< فهرست دروس

درس خارج  فقه حضرت آیت الله مکارم

88/08/20

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی هفته

حديث 1 باب 137 از ابواب العشره:

16198 مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْمَجَالِسِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ كَانَ مُسْلِماً فَلَا يَمْكُرُ وَ لَا يَخْدَعُ فَإِنِّي سَمِعْتُ جَبْرَئِيلَ يَقُولُ إِنَّ الْمَكْرَ وَ الْخَدِيعَةَ فِي النَّارِ ثُمَّ قَالَ لَيْسَ مِنَّا مَنْ غَشَّ مُسْلِماً وَ لَيْسَ مِنَّا مَنْ خَانَ مُسْلِماً ثُمَّ قَالَ ص إِنَّ جَبْرَئِيلَ الرُّوحَ الْأَمِينَ نَزَلَ عَلَيَّ مِنْ عِنْدِ رَبِّ الْعَالَمِينَ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ- عَلَيْكَ بِحُسْنِ الْخُلُقِ فَإِنَّ سُوءَ الْخُلُقِ ذَهَبَ بِخَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ أَلَا وَ إِنَّ أَشْبَهَكُمْ بِي أَحْسَنُكُمْ خُلُقاً

پنج صفت مذموم در اين روايت مورد اشاره قرار گرفته است: مکر، خدعه، غش مسلمانان، خيانت، سوء الخلق:

مکر به معنای چاره­جوئی است که گاه مثبت و گاه منفی است. و الله خير الماکرين به معنای مثبت است ولی معمولا نزد ما به معنای منفی به کار می­رود، مکر به معنای منفی چيدن مقدمات برای رسيدن به نتيجه­ی سوء است.

خديعه فريب است يعنی خوب کردن ظاهر آن چه باطنش بد است. مانند لباس دوستی بر تن کردن برای عداوت.

غش يعنی تقلب مانند ارائه مواد غذائی و داروئی و پوشاک تقلب.

خيانت تخلف در نگاه داری امانت و نگاه نداشتن حد امانت است.

سوء خلق هم که معلوم است.

تصور کنيد که اگر اين پنج صفت از دنيا برداشته شود، دنيا گلستان خواهد شد. دنيای جديد که از نظر مادی ترقی کرده از نظر معنوی تنزل کرده است. گناهان و تخلفاتی که اکنون در جهان صورت می­گيرد قبلاً وجود نداشته است. تقريباً همه­ی دنيا ناامن است. و لذا ما می­گوييم دنيا به نقطه­ی پايانی تفکرات بشری رسيده و بايد به تعليمات انبياء بازگردد. ما مسلمانان بايد منادی اين بازگشت و عمل به آن باشيم. اين صفات مورد اشاره در روايت منحصر به رابطه­ی مسلمانان با خودشان نيست، در رفتار با غير مسلمانان نيز بايد به اين نکات توجه کرد. نامه­هائی به دست ما می­رسد که از رفتار آقايان علماء در منزل شکايت می­کنند، آقايان بايد توجه کنند که رفتارشان در منزل مناسب باشد. امروزه در دنيا روشهای مختلف فريب مانند شرکتهای هرمی و فارست وجود دارد، اين نوع معاملات تقلبی است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

فرع اول مقدمه چنين بود:

القول في أقسام الحج‌ و هي ثلاثة: تمتع و قران و إفراد،

در باره­ی اقسام سه­گانه­ی حج، اجماع علمای ما و احتمالاً اجماع علمای اسلام اين است که بر سه نوع تمتع و قران و افراد است. برای نمونه­هائی از اقوال به موارد زير توجه کنيد:

کشف اللثام، ج 5، ص 15:

في أنواع الحجّ‌ و هي ثلاثة بالنصوص و الإجماع تمتّع، و قران، و إفراد

رياض المسائل، ج 6، ص 101:

في بيان أنواع الحج و هي ثلاثة بإجماع العلماء، كما في كلام جماعة، و النصوص المستفيضة تمتّع و قران و إفراد

الحدائق الناضره، ج 14، ص 311:

المقدمة الرابعة في أقسام الحج‌ و لا خلاف بين العلماء في أنها ثلاثة: تمتع و قران و افراد

کلمه­ی علماء همه علماء شيعه و سنی را شامل است. کلام زيبائی هم صاحب جواهر در ج 18، ص 2 دارد:

في أقسام الحج و هي ثلاثة: تمتع و قران و إفراد بلا خلاف أجده فيه بين علماء الإسلام بل إجماعهم بقسميه عليه، مضافا إلى النصوص المتواترة فيه أو القطعية ( با قرائنی که در دست است. )، بل قيل إنه من الضروريات، ( يعنی از اجماع و تواتر هم بالاتر است. ) لكن عن عمر متواترا أنه قال: «متعتان كانتا على عهد رسول اللَّه (صلى اللَّه عليه و آله) أنا محرمهما و معاقب عليهما: متعة النساء و متعة الحج»

در اينجا و در ارتباط با اين سخن صاحب جواهر، ما بايد دو نکته را روشن کنيم:

نکته­ی اول: متواتر بودن روايت عمر ـ کتاب الغدير مرحوم علامه­ی امينی در جلد 6 از ص 250 به بعد بحثی با عنوان نوادر الاثر فی علم عمر دارد. ايشان وقتی به اين روايت می رسد، پنج عبارت مختلف از کتب معتبر آنها در اين باره نقل می­کند که نشان می­دهد علمای آنها هم به اين روايت اعتناء نکرده­اند. اين کتب عبارتند از: صحيح مسلم، مسند احمد، مسند ابی­داود، سنن بيهقی، الدر المنثور، تفسير فخر رازی، کنز العمال. در برخی عبارات ايشان آمده که مأمون خواست متعه نساء را آزاد اعلام کند و گفتند دليل تو برای اين کار چيست؟ و او در پاسخ گفت حديث خلفيه­ی دوم، يعنی خليفه­ی دوم خودش به صراحت گفته که متعه در زمان پيامبر بوده است و او آن را حرام کرده است. ولی به خاطر ترس از ايجاد مسائل جانبی اين کار را نکرد. ما هم در برابر آن دسته از اهل سنت که معتقدند حکم متعه از سوی پيامبر نسخ شده است، به همين روايت تمسک می­کنيم که نشان می­دهد متعه در زمان پيامبر نسخ نشده است و حتی در زمان خود عمر هم وجود داشته است. شگفت است که عده­ای از اهل سنت گفته­اند که متعه اصلاً در زمان پيامبر نبوده و يک رسم مربوط به عصر جاهلی است. اينها گوئی اصلاً مطالعه نمی­کنند.

نکته­ی دوم: عمل نکردن علمای اهل سنت به هيچ يک از دو حرف عمر ـ  نکته­ی دوم اين است که علمای اهل سنت به هيچ يک از اين دو حرف عمر عمل نکرده­اند. آنها هم قبول دارند که حج بر سه نوع است، منتهی بحث آنها در اين است که آيا تمتع افضل است يا قران و افراد، هر کدام از اين دو ديدگاه، طرفداران خاص خود را دارد. شيخ طوسی در الخلاف، کتاب الحج، مسأله­ی 33 عبارتی در اين زمينه دارد:

التمتع أفضل من القران و الإفراد. و به قال أحمد بن حنبل، و هو قول الشافعي في اختلاف الحديث و قال في عامة كتبه: الإفراد أفضل و به قال مالك، و قال: التمتع أفضل من القران و قال الثوري و أبو حنيفة و أصحابه و المزني: القران أفضل. ( ج 2، ص 267 )

منظور اين است که آنها بحث در مشروعيتی حج تمتع ندارند، بلکه بحث آنها در افضليت حج است. در باره متعه النساء موضوع از همين قرارست، در اين باره 15 قول وجود دارد که در هيچ يک به حديث خليفه دوم تمسک نکرده­اند، آنها هم که آن را قبول ندارند می­گويند، متعه در عصر پيامبر نسخ شده است و حال آن که شواهد زيادی بر خلاف اين ادعا وجود دارد. از مسائل مضحک اين است که عده­ای گفته اند عمر متعه را مکروه می­دانست ولی روشن است که اُحَرّمُهُما و أُعاقِب عليهما به معنای کراهت نيست. خود اينها هم اجتهاد در برابر نص را برنتافته­اند.  

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo