< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

91/01/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ازاله ی شعر در حال احرام

بحث در شانزدهمین تروک احرام است و آن اینکه فرد محرم نباید مویی از بدن خود را ازاله کند.

گفتیم اصل مسألة اجماعی است و اساس این حکم دو آیه از قرآن است. البته این دو آیه این حکم را به صورت محدودی بیان کرده است.

در آیه ی 196 سوره ی بقره می خوانیم: وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ
این آیه از چند جهت محدود است و البته مفهوم ندارد (که موارد دیگر را شامل نشود)

اول اینکه در مورد حلق است و سایر انواع ازاله را شامل نمی شود مگر اینکه الغاء خصوصیت شود.

دوم اینکه در خصوص حلق رأس است نه جاهای دیگر بدن.

سوم اینکه ظهور در فرد محصور دارد و کسی که مریض شده است و نمی تواند حج را به اتمام برساند که گفتیم به طریق اولی غیر محصور را هم شامل می شود.

به هر حال از مجموع این آیه استفاده می شود که حلق رأس اجمالا حرام است. البته ظاهر حلق رأس، تراشیدن تمام موی سر است و اینکه شافعی گفته سه تار مو و یا ابو حنیفه گفته است یک چهارم سر اینها هیچ کدام از آیه استفاده نمی شود زیرا اگر کسی مقداری از سرش را بتراشد به آن نمی گویند: فلان حلق راسه بلکه می گویند: فلان حلق بعض راسه.

همچنین در آیه ی 27 سوره ی فتح می خوانیم: لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنينَ مُحَلِّقينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرينَ لا تَخافُون‌
ظاهر آیه این است که حج وقتی پایان یافت سر را می تراشند و قبلش نباید بتراشند.

 

به هر حال مصادیق دیگر ازاله ی مو اعم از موی سر و جاهای دیگر بدن، به هر نحو که ازاله شود و به هر وسیله ای که ازاله شود همه در روایات بیان شده است و عجیب این است که این روایات بسیار پراکنده است و در بیش از ده باب ذکر شده است. ما تمامی این روایات را به دو دسته تقسیم می کنیم: روایات عامة که اصل ازاله ی شعر را متعرض می شود و روایات خاصة که در مورد اعضای خاص مانند سر، لحیه، زیر بغل و امثال آن است.

 

روایات عامة:

باب 62 از ابواب تروک احرام

حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُحْرِمِ يَحْتَجِمُ (حجامت کند؟) قَالَ لَا (زیرا خون از بدن بیرون آوردن خودش یکی از محرمات است.) إِلَّا أَنْ لَا يَجِدَ بُدّاً فَلْيَحْتَجِمْ وَ لَا يَحْلِقُ مَكَانَ الْمَحَاجِمِ (محل حجامت را نتراشد.)
حجامت گاهی در پشت بوده و گاه در سر و سینه و جاهای مختلف به هر حال در هیچ جا نباید موی بدن را زائل کرد. همچنین از حلق هم می توان به غیر آن الغاء خصوصیت کرد.

 

حدیث 3: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مُثَنًّى عَنِ الْحَسَنِ الصَّيْقَلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الْمُحْرِمِ يَحْتَجِمُ قَالَ لَا إِلَّا أَنْ يَخَافَ التَّلَفَ (مثلا فشار خونش بالا رود و تلف شود) وَ لَا يَسْتَطِيعَ الصَّلَاةَ وَ قَالَ إِذَا آذَاهُ الدَّمُ (فشار خون اذیتش کرد) فَلَا بَأْسَ بِهِ وَ يَحْتَجِمُ وَ لَا يَحْلِقُ الشَّعْرَ.

حدیث 5: عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا بَأْسَ أَنْ يَحْتَجِمَ الْمُحْرِمُ مَا لَمْ يَحْلِقْ أَوْ يَقْطَعِ الشَّعْرَ
این روایت صحیحة است.

حجامت در این روایت اولا به قرینه ی سایر روایات، مخصوص مورد ضرورت است.

ثانیا: در این روایت هم به حلق تصریح شده است هم به قطع شعر که هر گونه قطعی را شامل می شود.

 

حدیث 11: عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ‌ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُحْرِمِ هَلْ يَصْلُحُ لَهُ أَنْ يَحْتَجِمَ قَالَ نَعَمْ وَ لَكِنْ لَا يَحْلِقُ مَكَانَ الْمَحَاجِمِ وَ لَا يَجُزُّهُ
سند این روایت به دلیل اینکه از کتاب قرب الاسناد است محل بحث می باشد.

در این روایت هم حجامت مخصوص مورد ضرورت است و در آن علاوه بر حلق به کندن مو اشاره شده است.

 

به هر حال این چهار حدیث هرچند در مورد حجامت محرم است ولی در آن حکم محل بحث هم به شکل عام بیان شده است.

 

باب 94 از ابواب تروک احرام

حدیث 2: عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْعَمْرَكِيِّ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ‌ الْمُحْرِمِ يُصَارِعُ (می تواند کشتی بگیرد) هَلْ يَصْلُحُ لَهُ قَالَ لَا يَصْلُحُ لَهُ مَخَافَةَ أَنْ يُصِيبَهُ جِرَاحٌ أَوْ يَقَعَ بَعْضُ شَعْرِهِ
حکم ازاله ی شعر در این روایت کاملا عام است.

 

اما روایات مستدرک الوسائل:

باب 50 از ابواب تروک احرام

حدیث 4: الصَّدُوقُ فِي الْمُقْنِعِ، وَ لَا بَأْسَ أَنْ يَحْتَجِمَ الْمُحْرِمُ إِذَا خَافَ عَلَى نَفْسِهِ وَ لَا يَحْلِقْ قَفَاهُ
اگر انسان پشت خود را نباید بتراشد جاهای دیگر به طریق اولی ممنوع خواهد بود. زیرا وقتی پشت سر که هیچ ترفهی در آن نیست ممنوع باشد جاهای دیگر که ترفه در آن بیشتر است نباید به طریق اولی تراشیده شود.

 

باب 57 از ابواب تروک احرام

حدیث 3: بَعْضُ نُسَخِ الرَّضَوِيِّ، وَ لَا يَأْخُذُ الْمُحْرِمُ شَيْئاً مِنْ شَعْرِهِ
این حدیث از هر جهت عام است، هر گونه اخذ، هر مقدار از مو و با هر وسیله ممنوع است.

این روایات عامه است و اگر سند بعضی صحیح نباشد ولی متضافر است و از مجموع آن می توان حکم مسأله را استفاده کرد.

 

اما روایات خاصة:

باب 73 از ابواب تروک احرام

حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُحْرِمِ كَيْفَ يَحُكُّ رَأْسَهُ (چگونه سرش را بخاراند) قَالَ بِأَظَافِيرِهِ (با سر انگشتانش) مَا لَمْ يُدْمِ (مادامی که خون نیاید) أَوْ يَقْطَعِ الشَّعْرَ. (حتی یک مو هم کنده نشود.)
اینکه بعضی دقت به خرج دادند و حتی یک مو و یا نصف مو را هم ممنوع کرده اند به سبب این گونه روایات بوده است. این روایت در خصوص موی سر است.

 

حدیث 2: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا بَأْسَ بِحَكِّ الرَّأْسِ وَ اللِّحْيَةِ مَا لَمْ يُلْقِ الشَّعْرَ وَ بِحَكِّ الْجَسَدِ مَا لَمْ يُدْمِهِ
در این روایت هم موی سر آمده است و هم موی محاسن

 

باب 8 از ابواب بقیة الکفارات

حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ مَنْ نَتَفَ إِبْطَهُ أَوْ قَلَّمَ ظُفُرَهُ أَوْ حَلَقَ رَأْسَهُ ... وَ مَنْ فَعَلَهُ مُتَعَمِّداً فَعَلَيْهِ دَمُ شَاةٍ
این روایت صحیحة است.

این حدیث در مورد کندن موی زیر بغل و تراشیدن سر است و از اینکه در مورد آن کفاره ی شاة تعیین شده است متوجه می شویم انجام این عمل حرام می باشد.

 

باب 10 از ابواب بقیة الکفارات

حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ مَنْ حَلَقَ رَأْسَهُ أَوْ نَتَفَ إِبْطَهُ نَاسِياً أَوْ سَاهِياً أَوْ جَاهِلًا فَلَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ وَ مَنْ فَعَلَهُ مُتَعَمِّداً فَعَلَيْهِ دَمٌ
در سند این روایت سهل بن زیاد وجود دارد که محل بحث است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo