< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

91/02/27

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی:

علامه ی مجلسی در بحار الانوار، ج 75 کلمات امام هادی علیه السلام را نقل می کند. امام هادی علیه السلام در سنه ی 212 متولد شدند، در سنه ی 254 شربت شهادت نوشیدند و در دوران بدترین خلفای بنی العباس مانند متوکل می زیستند. یازده یا نوزده سال در سامرا تحت فشار بودند و در زمان المتعز شهید شدند.

در بحار الانوار، ج 75، ص 365 عبارات پرمعنایی از ایشان نقل شده است.

در حدیث اول می خوانیم: قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الثَّالِثُ ع الشَّاكِرُ أَسْعَدُ بِالشُّكْرِ مِنْهُ بِالنِّعْمَةِ الَّتِي أَوْجَبْتِ الشُّكْرَ لِأَنَّ النِّعَمَ مَتَاعٌ وَ الشُّكْرَ نِعَمٌ وَ عُقْبَى
شخصی که شکرگزار است سعادتش به وسیله ی شکرش بیشتر است از سعادتش به وسیله ی نعمتی که به خاطر آن شکر می کند. به عبارت دیگر بهره ای که او از شکرش می گیرد از بهره ای که از نعمتش می گیرد بیشتر است. نعمت چه مقام باشد، چه علم و چه ثروت در هر حال بهره ی او از شکرش بیشتر از خود نعمت می باشد.

بعد امام علیه السلام در مقام تعلیل می فرماید: برای اینکه نعمت ها متاع دنیا است ولی شکر هم نعمت دنیا است و هم نعمت آخرت.

مسأله ی شکر در تعلیمات اسلام بسیار دامنه دار می باشد. از کارهایی که بین بنده و خدا مشترک است همین شکرگزاری است. خداوند نیز شکر می کند. در آیه ی 158 سوره ی بقره می خوانیم: (فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَليمٌ) خداوند اگر ببیند بنده اش کار خیری می کند شکر آن کار و پاداش آن را به او می دهد. شکر از خداوند شروع می شود. خداوند شاکری است که علیم هم می باشد و می داند به هر کس چه جایزه ای باید بدهد و هر کس چه مقدار استحقاق دارد.

حتی پیامبر اکرم (ص) نیز شاکر است. در آیه ی زکات می خوانیم: (خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ) (توبه / 103) صلوات پیغمبر بر زکات دهندگان یک نوع شکرگزاری از آنها به حساب می آید.

از آیات قرآن استفاده می شود که خداوند شکر از خدمات پدر و مادر را در کنار شکر از نعمت های خود قرار داده است در سوره ی لقمان آیه ی 14 می خوانیم: (أَنِ اشْكُرْ لي‌ وَ لِوالِدَيْكَ) یعنی شکر من و شکر خدمات پدر و مادرت را به جا آور.

با استفاده از آیات قرآن متوجه می شویم که یکی از برکات شکر ایمان، علم و معرفت می باشد. در آیه ی 5 سوره ی ابراهیم می خوانیم: (إِنَّ في‌ ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُور) یعنی در آیات الهی نشانه هایی برای کسانی که صبر می کنند و شکرگزار هستند وجود دارد.

به هر حال باید توجه داشت که نتیجه ی شکر به خود ما بر می گردد و الا خداوند غنی و حمید است و به شکر ما احتیاجی ندارد. خداوند در آیه ی 40 از سوره ی نمل می فرماید: (وَ مَنْ شَكَرَ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَريم‌)

شکر هم قلبی است و هم زبانی و هم عملی. قلبا ما از خدا به سبب نعمت ایمان، ارسال رسل و انزال کتب، بیداری اسلامی، پیروزی بر دشمن و سایر نعمت ها ممنون هستیم. باید به زبان هم این شکرها را به جا آوریم. همچینن در مقام عمل هم باید شاکر باشیم به این معنا که از نعمت های الهی خوب استفاده کنیم. اگر نعمت سلامتی داد در راه خداپسند از آن استفاده کنیم. از حوزه ی علمیه را در اختیار ما گذاشته است و ما هم جوان هستیم باید درس بخوانیم و سرمایه ی علمی خود را زیاد کنیم و در راه تبلیغ کنیم.

 

موضوع: حرمت ارتماس رأس در آب برای محرم

اصل فرع اول را مطرح کردیم و در این فرع اموری باقی مانده است:

الامر الاول: آیا این حکم مختص به رجال است یا اینکه زنان را هم شامل می شود؟

برای جواب باید به سراغ روایات رویم: در روایات عنوان المحرم به کار برده شده است که جنس است و زن و مرد هر دو را شامل می شود. مخصوصا که در دو سه روایت بحث روزه هم به حرمت ارتماس رأس عطف شده است و واضح است که حرمت ارتماس در روزه هم شامل مردان می شود و هم شامل زنان.

بله در روایت قرب الاسناد عنوان (الرجل) آمده است. با این وجود در این روایت بحث صوم هم مطرح شده است مضافا بر اینکه عنوان الرجل در روایات از باب تغلیب است و هم زن را شامل می شودو هم مرد را مانند (رجل یشک بین الثلاث و الاربع) مراد از رجل در اینجا مکلف است.

با این وجود کسانی که مسأله ی حرمت ارتماس در آب را از مصادیق تغطیه ی رأس شمرده اند چون حرمت تغطیه مخصوصا مردان است باید ارتماس را هم مخصوص مردان بدانند.

با این بیان ثمره ی اول بین دو قول مطرح می شود (اینکه حرمت ارتماس از مصادیق تغطیه باشد یا نه) و آن اینکه اگر از مصادیق تغطیه باشد حرمت ارتماس مخصوص به مردان می شود و اگر حرمت ارتماس حرمتی مستقل باشد هم مردان را شامل می شود و هم زنان را.

امام قدس سره نیز که می فرماید: لا يجوز ارتماسه في الماء و لا غيره من المائعات، بل لا يجوز ارتماس بعض رأسه حتى أذنه فيما يغطيه ... و لا بأس بتغطية وجهه مطلقا.

استفاده می شود که ایشان نیز حرمت ارتماس را مخصوص مردان می داند. زیرا اول ضمیر در (ارتماسه) به رجل بر می گردد. بعد نیز سخن از عدم جواز تغطیه ی اذن می کند و سرآخر می فرماید: پوشانیدن وجه مطلقا اشکال ندارد.

 

الامر الثانی: آیا حکم بخشی از سر را هم شامل می شود یا نه؟ اگر کسی نیمی از سرش را زیر آب کند آیا این امر جایز است یا حرام؟

امام قدس سره در این مورد می فرماید: بل لا يجوز ارتماس بعض رأسه حتى أذنه فيما يغطيه.

ما می گوییم: کلمه ی ارتماس که تقریبا در همه ی روایات وجود داشت در لغت عرب به فرو بردن تمام سر زیر آب اطلاق می شود نه به فرو بردن بخشی از سر. حتی در بعضی اگر روایات است: (ادخل راسه فی الماء) یعنی تمام سرش را زیر آب کند.

مضافا بر اینکه در روایاتی این مسأله به بحث صوم مرتبط شده است و در بحث صوم هم باید تمام سر زیر آب باشد یا روزه باطل شود.

باز هم می گوییم: کسانی که این مسأله را به مسأله ی تغطیه ی رأس عطف کرده اند از آنجا که به صراحت روایات می گویند حتی پوشاندن بعضی از سر نیز حرام است در اینجا هم می گویند: زیر آب کردن بخشی از سر نیز جایز نمی باشد. (این ثمره ی دوم اختلاف موجود در مسأله می باشد و کسانی که مسأله ی ارتماس را حرمت مستقل می دانند زیر آب کردن بخشی از سر را جایز می دانند.)

 

الامر الثالث: ما هو حکم الاُذُن؟

امام قدس سره زیر آب کردن گوش را جایز نمی داند.

به نظر ما اگر کسی گوشش را زیر آب کند به آن ارتماس صدق نمی کن و اگر صائم گوشش را زیر آب کند روزه اش باطل نمی شود و حتی عبارت (ادخل راسه فی الماء) فرو بردن گوش در آب را شامل نمی شود.

باز هم تکرار می کنیم که کسانی که این مسأله را از مصادیق تغطیه ی رأس می شمارند ناچارند اذن را هم داخل در تحریم کنند زیرا در بحث تغطیه ی حتی گوش را هم نباید پوشاند. (این ثمره ی سوم دو قول می باشد.)

 

الامر الرابع: امام قدس سره می فرماید: حتی سر را نباید در مایعات دیگر غیر آب فرو کرد. آیا حکم ارتماس بجز آب مایعات دیگر را شامل می شود؟

ظاهر احادیث ماء بود که همان آب مطلق می شود. ولی لا یبعد که عرف الغاء خصوصیت کند و سایر مایعات را هم داخل کند به این گونه که بگوید خصوصیتی در آب مطلق نیست. در باب روزه هم همین حکم جاری است و اگر کسی سرش را در مایعات دیگر فرو ببرد حکم به بطلان می کنیم.

البته در مورد غواص ها می گوییم که آنها که کلاهی بر سر دارند و آن کلاه بین آب و سر فاصله می اندازد. این از باب ارتماس در آب نمی باشد و بلا اشکال است. (در این امر تفاوتی بین دو قول نیست.)

 

ان شاء الله در جلسه ی بعد به سراغ فرع دوم به بعد می رویم.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo