< فهرست دروس

درس خارج فقه حضرت آیت الله مکارم

88/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم

گفتيم که مراد از نيت در اينجا قصد عنوان و ممتايز کردن حج تمتع از حج قران و افراد است. و همچنين گفتيم در پايان اين مسأله، اموری شايسته ی ذکر است و امر اول آن راجع به قصد قربت بود که گذشت. دو امر ديگر باقی است.

امر دوم: نزاع لفظی در برخی مباحث

امر دوم اين است که بحثهائی در کلام اصحاب و نيز اهل سنت ديده می شود که در حقيقت نزاع لفظی است و اختلاف واقعی در آنها وجود ندارد. به عنوان نمونه به اين سخن صاحب مستند در ج 11، ص 241 توجه نماييد:

و الظاهر أنّه ليس مرادهم منها هنا الخلوص و القربة، أو نيّة كلّ من الحجّ و العمرة أو كلّ من أفعالهما المتفرّقة، أو نيّة الإحرام خاصّة، أو نيّة المجموع جملة، ... بل المراد: نيّة خصوص التمتّع، لتتميّز عن القسمين الآخرين، أو عن العمرة المفردة، كما أوجبها في المختلف و غيره

شما که می گوييد مراد خصوص تمتع است و ديگر تفسيرها را رد می کنيد، مگر تمتع مگر غير از اين مجموعه اعمال است و مگر غير از عمره و تمتع است. اينها که مشابه هم هستند. کلمه تمتع که معيار نيست، اين فرد اين اعمال را و مضمون را نيت کرده و اينها نزاع لفظی است. حتی احرام هم همين است، احرام برای تمتع است يا برای خود احرام؟ اينها که می گوييد مراد از نيت اينها نيست، چيزی جز حج تمتع نيست. وقتی می گويد اين نيست يعنی اگر اين باشد کافی نيست و حال اين که هر يک از اينها که باشد کافی است و نيت درست است.

شاهد ديگر در اين زمينه، سخن علامه در تذکره ج 8، ص 238 است که ناظر به سخن اهل سنت است:

مسألة 581: يشترط في التمتّع: النيّة، على ما سبق، فلو لم ينوه، لم يكن متمتّعا و لم يجب الدم، و هو أحد قولي الشافعي. و في الآخر ( قول دوم شافعی ): يكون متمتّعا و يجب الدم، لأنّه إذا أحرم بالعمرة من‌ الميقات و حجّ من سنته، فقد صار جامعاً بينهما فيجب الدم و الحقّ خلافه.

قول دومی با اولی چه فرقی دارد که می گوييد الحق خلافه، اولی اجمال است و دومی تفصيل. چه عامه و چه خاصه درگير يک نزاع لفظی شده اند و هيچ فرقی بين اين تفاسير مختلف وجود ندارد.

امر سوم: آسانی و دشواری نيت

امر سوم نکته ی قابل ملاحظه ای است. عده ای گفته اند نيت هم خيلی آسان است و هم خيلی مشکل. آن چه خيلی آسان است، نيت اصل فعل است، مانند خيلی از کارهای ما مانند خوردن و آشاميدن، تمام افعال اختياری ما با نيت انجام می شود. و عبادات هم با همان نيت صورت می گيرد بعلاوه ی قصد قربت. وقتی مثلاً ما از منزل به قصد شرکت در درس بيرون می آييم، اينطور نيست که در آستانه ی خروج از منزل، کنار در بايستيم و بگوييم من می خواهم برای حضور در مسجد اعظم و شرکت در درس از منزل بيرون بروم، هيچ کس اين کار را نمی کند. نيت چه در افعال عادی و چه در اعمال عبادی، کاری است بسيار آسان. آن چه مشکل است قصد قربت است. اين که فرموده اند، ريا در امت من از جای پای مورچه ی سياه روی صخره ی سياه در شب تاريک پنهانتر است، حکايتگر دشواری اين امر است. صاحب جواهر در ج 2 در مباحث نيت وضوء نکته ای دارد که هم بايد آن را بدانيم و هم به بقيه بگوييم. سخن صاحب جواهر اين است که برخی افراد آن بخش ساده ی نيت را هم آن چنان دشوار و پيچيده کرده اند و حرفهائی زده اند که سبب شده است، کارهائی عده ای از مردم مانند مجانين بشود. مثلاً گفته اند نيت اولاً قصد عنوان می خواهد، بعد اخطار بالبال و بعد بايد قصد الوجه کرد که خود قصد الوجه دو نوع است: به عنوان وصف و عنوان علت، يعنی يکی اين که نماز را با صفت وجوبش به جا می آورم که به اين قصد وجه وصفی می گويند و قصد وجه علی هم آن است که نيت کنم نماز را به علت وجوبش به جا می آورم و همجنين نيت بايد مقارن اولين بخش عمل باشد، مانند همزه ی الله اکبر. صاحب جواهر بعد از اشاره به اين حرفها، می گويد برخی کارهائی می کنند که يشبه احوال المجانين.

ربما ظهر من بعض عبارات بعض الأصحاب صعوبة أخرى للنية من غير تلك الحيثية، و ذلك لأنه جعلها عبارة عن هذا الحديث النفسي و التصور الفكري، فلا يكتفى بدون الاخطار بالبال للقصد ( قصد وصفی و علی ) مع ما يعتبر معه من القربة و الوجه و غيرهما مقارنا لأول العمل، فبسببه يحصل بعض أحوال لهم تشبه أحوال المجانين ( جواهر، ج 2، ص 79 )

ايشان بعد می افزايد که ای کاش می دانستم چه فرقی است بين عبادات و ديگر افعال مکلفين مانند قيام و قعود و اکل و شرب، همان طور که انسان برای آنها به صورت عادی قصد انجام می کند و آنها را انجام می دهد و در باره ی نيتش به ترديد نمی افتد، در عبادات هم همين طور است و بعد ايشان می افزايد چه فرقی است بين نماز و وضوء و ديگر عبادات مانند زيارت خواندن و قرآن خواندن؟ چرا در آنها دچار اين وسواس نمی شوند و خيلی راحت و آسان آن را انجام می دهند؟

اين نکته را هم بنده اضافه کنم که در روايات معصومان عليهم السلام در باره ی نيت مطلب خاصی نيست و از اين پيچيدگيها خبری نيست.

شرط دوم حج

شرط دوم حج اين است که عمره و حج هر دو در اشهر حج واقع شود. و اشهر حج هم شوال و ذی القعده و ذی الححه است ولی چند قول ديگر هم در اين زمينه هست. پس دو فرع داريم:

• فرع اول در اشهر حج بودن عمره و حج تمتع

• فرع دوم خود اشهر الحج

نزد شيعه و سنی اقوال مختلف در باره ی اشهر حج هست. عبارت تحرير چنين است:

ثانيها- أن يكون مجموع عمرته و حجه في أشهر الحج، فلو أتى بعمرته أو بعضها في غيرها لم يجز له أن يتمتع بها، و أشهر الحج شوال و ذو القعدة و ذو الحجة بتمامه على الأصح.

قيد بتمامه به ذوالحجه برمی گردد، در برابر اقوالی که ذی الحجه را فقط ده روز اول يا تا شب عيد يا روز عيد می دانند، امام نظر خودش را بيان کرده که تمام ذوالحجه جزو اشهر الحج هست.

بررسی فرع اول

در فرع اول، اين اجماعی اصحاب است که وقوع عمره ی تمتع و حج تمتع بايد در اشهر الحج باشد. صاحب جواهر در ج 18، ص 12 می فرمايد:

و الثاني وقوعه في أشهر الحج بلا خلاف، بل الإجماع بقسميه عليه،

هر دو قسم اجماع يعنی محصل و منقول بر اين است که عمره و حج تمتع هر دو بايد در اشهر الحج باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo