< فهرست دروس

درس خارج فقه حضرت آیت الله مکارم

89/01/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم زنی که در اثناء عمره ی تمتع عادت می شود.

بحث در احکام حج تمتع است و به مسئله ی هفتم رسیده ایم که عبارت است از اینکه اگر زنی در عادت ماهانه و یا نفاس باشد و وارد مکه شود و نتواند عمره ی مفرده به جا آورد تکلیفش چیست. این بحث را مطرح کردیم و تمام نمودیم.

امام بعد از این مسئله سراغ بحث های اعمال حج تمتع می رود ولی صاحب عروة (و همینطور صاحب جواهر، مستند و علمای دیگر) مسئله ای جدید در اینجا مطرح کرده است که محل ابتلا می باشد و آن این است که اگر زنی در حج تمتع در اثناء طواف گرفتار عادت شود چه باید بکند. واضح است که او باید طواف را رها کند و از مسجد بیرون بیاید ولی آیا باید عدول کند یا برود سعی صفا و مروة را انجام دهد و یا ما بقی طواف ها را بعدا انجام دهد.

در اینجا سه قول وجود دارد:

القول الاول و هو المشهور: تفصیل بین اینکه چهار دور طواف تمام شده باشد که در این صورت می تواند بر عمره ی تمتع باقی باشد به این شکل که ما بقی اشواط را رها می کند و سعی را انجام می دهد بعد تقصیر کرده به احرام حج محرم می شود و سرآخر باقی مانده ی طواف تمتع را انجام می دهد. ولی اگر کمتر از چهار دور باشد (حتی سه دور و نیم) در این صورت او باید به حج افراد عدول کند. این قول را نراقی در مستند ج 11 ص 238 می گوید: و هو الذی اختاره الصدوقان و الشیخان (شیخ طوسی و شیخ مفید) و القاضی و ابن حمزة و الفاضلان (محقق و علامه) و غیرهم بل هو الاشهر.

القول الثانی: مستند در ج 11 ص 239 این قول را از صدوق نقل می کند و می گوید تصح متعتها مطلقا من دون تفصیل بین اربعة اشواط و الاقل منه (چه چهار شوط باشد چه کمتر عمره ی تمتعش صحیح است و ما بقی را در آخر اعمال حج به جا می آورد.)

القول الثالث: قول به اینکه در هر حال عمره اش باطل است و باید به حج افراد عدول کند و این قول ابن ادریس حلی است.

صاحب جواهر این اقوال را در ج 18 نقل می کند و در مورد قول اول می گوید: علی المشهور شهرة عظیمة.

البته همه ی این بحث ها در صورتی است که وقت ضیق باشد و الا اگر وقت وسیع باشد بعد از طاهر شدن دوباره اعمال عمره را انجام می دهد.

برای بررسی این مسئله ابتدا سراغ اصل می رویم: اصل در مسئله مطابق قول سوم است یعنی وقتی نمی تواند هفت شوط طواف را انجام دهد مثل این است که اصلا انجام نداده است. از این رو اصل در اینجا اشتغال است به این معنا که ذمه ی فرد به طواف هفت شوط مشغول است و تا آن را انجام ندهد مجزی نیست مانند کسی که نتواند هر چهار رکعت نماز را با هم به جا آورد واضح است که سه رکعت هم فایده ای ندارد. بنابراین قول ابن ادریس که می گوید مطلقا باید عدول کند و عمره ی تمتع باطل است مطابق اصل می باشد است.

و اما روایات:

دو طائفه روایت وجود است یکی این است که می گوید هر کس در حال طواف است (چه طواف عمره ی تمتع باشد چه طواف نساء و حج) در هر حال اگر مراة عادت شد بین چهار دور و کمتر تفصیل داده شده است. (مطابق قول مشهور)

وسائل الشیعة ج 9 باب 85 از ابواب طواف در جلد 9.

ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ سَلَمَةَ بْنِ‌ الْخَطَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا حَاضَتِ الْمَرْأَةُ وَ هِيَ فِي الطَّوَافِ بِالْبَيْتِ وَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ فَجَاوَزَتِ النِّصْفَ فَعَلَّمَتْ ذَلِكَ الْمَوْضِعَ (به خاطر می سپرد که چند طواف انجام داد و کجا بود) فَإِذَا طَهُرَتْ رَجَعَتْ فَأَتَمَّتْ بَقِيَّةَ طَوَافِهَا مِنَ الْمَوْضِعِ الَّذِي عَلَّمَتْهُ فَإِنْ هِيَ قَطَعَتْ طَوَافَهَا فِي أَقَلَّ مِنَ النِّصْفِ فَعَلَيْهَا أَنْ تَسْتَأْنِفَ الطَّوَافَ مِنْ أَوَّلِهِ

البته احادیثی که به قول مشهور دلالت دارد غالبا ضعیف السند است.

بنابراین اگر قبل از نصف باشد یعنی باید طواف را از اول به جا آورد به این معنا که اگر در عمره ی تمتع است تا قبل از نصف بی اثر است.

ح 2: عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الْحَلَّالِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ امْرَأَةٍ طَافَتْ خَمْسَةَ أَشْوَاطٍ ثُمَّ اعْتَلَّتْ قَالَ إِذَا حَاضَتِ الْمَرْأَةُ وَ هِيَ فِي الطَّوَافِ بِالْبَيْتِ أَوْ بِالصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ (بعد می گوئیم که هنگام سعی لازم نیست فرد طاهر باشد و حکم در اینجا استحبابی است) وَ جَاوَزَتِ النِّصْفَ عَلَّمَتْ ذَلِكَ الْمَوْضِعَ الَّذِي بَلَغَتْ فَإِذَا هِيَ قَطَعَتْ طَوَافَهَا فِي أَقَلَّ مِنَ النِّصْفِ فَعَلَيْهَا أَنْ تَسْتَأْنِفَ الطَّوَافَ مِنْ أَوَّلِهِ.

احمد بن عمر حلال فردی است که محل بحث است (حلال به معنای حلة فروش است یعنی لباس احرام می فروخت)

طائفه ی دوم روایاتی که در خصوص حج تمتع وارد شده است.

ح 4: عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَمَّنْ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ امْرَأَةٍ طَافَتْ أَرْبَعَةَ أَشْوَاطٍ وَ هِيَ مُعْتَمِرَةٌ وَ إِنْ هِيَ لَمْ تَطُفْ إِلَّا ثَلَاثَةَ أَشْوَاطٍ فَلْتَسْتَأْنِفِ الْحَجَّ فَإِنْ أَقَامَ بِهَا جَمَّالُهَا بَعْدَ الْحَجِّ فَلْتَخْرُجْ إِلَى الْجِعْرَانَةِ أَوْ إِلَى التَّنْعِيمِ فَلْتَعْتَمِرْ

صاحب جواهر این روایت را صحیحة می داند و حال آنکه در سند این روایت محمد بن سنان است که به نظر ما نمی توان در مورد روایات او حکم به صحت کرد شاید صاحب جواهر او را موثق می داند.

در این روایت نیز تصریح شده است که اگر طواف زائد بر نصف باشد کافی است.

ح 1 باب 86: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي إِسْحَاقَ عَنْ سَعِيدٍ الْأَعْرَجِ قَالَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ امْرَأَةٍ (یعنی در حال عمره ی تمتع است) ثُمَّ طَمِثَتْ (عادت شد) قَالَ تُتِمُّ طَوَافَهَا (یعنی بعدا طواف را تمام می کند زیرا آن موقع طاهر نیست و شرط طواف طهارت است) وَ لَيْسَ عَلَيْهَا غَيْرُهُ وَ مُتْعَتُهَا تَامَّةٌ وَ لَهَا أَنْ تَطُوفَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ لِأَنَّهَا زَادَتْ عَلَى النِّصْفِ وَ قَدْ قَضَتْ مُتْعَتَهَا فَلْتَسْتَأْنِفْ بَعْدَ الْحَجِّ (یعنی طواف های باقی مانده را بعد اعاده می کند)

ح 2 باب 86: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ صَاحِبِ اللُّؤْلُؤِ قَالَ حَدَّثَنِي مَنْ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ فِي الْمَرْأَةِ الْمُتَمَتِّعَةِ إِذَا طَافَتْ بِالْبَيْتِ أَرْبَعَةَ أَشْوَاطٍ ثُمَّ حَاضَتْ فَمُتْعَتُهَا تَامَّةٌ وَ تَقْضِي مَا فَاتَهَا مِنَ الطَّوَافِ بِالْبَيْتِ وَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ تَخْرُجُ إِلَى مِنًى قَبْلَ أَنْ تَطُوفَ الطَّوَافَ الْآخَرَ

این حدیث مرسله است مگر اینکه بگوئیم صاحب اللؤلؤ حکم به سماع کند که در این صورت حدیث قابل قبول باشد.

ح 4 باب 85:عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَمَّنْ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ امْرَأَةٍ طَافَتْ أَرْبَعَةَ أَشْوَاطٍ وَ هِيَ مُعْتَمِرَةٌ ثُمَّ طَمِثَتْ قَالَ تُتِمُّ طَوَافَهَا وَ لَيْسَ عَلَيْهَا غَيْرُهُ وَ مُتْعَتُهَا تَامَّةٌ وَ لَهَا أَنْ تَطُوفَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ لِأَنَّهَا زَادَتْ عَلَى النِّصْفِ وَ قَدْ قَضَتْ مُتْعَتَهَا فَلْتَسْتَأْنِفْ بَعْدَ الْحَجِّ وَ إِنْ هِيَ لَمْ تَطُفْ إِلَّا ثَلَاثَةَ أَشْوَاطٍ فَلْتَسْتَأْنِفِ الْحَجَّ (یعنی باید به حج افراد عدول کند) فَإِنْ أَقَامَ بِهَا جَمَّالُهَا بَعْدَ الْحَجِّ (زیرا در حج افراد باید بعد از حج عمره به جا آورد از این رو حضرت می فرماید اگر شتربان اجازه داد که بعد از حج بماند و عمره به جا آورد) فَلْتَخْرُجْ إِلَى الْجِعْرَانَةِ أَوْ إِلَى التَّنْعِيمِ فَلْتَعْتَمِرْ (زیرا عمره ی مفرده میقاتش ادنی الحل است که باید از جعرانه و تنعیم که دو محل از حدود حرم هستند محرم شود)

در این روایت حضرت دیگر این فرض را که اگر جمال اجازه ندهد چه کند را بیان نفرموده است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo