه است.
روايت 7 باب 50 از ابواب احرام:
16629 وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ يَوْمَ فَتْحِ مَكَّةَ- إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ مَكَّةَ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ هِيَ حَرَامٌ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ لَمْ تَحِلَّ لِأَحَدٍ قَبْلِي وَ لَا تَحِلُّ لِأَحَدٍ بَعْدِي وَ لَمْ تَحِلَّ لِي إِلَّا سَاعَةً مِنْ نَهَارٍ
اين روايت هم صحيحه است. اين هم روايتی است که اهل سنت هم نقل کردهاند و به آن استناد کردهاند؛ ولی در بارهی مراد از آيه دو احتمال وجود دارد:
احتمال اول اين است که برخی احتمال دادهاند که به همين بحث ما مربوط است، يعنی بدون احرام وارد مکه شدن حرام است.
احتمال دوم اين است که لشکر کشی به مکه جز برای من جايز نيست.
روايت 10 باب 50 از ابواب احرام:
16632 وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ ع عَنْ رَجُلٍ يَدْخُلُ مَكَّةَ فِي السَّنَةِ الْمَرَّةَ وَ الْمَرَّتَيْنِ وَ الثَّلَاثَ كَيْفَ يَصْنَعُ قَالَ إِذَا دَخَلَ فَلْيَدْخُلْ مُلَبِّياً وَ إِذَا خَرَجَ فَلْيَخْرُجْ مُحِلًّا
در سند اين روايت علی بن ابی حمزه است و روايت ضعيف است.
روايت 11 باب 50 از ابواب احرام:
16633 مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ كِتَابِ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَحَدِهِمَا ع فِي الرَّجُلِ يَخْرُجُ مِنَ الْحَرَمِ إِلَى بَعْضِ حَاجَتِهِ ثُمَّ يَرْجِعُ مِنْ يَوْمِهِ قَالَ لَا بَأْسَ بِأَنْ يَدْخُلَ بِغَيْرِ إِحْرَام
اين روايت مرسله است ولی چون روايات متعدد است و در بين آنها صحيحه هم وجود دارد، سند خيلی برای ما اهميت ندارد و ضعف اين حديث هم لطمه نمیزند. بعض اصحاب دراج معلوم نيست که کيست و معلوم هم نيست که مراد امام باقر عليه السلام است يا امام صادق عليه السلام. اين روايت مفهوم دارد و نشان میدهد کسی که بغير حاجت داخل مکه شود بايد محرم شود.
اين روايات در باب 50 از ابواب احرام بود و دو روايت هم در باب 51 است که بالمفهوم دلالت دارد.
حديث 2 باب 51 از ابواب احرام:
16636 مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ رِفَاعَةَ بْنِ مُوسَى فِي حَدِيثٍ قَالَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ الْحَطَّابَةَ وَ الْمُجْتَلِبَةَ أَتَوُا النَّبِيَّ ص فَسَأَلُوهُ فَأَذِنَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوا حَلَالًا
اين روايت هم ظاهرا معتبر است. حطاب هيزم کش است و مجتلبه هم کسانی که کالا میبرند و ميآورند. مفهوم روايت اين است که اينها استثناء هستند. نکتهی جالبی که در اين حديث وجود دارد اين است که مسأله از همان زمان پيامبر مطرح بوده است.
حديث 4 باب 51 از ابواب احرام:
16638 وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ وَ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الرَّجُلِ يَخْرُجُ فِي الْحَاجَةِ مِنَ الْحَرَمِ- قَالَ إِنْ رَجَعَ فِي الشَّهْرِ الَّذِي خَرَجَ فِيهِ دَخَلَ بِغَيْرِ إِحْرَامٍ وَ إِنْ دَخَلَ فِي غَيْرِهِ دَخَلَ بِإِحْرَامٍ
اين هم مرسله است. اين روايت میگويد اگر در همان ماه برگردد، ديگر احرام نمیخواهد زيرا هر ماه يک عمره دارد ولی اگر وارد ماه ديگر شد بايد محرم شود.
پس برخی روايات بالمنطوق و برخی ديگر بالمفهوم دلالت بر وجوب احرام عند الدخول داشت. حال آيا مراد مکه است يا حرم؟ معيار حرم است. زيرا دو روايت صحيحه کلمهی حرم داشت و اخذ به حرم هم تناقضی با مکه ندارد و تقييد هم نمیشود، زيرا مُثبِتين هستند. در تقييد مثبت و منفی بايد باشند. مکه را از اين باب گفتهاند که هيچ کس فقط برای حرم نمیآيد بلکه برای مکه میآيند، البته اين به اين معنی نيست که هيچ ثمرهای ندارد ولی معمولاً برای مکه وارد حرم میشوند. و قليلی هم هستند که در حرم منهای مکه کار دارند. فردا استثناءات را بررسی میکنيم.