< فهرست دروس

درس خارج فقه حضرت آیت الله مکارم

89/03/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: میقات بودن دویرة الاهل

بحث در مسئله ی هفتم از مسائل مربوط به میقات است بحث در میقات دوم است که دویرة الاهل می باشد است یعنی منزل کسانی که فاصله اشان تا مکه کمتر از آخرین میقات باشد و همان طور که گفتیم نزدیک ترین میقات تا مکه حدود نود و چهار کیلومتر بود از این رو دویرة الاهل یعنی کسانی که منزلشان از این مقدار به حرم نزدیکتر باشد. این افراد از منزل خودشان محرم می شوند و در جلسه ی سابق ادله ی آن را بیان کردیم.

بقی هنا امور:

الامر الاول: آیا مراد این است که باید منزلشان از همه ی مواقیت به مکه نزدیک تر باشد یا از میقاتی که در مسیر خودشان قرار دارد؟

اگر مراد ما وراء همه ی مواقیت باشد باید یک دایره دور مکه به شعاع نود و چهار کیلومتر حساب کنیم و دویرة الاهل باید داخل این دایره باشد (زیرا نزدیک ترین میقات به مکه در نود و چهار کیلومتری آن قرار دارد)

اما اگر مراد میقاتی باشد که در مسیر فرد قرار دارد مثلا اگر کسی خانه اش در مسیر جحفه به مکه است و خانه اش بعد از جحفه قرار دارد هرچند فاصله ی منزلش تا مکه بیش از مثلا صد و پنجاه کیلومتر باشد (جحفه در حدود دویست کیلومتری مکه است) این فرد چون در مسیرش بجز جحفه میقات دیگری نیست بگوئیم که دویرة الاهل با تناسب به همان جحفه حساب می شود و بعد از جحفه همه ی خانه ها دویرة الاهل حساب شوند و هکذا به نسبت به مواقیت دیگر.

هر دو قول در میان علماء وجود دارد ولی قول اول ظاهر معاقد اجماعات است و ما به دو قول از اقوال علماء اشاره می کنیم:

صاحب حدائق ج 14 ص 447 می فرماید: قد صرح أكثر الأصحاب بأن من كان منزله أقرب إلى مكة من المواقيت فميقاته منزله. قال في المنتهى: إنه قول أهل العلم كافة إلا مجاهد و يدل على ذلك الأخبار المتكاثرة.

در این قول المواقیت جمع محلی به لام است و ظاهرش در عام مجموعی می باشد.

محقق نراقی در مستند ج 11 ص 185 می فرماید: ميقات من كان منزله أقرب من المواقيت الخمسة إلى مكة فإن ميقاته دويرة أهله - أي منزله - بلا خلاف يعرف كما في الذخيرة و في المدارك: أنه مجمع عليه بين الأصحاب و عن المنتهى: أنه قول أهل العلم كافة إلا مجاهد و تدل عليه المستفيضة من الصحاح و غيرها.

اما دلیل این قول: پنج روایت در باب 17 از ابواب مواقیت آمده است که دلالت بر تمام مواقیت دارد:

ح 7: فِي خَبَرٍ آخَرَ مَنْ كَانَ مَنْزِلُهُ دُونَ الْمَوَاقِيتِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مَكَّةَ فَعَلَيْهِ أَنْ يُحْرِمَ مِنْ مَنْزِلِهِ

این روایت مرسله است.

ح 8: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنِ الْفَضْلِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ وَ مَنْ كَانَ مَنْزِلُهُ خَلْفَ هَذِهِ الْمَوَاقِيتِ مِمَّا يَلِي مَكَّةَ فَمِيقَاتُهُ مَنْزِلُهُ

ح 9: عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ مِهْرَانَ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَخِيهِ رِيَاحٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّا نُرَوَّى أَنَّ عَلِيّاً ع قَالَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ أَنْ يُحْرِمَ الرَّجُلُ مِنْ دُوَيْرَةِ أَهْلِهِ فَقَالَ قَدْ قَالَ ذَلِكَ عَلِيٌّ ع لِمَنْ كَانَ مَنْزِلُهُ خَلْفَ هَذِهِ الْمَوَاقِيتِ الْحَدِيثَ

حدیث دیگری هم در باب 1 از ابواب مواقیت ذکر شده است:

ح 2: عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى‌ جَمِيعاً عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مِنْ تَمَامِ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ أَنْ تُحْرِمَ مِنَ الْمَوَاقِيتِ الَّتِي وَقَّتَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص لَا تُجَاوِزْهَا إِلَّا وَ أَنْتَ مُحْرِمٌ فَإِنَّهُ وَقَّتَ لِأَهْلِ الْعِرَاقِ .... وَ مَنْ كَانَ مَنْزِلُهُ خَلْفَ هَذِهِ الْمَوَاقِيتِ مِمَّا يَلِي مَكَّةَ فَوَقْتُهُ مَنْزِلُهُ

روایت عامة: در مغنی ابن قدامة ج 3 ص 213 آمده است: ان النبی قال فی حدیث ابن عباس: فمن کان دونهن فمهله مُهِلٌه (یعنی محل احرام آنها) عن اهله

بله می توان گفت که مراد از مواقیت کل واحد است نه مجموع من حیث المجموع ولی در اصول گذشت که وقتی در جمع، عبارت ما مثبت باشد می توان به واحد قناعت کرد ولی اگر در مقام نفی باشد همه ی موارد باید نباشد از این رو در ما نحن فیه چون الفاظی مانند دون و وراء آمده است (یعنی محرم بشو از وراء این مواقیت که یعنی در جایی که هیچ میقاتی نباشد) از این رو کلام منفی است و مراد نفی همه ی مواقیت است.

و مما یؤید هذا: در بحث سابق گفتیم که کسی از جاده ای عبور می کند که محاذی هیچ یک از مواقیت نیست. در آنجا گروهی عقیده اشان این بود که باید به دایره ی آخر وقتی رسیدند محرم شوند (یعنی در نود و چهار کیلومتری مکه) آنها دیگر نمی توانند قائل شوند که دویرة اهل در بیشتر از این دایره وجود دارد.

اضف الی ذلک که لازمه ی قول به اینکه هر کسی باید به میقات خودش توجه داشته باشد نه جمیع مواقیت، این است که تمام کسانی که منزلشان در فاصله ی مسجد شجره و مکه است همه باید از منزل خودشان محرم شوند زیرا جاده ای که در این مسیر است به هیچ میقاتی نمی خورد و حتی به جحفه هم نمی رسد و در جاده ی جدید حتی به محاذات جحفه هم نمی رسند. لا سیما که ادله ی محاذات می گوید که محاذات کافی است نه واجب از این رو آنها باید بتوانند از منزل خودشان محرم شوند و حال آنکه احدی این حرف را نزده است.

اما قول دوم: در ج 27 معتمد ص 281 (تقریرات آیة الله خوئی) آمده است که هر کس باید میقات مسیر خودش را انتخاب کند. بعد از ایشان جمعی از معاصرین هم این قول را پذیرفته اند.

دلیل این قول: چند روایت است که بر این قول دلالت دارد.

ح 3: وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ مِسْمَعٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا كَانَ مَنْزِلُ الرَّجُلِ دُونَ ذَاتِ عِرْقٍ إِلَى مَكَّةَ فَلْيُحْرِمْ مِنْ مَنْزِلِهِ.

حدیث مسمع را بعضی توثیق کرده اند ولی ظاهرا این روایت صحیحه است.

واضح است که ذات عرق نزدیک ترین میقات به مکه نیست بلکه یلملم و قرن المنازل نزدیک تر هستند البته تفاوت آنها در نزدیکی به مکه بسیار کم است و گفته اند که فاصله ی ذات عرق تا مکه نود و هشت کیلومتر است ولی آن دو نود و چهار کیلومتر.

البته امکان دارد که چون فاصله کم است در آن مسامحه شده باشد.

ح 4: وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَمَّنْ كَانَ مَنْزِلُهُ دُونَ الْجُحْفَةِ إِلَى مَكَّةَ قَالَ يُحْرِمُ مِنْه‌

در این حدیث دیگر نمی توان قائل به مسامحه شد زیرا فاصله ی جحفه تا مکه حدود دویست کیلومتر است.

ح 6: قَالَ وَ سُئِلَ الصَّادِقُ ع عَنْ رَجُلٍ مَنْزِلُهُ خَلْفَ الْجُحْفَةِ مِنْ أَيْنَ يُحْرِمُ قَالَ مِنْ مَنْزِلِهِ

این روایت مرسله همان مضمون احادیث قبلی است که به صورت مرسل و نقل به معنای ذکر شده است.

نقول: در مقام جمع می توانیم بگوئیم که این دو دسته متعارضین هستند و در مقام تعارض روایات اول چون مطابق مذهب مشهور است به آنها اخذ کرده این دسته ی دوم را طرد کنیم که هم از نظر روایت و هم از نظر فتوا شاذ و نادر هستند.

راه دیگر این است که به احتیاط عمل کنیم زیرا این از قبیل متبایین است که باید در آن احتیاط کرد از این رو باید از دویره ی اهل را دون جمیع مواقیت به حساب آوریم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo