< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

90/09/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 بحث اخلاقی:
 مرحوم کلینی در کتاب کافی در ج 2 در باب المکارم روایاتی بیان می کند که مربوط به صفات برجسته ی اخلاقی است.
 حدیث 3: عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْهَاشِمِيِّ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبَّادٍ قَالَ بَكْرٌ وَ أَظُنُّنِي قَدْ سَمِعْتُهُ مِنْ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ ... إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَصَّ الْأَنْبِيَاءَ بِمَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَمَنْ كَانَتْ فِيهِ فَلْيَحْمَدِ اللَّهَ عَلَى ذَلِكَ وَ مَنْ لَمْ تَكُنْ فِيهِ فَلْيَتَضَرَّعْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لْيَسْأَلْهُ إِيَّاهَا قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا هُنَّ قَالَ هُنَّ الْوَرَعُ وَ الْقَنَاعَةُ وَ الصَّبْرُ وَ الشُّكْرُ وَ الْحِلْمُ وَ الْحَيَاءُ وَ السَّخَاءُ وَ الشَّجَاعَةُ وَ الْغَيْرَةُ وَ الْبِرُّ وَ صِدْقُ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ یکی از بهترین سلاح های انبیاء سلاح اخلاق بود که به آن مجهز بودند. بعد امام علیه السلام اضافه می کند اگر کسی این صفات را دارد باید به سبب این نعمت بزرگ خدا را شکر کند و کسی که همه یا بعضی از این صفات را ندارد باید به درگاه خداوند تضرع کند و از او بخواهد که آن صفات را به او بدهد.
 این نشان می دهد که این صفات اکتسابی است و انسان باید توفیق کسب آن را پیدا کند و از خدا آنها را درخواست کند.
 بعد امام علیه السلام دوازده صفت را بیان می فرماید و این صفات به گونه ای است که تمام کتاب های اخلاقی در این روایت خلاصه می شود. این صفات از این قرار اند:
 ورع: ورع مقام عالی تقوا است به این معنا که انسان علاوه بر پرهیز از گناه از شبهات نیز پرهیز کند. مثلا از مال مشتبه به حرام، مجلسی که شاید آلوده به گناه باشد و امثال آن پرهیز کند.
 قناعت: انسان به اندازه ی ما یحتاج خود به دنبال فعالیت و کار باشد ولی در جمع مال حرص نداشته باشد. اختلاس هایی که وجود دارد همه از باب عدم وجود این صفت در انسان است. اگر قناعت وجود داشته باشد همه در جامعه از ثروت ها بهره مند می شوند ولی اگر قناعت نباشد ثروت در یک جا متمرکز می شود همان طور که در غرب چنین است که یک درصد مردم عمده ی ثروت ها را در اختیار دارند و نود و نه درصد مردم اقلیت ثروت ها را در اختیار دارند.
 صبر: یعنی در برابر حوادث ناگوار، مشکلات اطاعت و در برابر هوای نفس و وسوسه های شیطان صبور باشد.
 شکر: یعنی نعمت های خدا را در همان مسیری که خدا تعیین کرده است مصرف کنیم. زبان، چشم و سایر نعمت ها را در همان مسیر که برایش مشخص شده است مصرف کنیم تا خدا این نعمت را برای ما باقی نگه دارد.
 حلم: انسان در زندگی گاه به افرادی برخورد می کند که شخصیتشان پائین است و بدبرخورد و یا بد زبان می باشند. انسان نباید با آنها مثل خودشان برخورد کند بلکه باید با حلم و بزرگواری از کنار آنها بگذرد. (وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً)
 شاعر می گوید:
  و لقد امر علی الئیم یسبنی فمضیت قلت لا یعنینی
 یعنی از کنار لئیمی رد شدم که فحش می داد و من گفت: شاید من منظور او نبودم.
 حلم در مورد کسانی که مدیریت کوچک و یا بزرگی دارند بسیار مهم است و چنین کسی نمی تواند بدون صفت حلم کارهای خود را انجام دهد. زیرا در هر مجموعه تخلفاتی وجود دارد و مدیر باید با حلم آنها را مدیریت کند. حتی اگر در محیط خانواده حلم نباشد اعضاء خانواده همواره به هم درگیرند و نمی توانند با هم زندگی کنند.
 حیاء: علمای اخلاق می گویند حیاء عبارت است از: انقباض النفس فی مقابل المعاصی. یعنی وقتی انسان به بعضی از صحنه های گناه می رسد حالت تنفر و انقباض نفس به او دست می دهد. زن با حیا کسی است که اگر به صحنه ی نا مشروعی می رسد خودش را جمع می کند. حیاء سدی در مقابل انجام گناه است که اگر شکسته شود انسان ممکن است هر گناهی را انجام دهد. باید توجه داشت که حیاء به معنای ضعف نفس نیست بلکه به معنای قوت نفس است.
 سخاء: سخاوت یعنی هر چه انسان دارد آن را به خودش اختصاص ندهد بلکه اجازه دهد مردم هم از قوت و قدرت، موقعیت، مال و علم و دانش او استفاده کنند. انسان نباید محتکر باشد و همه ی سرمایه هایش را برای خودش نگه دارد.
 شجاعت: هر چند انسان نباید بی گدار به آب بزند ولی باید در برابر دشمن شجاع بود. اگر شجاعت نبود، هرگز انقلاب به ثمر نمی رسید. یکی از صفات امام قدس سره شجاعت است.
 غیرت: غیرت یعنی انسان اجازه ندهد غیر وارد مطلبی شود که تعلق شخصی به انسان دارد. مثلا خانواده متعلق به انسان است و نباید اجازه داد غیر به آن وارد شود. همچنین است کشور که نباید اجازه دهیم غیر وارد آن شود.
 برّ: بر غیر از سخاوت است هر چند گاه با هم همراه هستند.
 راستگویی: دروغ بر زبان انسان جاری نشود.
 ادای امانت: انسان امانت را به صاحبش پرداخت کند.
 
 موضوع: دلالت روایات بر قاعده ی اضطرار
 در بحث قاعده ی اضطرار به دلیل دوم رسیده ایم که بررسی روایات است.
 روایات بسیاری در این مورد وارد شده است و این روایات بر دو دسته است. طائفه ای عام است و صرف اضطرار را شامل می شود ولی بخشی از آن مربوط به موارد خاصی است که اگر آنها را استقراء کنیم و در کنار هم قرار دهیم می توانیم از آنها عموم استفاده کنیم.
 اما روایات عامه: یکی از این روایات حدیث رفع است که در جلد 11 وسائل الشیعه ابواب جهاد النفس باب 56 حدیث 1 و 3 آمده است. ما آن را در جلسه ی قبل مطرح کردیم. درباره ی حدیث رفع بحث مفصلی وجود دارد که در کتب اصولیة آمده است از جمله گفته شده است آیا حدیث رفع فقط مربوط به رفع مواخذه است یا علاوه بر آن آثار وضعیه را هم بر می دارد. ما معتقد هستیم آثار وضعیه هم مانند تکلیفیة رفع می شود (الا ما خرج بالدلیل)
 
 وسائل ج 4 باب 1 از ابواب قیام
 ج 5: عن سماعة عن ابی جعفر علیه السلام: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَكُونُ فِي عَيْنَيْهِ الْمَاءُ فَيُنْتَزَعُ الْمَاءُ مِنْهَا فَيَسْتَلْقِي عَلَى ظَهْرِهِ الْأَيَّامَ الْكَثِيرَةَ أَرْبَعِينَ يَوْماً أَوْ أَقَلَّ أَوْ أَكْثَرَ فَيَمْتَنِعُ مِنَ الصَّلَاةِ الْأَيَّامَ وَ هُوَ عَلَى حَالِهِ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِذَلِكَ‌ وَ لَيْسَ شَيْ‌ءٌ مِمَّا حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا وَ قَدْ أَحَلَّهُ لِمَنِ اضْطُرَّ إِلَيْهِ ذیل روایت حاوی بیان قاعده ی کلی است.
 این حدیث صحیحه است.
 
 حدیث 6: عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ حُسَيْنٍ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ (سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع) عَنِ الْمَرِيضِ هَلْ تُمْسِكُ لَهُ الْمَرْأَةُ شَيْئاً فَيَسْجُدَ عَلَيْهِ فَقَالَ لَا إِلَّا أَنْ يَكُونَ مُضْطَرّاً لَيْسَ عِنْدَهُ غَيْرُهَا وَ لَيْسَ شَيْ‌ءٌ مِمَّا حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا وَ قَدْ أَحَلَّهُ لِمَنِ اضْطُرَّ إِلَيْهِ
 وسائل ج 16 باب جواز الحلف بالیمین الکاذبة
 حدیث 18: سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا حَلَفَ الرَّجُلُ تَقِيَّةً لَمْ يَضُرَّهُ إِذَا هُوَ أُكْرِهَ وَ اضْطُرَّ إِلَيْهِ وَ قَالَ لَيْسَ شَيْ‌ءٌ مِمَّا حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا وَ قَدْ أَحَلَّهُ لِمَنِ اضْطُرَّ إِلَيْه‌
 مستدرک ج 12 ص 259
 حدیث 5: زَيْدٌ النَّرْسِيُّ فِي أَصْلِهِ، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ فِي حَدِيثٍ وَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ حَرَاماً فَأَحَلَّهُ إِلَّا لِلْمُضْطَرِّ...
 
 مستدرک ج 16 ص 166
 حدیث 8: كِتَابُ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ، عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أَنَّهُ قَالَ فِي حَدِيثٍ وَ لَوْ لَا عَهِدَ إِلَيَّ خَلِيلِي ص وَ تَقَدَّمَ إِلَيَّ فِيهِ لَفَعَلْتُ وَ لَكِنْ قَالَ لِي يَا أَخِي كُلَّمَا اضْطُرَّ إِلَيْهِ الْعَبْدُ فَقَدْ أَبَاحَهُ اللَّهُ لَهُ وَ أَحَلَّهُ الْخَبَرَ
 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo