< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

91/01/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: زینت در حال احرام

بحث در سیزدهمین تروک احرام است و به فرع سوم رسیده ایم. امام قدس سره می فرماید: و لیس فی لُبس الخاتم استعمال الحناء کفارة

یعنی استعمال انگشتر و حنا اگرچه حرام است ولی کفاره ای ندارد.

 

دلیل مسألة:

تمام ادلة از ذکر کفاره خالی است و در هیچ روایتی سخنی از کفاره به میان نیامده است. همچنین کسی از علماء متعرض کفاره نشده است و تا آنجا که ما بررسی کرده ایم قول به خلافی دیده نشده است.

بنابراین حتی اگر در وجود کفاره شک کنیم اصل برائت از کفاره جاری می شود. احتیاط هم در شبهات بدویه ی تحریمیة و یا وجوبیة واجب نیست. فقط در اطراف علم اجمالی و در شبهه قبل از فحص باید احتیاط کرد.

بله یک روایت قبلا داشتیم که می گفت: هر فسادی که در حج حاصل شود موجب کفاره است.

در مورد این روایت بارها گفته ایم که نه سند صحیحی دارد و نه دلالت شفافی زیرا لازمه ی آن این است که هر کس هر خلافی در حج مرتکب شود گوسفندی را قربانی کند که کسی به آن فتوا نداده است.

 

بقی هنا امر: آیا قاعده ای کلیة در باب احرام وجود دارد که (کل زینة للمحرم حرام) یا نه؟

اگر چنین قاعده ای باشد بسیاری از موارد را به راحتی می توان بر آن تطبیق داد ولی اگر چنین نباشد باید موارد مختلف را جداگانه بحث کرد.

تا آنجا که دیده ایم کسی متعرض این قاعده نشده است. صاحب جواهر هم به شکلی بسیار اجمالی در عرض یک سطر به این مسأله پرداخته است.

ما از هفت راوی معروف دوازده در این مورد به دست آورده ایم. معاویة بن عمار، زراره، ابو بصیر، محمد بن مسلم، حریز بن عبد الله، حلبی و حماد بن عثمان.

این روایات به سه طائفه تقسیم می شود و لحن این روایات مختلف است.

طائفه ی اولی: روایاتی است که شفاف است و به سبک قیاس منصوص العلة می باشد و می گوید: (لانه زینة) یعنی کل زینة حرام.

باب 33 از ابواب تروک احرام

حدیث 4: عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا تَكْتَحِلُ الْمَرْأَةُ الْمُحْرِمَةُ بِالسَّوَادِ إِنَّ السَّوَادَ زِينَةٌ
این روایت صحیحة است.

 

حدیث 14: فِي الْعِلَلِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ وَ عَبْدِ اللَّهِ ابْنَيْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَرْأَةِ تَكْتَحِلُ وَ هِيَ مُحْرِمَةٌ قَالَ لَا تَكْتَحِلُ قُلْتُ بِسَوَادٍ لَيْسَ فِيهِ طِيبٌ قَالَ فَكَرِهَهُ مِنْ أَجْلِ أَنَّهُ زِينَةٌ وَ قَالَ إِذَا اضْطُرَّتْ إِلَيْهِ فَلْتَكْتَحِلْ
این روایت صحیحة است.

کراهت در این روایت به معنای حرمت است. مورد در این دو روایت هرچند مرأة است ولی کبری در این دو روایت کلی است.

 

طائفه ی ثانیة: روایاتی که از (للزینة) تعبیر کرده است.

حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ وَ صَفْوَانَ جَمِيعاً عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا بَأْسَ أَنْ يَكْتَحِلَ وَ هُوَ مُحْرِمٌ بِمَا لَمْ يَكُنْ فِيهِ طِيبٌ يُوجَدُ رِيحُهُ فَأَمَّا لِلزِّينَةِ فَلَا
ظاهر این روایت هم این است که زینت عامل حرمت است.

بله ممکن است گفته شود که زینت جزء علت است و جزء دیگر همان استعمال کحل است که البته این خلاف ظاهر می باشد.

 

حدیث 3: عَنْ صَفْوَانَ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْهُ ع قَالَ تَكْتَحِلُ الْمَرْأَةُ بِالْكُحْلِ كُلِّهِ إِلَّا الْكُحْلَ الْأَسْوَدَ لِلزِّينَةِ
چون کحل اسود زینتی است امام علیه السلام می فرماید: نباید از آن استفاده کرد.

 

حدیث 8: ِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الْمُحْرِمُ لَا يَكْتَحِلُ إِلَّا مِنْ وَجَعٍ وَ قَالَ لَا بَأْسَ بِأَنْ تَكْتَحِلَ وَ أَنْتَ مُحْرِمٌ بِمَا لَمْ يَكُنْ فِيهِ طِيبٌ يُوجَدُ رِيحُهُ فَأَمَّا لِلزِّينَةِ فَلَا
این روایت صحیحة است.

 

حدیث 13: عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا بَأْسَ لِلْمُحْرِمِ أَنْ يَكْتَحِلَ بِكُحْلٍ لَيْسَ فِيهِ مِسْكٌ وَ لَا كَافُورٌ إِذَا اشْتَكَى عَيْنَيْهِ وَ تَكْتَحِلَ الْمَرْأَةُ الْمُحْرِمَةُ بِالْكُحْلِ كُلِّهِ إِلَّا كُحْلٍ أَسْوَدَ لِزِينَةٍ

باب 34 از ابواب تروک احرام

حدیث 2: ِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا تَنْظُرُ الْمَرْأَةُ الْمُحْرِمَةُ فِي الْمِرْآةِ لِلزِّينَةِ
قبلا هم گفتیم که لام در (للزینة) شاید برای علت باشد و شاید برای غایت باشد در هر حال مراد این است که زینت مشکل ساز است و الا مرأة فی نفسه موضوعیت ندارد.

 

حدیث 4: عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا يَنْظُرُ الْمُحْرِمُ فِي الْمِرْآةِ لِزِينَةٍ فَإِنْ نَظَرَ فَلْيُلَبِّ

باب 49 از ابواب تروک احرام

حدیث 4: ِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الْمُحْرِمَةُ تَلْبَسُ الْحُلِيَّ كُلَّهُ إِلَّا حُلِيّاً مَشْهُوراً (آن را آشکار کند) لِلزِّينَةِ
این روایت صحیحة است.

این روایت مربوط به زیور آلات زن است که امام علیه السلام می فرماید: اگر آشکار باشد و برای زینت اشکال دارد.

 

طائفه ی سوم: از (من الزینة) تعبیر کرده است.

باب 33 از ابواب تروک احرام

حدیث 4: عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ مِثْلَهُ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ إِنَّ السَّوَادَ مِنَ الزِّينَةِ

باب 34 از ابواب تروک احرام:

حدیث 3: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا تَنْظُرْ فِي الْمِرْآةِ وَ أَنْتَ مُحْرِمٌ لِأَنَّهُ مِنَ الزِّينَةِ الْحَدِيثَ

حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ يَعْنِي ابْنَ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ حَمَّادٍ يَعْنِي ابْنَ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا تَنْظُرْ فِي الْمِرْآةِ وَ أَنْتَ مُحْرِمٌ فَإِنَّهُ مِنَ الزِّينَةِ
این روایات هم همانند روایات منصوص العلة هستند.

 

در این تعبیرات مختلف می توان گفت که امام خود به سه گونه تعبیر کرده است و رواة هم عین همین تعبیرات را نوشتند. (در روایتی است که زرارة فتح اصبعه لیکتب، همچنین دعاهایی مانند زیارت جامعه و امثال آن همه از مواردی است که کتابت حدیث را تقویت می کند نه نقل به معنا را)

احتمال دیگر این است که این سه تعبیر از باب نقل به معنا باشد که راویان انجام می دانند که امر جایزی بوده است و به وثاقت آنها خدشه وارد نمی کرده است. اتفاقا در قرآن هم نقل به معنا وجود دارد و جوابی را که موسی به فرعون می دهد در چند جای قرآن آمده است و الفاظ آنها با هم فرق دارد این نشان می دهد که عین عبارت موسی نقل نشده است.

به هر حال از مجموع روایات فوق متوجه می شویم که به صورت قاعده ی کلیة زینت برای محرم جایز نیست.

 

ولی باید توجه داشت که زینت بر دو قسم است:

گاه ذات یک شیء زینت است مانند کحل اسود، انگشتر، عطریات، نگاه در آئینه که در غالب موارد برای زینت مورد استفاده قرار می گیرد..

ولی مواردی هم هست که ذاتش زینت نیست مانند کفش و نعلین که گاه زیبا است و زرق و برق دارد که در این صورت زینت می شود. همچنین است حوله ی احرامی که گاه به سبب نقش و نگارش زینتی به حساب می آید.

قدر متیقین این روایات که در خصوص مرآة، طیب، انگشتر و یا کحل آمده است (که ذاتشان زینتی است) در موردی است که ذات شیء زینت می باشد.

بنابراین گذاشتن دندان طلا و امثال آن که ذاتش زینتی نیست اشکال ندارد. حتی گاهی مرکب و خیمه ی انسان و سفره و فرش و موارد دیگر ممکن است زینتی باشد و اگر هر نوع زینتی را حرام بدانیم محدودیت بسیاری ایجاد می شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo