< فهرست دروس

درس خارج فقه حضرت آیت الله مکارم

89/01/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فرق عمره ی مفردة و عمره ی تمتع.

بحث در مسئله ی نهم است. گفتیم که میقات عمره ی مفرده برای کسانی که داخل حرم هستند ادنی الحل است (البته اگر کسی از خارج وارد حرم شود باید برای احرام از مواقیت خمسه ی معروفة محرم شود.)

از نظر اقوال کسی در این مسئله اختلاف نکرده است. در بحث دیروز دو روایت را خواندیم و اینک به بررسی چند روایت دیگر می پردازیم.

ح 2 باب 21 از ابواب اقسام حج: عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ فَضَالَةَ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَرْأَةِ الْحَائِضِ إِذَا قَدِمَتْ مَكَّةَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ قَالَ تَمْضِي كَمَا هِيَ إِلَى عَرَفَاتٍ فَتَجْعَلُهَا حَجَّةً ثُمَّ تُقِيمُ حَتَّى تَطْهُرَ فَتَخْرُجُ إِلَى التَّنْعِيمِ (تنعیم یکی از حدود حرم است که همان ادنی الحل می باشد) فَتُحْرِمُ فَتَجْعَلُهَا عُمْرَةً (یعنی عمره ی مفردة) قَالَ ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ كَمَا صَنَعَتْ عَائِشَةُ.

این روایت صحیحة است.

ح 4 باب 2 ص 153: فی حدیث طویل: فَقَالَتْ عَائِشَةُ يَا رَسُولَ اللَّهِ تَرْجِعُ نِسَاؤُكَ بِحَجَّةٍ وَ عُمْرَةٍ مَعاً وَ أَرْجِعُ بِحَجَّةٍ (همه حج و عمره را با هم به جا آوردند ولی من به دلیل عذر ماهانه فقط حج به جا آوردم) فَأَقَامَ بِالْأَبْطَحِ (که منطقه ای در مکه است) وَ بَعَثَ مَعَهَا عَبْدَ الرَّحْمَنِ بْنَ أَبِي بَكْرٍ (برادر عائشه) إِلَى التَّنْعِيمِ فَأَهَلَّتْ بِعُمْرَةٍ (به عمره ی مفردة محرم شد)

این احادیث متعدد است و در آن صحاح وجود دارد.

حدیث معارض: ح 4 باب 20: ُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ عَنْ أَبِيهِ سَهْلٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْمُعْتَمِرِ بِمَكَّةَ يُجَرِّدُ الْحَجَّ أَوْ يَتَمَتَّعُ مَرَّةً أُخْرَى فَقَالَ يَتَمَتَّعُ أَحَبُّ إِلَيَّ وَ لْيَكُنْ إِحْرَامُهُ مِنْ مَسِيرَةِ لَيْلَةٍ أَوْ لَيْلَتَيْنِ

مراد از یتمتع آیا عمره ی مفرده است یا حج تمتع اگر حج تمتع باشد باید از مواقیت خمسه ی معروفة محرم شود و حال آنکه در این روایت از آن مواقیت سخنی به میان نیامده است در نتیجه باید حمل شود بر عمره ی مفردة. در این فرض هم باز سخنی از ادنی الحل نیست بلکه سخن از جائی است که یک شب یا دو شب تا مکه فاصله دارد.

این حدیث هم مبهم است و کسی هم به مسیر یک شب یا دو شب فتوا نداده است مضافا بر اینکه در سند آن هم سهل قرار دارد.

بقی هنا امران:

الامر الاول: عمره های سه گانه ی پیغمبر

آنچه در تواریخ و سیر و احادیث آمده این است که پیامبر سه عمره به جا آورد که به ترتیب در سال ششم، هفتم و هشتم هجری بود. در سال ششم حضرت با بیش از هزار نفر برای عمره ی حدیبیه اقدام کرد که موفق به انجام آن نشد زیرا مشرکین مانع شدند ولی چون حضرت به قصد عمره آمد و بعد اعمال مصدود را انجام داد (قربانی کرد و از احرام بیرون آمد) عمل آنها به نام عمره ی ثبت شده است.

همچنین گفتیم که حدیبیة در مسیر مدینه به مکه نیست زیرا مدینه و مکه در شمال و جنوب است ولی حدیبیه در غرب و در مسیر جده قرار دارد و ظاهرا پیغمبر یا به سبب مخفی ماندن و یا به سبب اجبار که دشمن اجازه ندارد مستقیما از مدینه به مکه برود به سمت غرب رفت و در آنجا هم صلح حدیبیه اتفاق افتاد.

عمره ی دوم سال بعد در سال هفتم هجری بود که پیغمبر از مسجد شجره محرم شد. در بعضی از روایات آمده است که از جحفه و در بعضی از روایات از عسفان که بین جحفه و مکه است و در نود کیلومتری مکه است محرم شدند. ظاهرا از همان مسجد شجره محرم شدند ولی آن را مخفی نگه داشتند از این رو در عسفان صدا به لبیک بلند کردند. در آن سال آزادانه بدون برخورد با مشرکان سه روز در مکه ماندند و اعمال را به جا آوردند و برگشتند. نام این عمره را عمرة القضا گذاشتند که البته عمرة قضا ندارد ولی چون سال قبل نتوانستند به عمره روند این عمره را قضای آن به حساب آوردند.

عمره ی سوم: در سال هشتم هجری بود که بعد از فتح مکه انجام شد که بعد به پیغمبر خبر دادند که جمعی نزدیک دروازه ی مکه قصد حمله به مکه را دارند از این رو پیامبر با دوازده هزار نفر (ده هزار نفر از مدنیه و دو هزار نفر از مکه) همه به سمت حنین رفتند که در جنوب شرقی مکه و در مسیر طائف است. در آن جنگ دشمنان منهدم شدند و غنائم بسیاری به دست مسلمین رسید. بعد پیامبر وارد جعرانه شد که در حدود 24 کیلومتری مکه است. در آنجا چند روزی اقامت کرد و غنائم را تقسیم کرد و از همان جا محرم شده برای عمره ی مفرده وارد مکه شدند.

تمامی این سه عمرة در ذی القعدة بود و پیامبر به دلائلی برای حج در مکه اقامت نکرد و به مدینه برگشت. بعد دیگر پیامبر عمره ای به جا نیاورد و فقط در سال آخر عمرشان حجة الوداع را به جا آورد.

الامر الثانی: صاحب و جواهر و بعضی گفته اند که هرچند ادنی الحل کافی است ولی مستحب است که یا از تنعیم و یا حدیبیة و یا طائف محرم شوند.

دلیل استحباب روایاتی است که تا به حال خوانده ایم:

در اقسام الحج ح 2 باب 8، ح 2 باب 21 و ح 4 باب 2 به این دلالت دارد.

ح 4 باب 2: که آن را خواندیم مربوط به تنعیم است.

ح 2 باب 8 مربوط به جعرانه است: ِّ ثُمَّ أَرَادَ أَنْ يُحْرِمَ فَلْيَخْرُجْ إِلَى الْجِعْرَانَةِ فَيُحْرِمُ مِنْهَا ثُمَّ يَأْتِي مَكَّةَ وَ لَا يَقْطَعِ التَّلْبِيَة

ح 2 باب 21 که همان روایت جمیل متقدم است و مربوط به تنعیم می باشد: عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَرْأَةِ الْحَائِضِ إِذَا قَدِمَتْ مَكَّةَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ قَالَ تَمْضِي كَمَا هِيَ إِلَى عَرَفَاتٍ فَتَجْعَلُهَا حَجَّةً ثُمَّ تُقِيمُ حَتَّى تَطْهُرَ فَتَخْرُجُ إِلَى التَّنْعِيمِ. این روایت صحیحة است.

ح 1 باب 22 از ابواب مواقیت که مربوط به حدیبیة یا جعرانة است: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَخْرُجَ مِنْ مَكَّةَ لِيَعْتَمِرَ أَحْرَمَ مِنَ الْجِعْرَانَةِ أَوِ الْحُدَيْبِيَةِ أَوْ مَا أَشْبَهَهَا.

حال آیا این روایات از باب استحباب است یا از باب بیان یک مصداق؟ مرحوم صاحب جواهر به عنوان ینبغی تعبیر می کند و از مرحوم علامه نقل می کند که قائل به ترتیب شده است و در ج 18 ص 119 می گوید: و عن التذكرة: ينبغي الاحرام من الجعرانة فإن النبي صلى الله عليه و آله اعتمر منها فمن فاتته فمن التنعيم لأنه صلى الله عليه وآله أمر عائشة بالاحرام منه فمن فاته فمن الحديبية (این کلام از علامه دلالت بر ترتیب دارد) و الأمر سهل (زیرا بحث در استحباب است) وإن كان استفادة الترتيب المزبور من النصوص لا تخلو من إشكال.

ما نیز اضافه می کنیم که نه تنها ترتیب را نمی توانیم استفاده کنیم حتی استحباب هم از آن استفاده نمی شود زیرا آن سه مورد از باب بیان مصداق بوده است مگر اینکه کسی بخواهد رجاء از این مکان ها محرم شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo