< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

89/12/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: یشترط فی الثوبین ان یکون مما تصح الصلاة فیهما

 بحث در مسئله ی لباس احرام است و به مسئله ی بیستم رسیدیم امام قدس سره در این مسئله می فرماید: يشترط في الثوبين أن يكونا مما تصح الصلاة فيهما فلا يجوز في الحرير و غير المأكول و المغصوب و المتنجس بنجاسة غير معفوة في الصلاة بل الأحوط للنساء أيضا أن لا يكون ثوب إحرامهن من حرير خالص بل الأحوط لهن عدم لبسه إلى آخر الاحرام.

 مطابق کلام امام، هر آنچه در لباس مصلی لازم است، در لباس احرام هم باید رعایت شود. در لباس مصلی شش شرط وجود دارد که عبارتند از: طهارت، از جنس ما لا یؤکل نباشد، مباح باشد، حریر نباشد، طلابافت نباشد.

 سپس امام اضافه می کند که حتی لباس ابریشم که برای زن در نماز جایز است در احرام زنان اشکال دارد.

اما حکم اول:

اقوال در مسئلة: این مسئله بین علماء مشهور و معروف است و در جلسه ی قبل کلام نراقی در مستند را نقل کردیم که از هجده کتاب نقل کرده بود که تمام شرایط لباس مصلی در لباس احرام هم جاری است. بعضی هم ادعای لا خلاف و کلامی شبیه ادعای اجماع داشتند. صاحب جواهر از حدود ده نفر کلامی از این قبیل نقل کرده است.

 صاحب ریاض هم در ج 6، ص 253 بعد از آنی که حکم مزبور را از بیش از شانزده کتاب نقل می کند و می گوید که بعضی گفته اند این حکم لا خلاف فیه است و بعد اضافه می کند: فان تم اجماعا فهو و الا فمستنده غیر واضح (صاحب مستند هم همین کلام را گفته بود.) بعد می گوید عده این مسئله را متعرض نشدند: كالشيخ في الجمل و ابني إدريس و سعيد و لم يذكر المرتضى في الجمل سوى الحرير (مرتضی که در مقام بیان بود فقط حریر را اشکال کرده است) . . . فالتعدي مشكل سيما بعد الأصل و إن كان أحوط.

 به هر حال هرچند اجماعی در کار نیست ولی شهرت قویه ای وجود دارد.

دلیل مسئلة:

دلالت اصل: اقتضای اصل (اصالة البرائة) عدم اشتراط است الا ما ثبت بالدلیل. (در جزئیت و مانعیت هم حکم چنین است مثلا آیا ضحک موجب بطلان است یا نه در همه ی این موارد اگر شک کنیم اصل برائت جاری می شود.)

دلالت روایات: مهمترین دلیل بر اشتراط صحیحه ی حریز است.

 باب 27 از ابواب احرام

 ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كُلُّ ثَوْبٍ تُصَلِّي فِيهِ فَلَا بَأْسَ أَنْ تُحْرِمَ فِيهِ سند صدوق به حماد صحیح است و سایر رجال این روایت از ثقات و مشاهیر هستند و روایت صحیحه است.

 به دلالت این حدیث سه اشکال وارد شده است

اشکال اول: (این اشکال مهمترین اشکال است) و آن اینکه ما می خواهیم به مفهوم این حدیث عمل کنیم یعنی اگر لباسی باشد که در آن نمی شود نماز خواند، محرم شدن در آن هم فیه باس می باشد. حال این اشکال مطرح می شود که بأس اعم از حرمت و کراهت است و نمی شود از آن حرمت را استفاده کرد.

 مرحوم نراقی در مستند می فرماید: که ما از موارد استعمال بأس متوجه می شویم که این کلمه ظهور در حرمت دارد. ولی دیگران در این ظهور تردید کرده اند و به نظر ما هم ظهور آن در حرمت مشکل است.

اشکال دوم: این از قبیل مفهوم وصف است چون امام می فرماید: (کل ثوب تصلی فیه) یعنی هر لباسی که این صفت دارد که نماز در آن می خوانیم. در اصول آمده است که مفهوم وصف حجت نیست.

نقول: این اشکال وارد نیست زیرا اولا ما مفهوم وصف را حجت می دانیم ثانیا این نوع اوصاف، اوصافی است که در مقام احتراز است و قیدهای احترازی همه مفهوم دارند. از این رو وقتی امام علیه السلام می فرماید: لباسی که در آن نماز می خوانی منظورش این است که لباسی که در آن نماز نمی خوانی نباشد.

اشکال سوم: این اشکال بر محور ثوب دور می زند و آن اینکه اگر هنگام احرام چیزی ثوب نباشد ولی در احرام وجود داشته باشد مثلا کمربندی که روی ازار می بندند اگر از جنس چرم ما لا یؤکل لحمه باشد و یا از ابریشم خالص که ندوخته است باشد. اینها ثوب نیستند ولی در احرام ادعا شده است که این موارد هم مشکل ساز است از این رو روایت مزبور اخص از مدعا است.

 تا اینجا نتوانستیم برای لزوم رعایت آن شش شرط یک دلیل کلی ارائه کنیم. اینک تک تک آنها را جداگانه مورد بررسی قرار می دهیم.

لزوم طهارت: در مورد طهارت از خبث در باب لباس احرام روایات متعددی وجود دارد که این شرط را در لباس احرام لازم می داند.

 این روایات در دو باب آمده است که عبارتند از باب 37 و 38 از ابواب تروک احرام.

 باب 37 از ابواب تروک احرام

 ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُحْرِمِ يُصِيبُ ثَوْبَهُ الْجَنَابَةُ قَالَ لَا يَلْبَسُهُ حَتَّى يَغْسِلَهُ وَ إِحْرَامُهُ تَامٌّ این روایت صحیحه است.

 شاید بتوان گفت که از عبارت (و احرامه تام) همان قول ما در ثوب احرام ثابت می شود که شرایط لباس و خود لباس در صحت احرام دخالت دارد و واجب مستقلی نیست. رعایت طهارت شرط احرام است از این رو امام علیه السلام می فرماید اگر طهارت را رعایت نکنی احرامت تام نیست و اگر رعایت کنی تام است و از این عبارت استشمام می شود که طهارت لباس احرام در صحت احرام دخالت دارد و موجب تام شدن احرام می شود.

 ح 2: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُحْرِمِ يُقَارِنُ بَيْنَ ثِيَابِهِ (یعنی دو حوله بر دوشش می اندازد و یا دو ازار بر کمر می بندد) الَّتِي أَحْرَمَ فِيهَا وَ بَيْنَ غَيْرِهَا قَالَ نَعَمْ إِذَا كَانَتْ طَاهِرَةً (یعنی اگر دو تا و بیشتر هم بود همه باید طاهر باشند.)

 باب 38 از ابواب تروک احرام

 ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ‌ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُحْرِمُ فِي ثَوْبٍ وَسِخٍ (در لباس کثیف) قَالَ لَا وَ لَا أَقُولُ إِنَّهُ حَرَامٌ وَ لَكِنْ تَطْهِيرُهُ أَحَبُّ إِلَيَّ ... إِلَّا أَنْ تُصِيبَهُ جَنَابَةٌ أَوْ شَيْ‌ءٌ فَيَغْسِلَهُ

 ح 2: عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ وَ لَا بَأْسَ أَنْ يُحَوِّلَ الْمُحْرِمُ ثِيَابَهُ (یعنی محرم لباس احرامش را عوض کند) قُلْتُ إِذَا أَصَابَهَا شَيْ‌ءٌ يَغْسِلُهَا قَالَ نَعَمْ إِنِ احْتَلَمَ فِيهَا این روایت صحیحه است.

 ح 4: عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَلَبِيِ‌ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُحْرِمِ يُحَوِّلُ ثِيَابَهُ قَالَ نَعَمْ وَ سَأَلْتُهُ يَغْسِلُهَا إِنْ أَصَابَهَا شَيْ‌ءٌ قَالَ نَعَمْ إِذَا احْتَلَمَ فِيهَا فَلْيَغْسِلْهَا این روایت هم صحیحه است و شاید همان روایت دوم باشد مخصوصا که راوی هر دو هم یکی است.

اما اشتراط اینکه لباس احرام از لباس غصبی نباشد: واضح است که استعمال لباس غصبی در همه حال حرام است و نباید منتظر روایت خاص باشیم. پوشیدن لباس غصبی هم در نماز حرام است و هم در غیر آن از این رو این شرط از شرایط خاص نماز نیست بلکه دلیل حرمت آن عام است و در همه جا حرام است.

اما عدم جواز استعمال حریر برای مردان: پوشیدن لباس حریر در همه حال حتی در حالت عادی هم برای مردان حرام است ولی این حرام بودن نه به عنوان این است که در لباس نمازگزار شرط است بلکه برای این است که پوشیدن آن در همه حال برای مردان حرام است. در حدیث معروفی هم آمده است که رسول خدا طلا و حریر را در دست گرفت و فرمود: الا ان هذین حرامان علی رجال امتی.

اما عدم جواز طلابافت بودن لباس احرام: پوشیدن این لباس هم مانند لباس حریر است که مخصوص نماز نیست و در هر حال برای مرد حرام است.

اما اینکه از جنس ما لا یؤکل لحمه و یا میته نباشد: مثلا اگر لباسی را از پشم حیوانات غیر ماکول اللحم ببافند مثلا از پشم خرگوش، روباه و امثال آن باشد.

 هکذا میته. اگر میته نجس باشد این داخل در شرط اول می باشد و اما میته ای که نجس نیست مانند میته ای که دم سائل ندارد و در نتیجه نجس نیست مثلا اگر از پوست مار لباسی درست کرده باشند این لباس همانند ما لا یؤکل لحمه نه نجس است و نه دلیل خاصی بر عدم جواز استعمال آن در حال احرام است از این رو دلیلی بر عدم جواز آن در لباس احرام وجود ندارد.

 خصوصا که اصالة الاباحه و اصالة البرائه هم دلالت بر جواز استعمال آنها دارد.

 بله ممکن است کسی برای عدم جواز استعمال آنها، به اجماع تمسک کند که البته همان طور که قبلا هم گفتیم اجماعی هم در آن وجود ندارد.

 البته باید توجه داشت که در بسیاری از موارد اجماع و یا شهرت وجود دارد چون مطابق احتیاط است و به همین دلیل علماء به آن فتوا داده اند. این نوع اجماع ها نمی تواند حجت باشد. بنابراین می گوییم که در چهار دلیل اول فتوا به لزوم رعایت می دهیم ولی در دو دلیل اخیر نه.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo