< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

91/06/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 نکته ای پیرامون توهین به پیامبر اکرم (ص): اخیرا فیلمی در مورد پیامبر اکرم (ص) منتشر شده است. انتشار این فیلم نشان می دهد که نه تنها مقدسات اسلام برای غرب محترم نیست بلکه نهایت توهین را به مقدسات اسلام روا می دارند.
 غربی ها در صدد بودند که بیداری اسلامی را به نفع خود تمام کنند ولی انتشار این فیلم موجب شد که بیداری اسلامی از آنها جدا شود.
 نکته ی دیگر این است که آنها می گویند به سبب آزادی بیان نمی توانیم جلوی انتشار این فیلم را بگیریم. آنها آزادی بیان را در آتش زدن قرآن و توهین به پیامبر اکرم (ص) می دانند این در حالی است که اگر کسی بخواهد علیه هولوکاست حرفی بزند دیگر سخنی از آزادی بیان نیست و باید به زندان رود ولی در مورد پیامبر اکرم (ص) کسی را محکوم نمی کنند.
 اگر کسی شلاقی به دست بگیرد و چندین نفر را شلاق بزند در تمامی قوانین دنیا او را گرفته محکوم می کنند ولی اگر کسی شلاق به دست بگیرد و بر روح یک میلیاد و چند صد میلیون مردم دنیا بزند آیا می تواند آزاد باشد؟
 
 موضوع: طواف عمره
 گفتیم کسی که عمدا طواف عمره را ترک کند عمره اش باطل می شود و زمان طواف هنگامی تمام می شود که ظهر عرفات فرا برسد.
 
 بقی هنا امران:
 الامر الاول: این بحث را مطرح کردیم که حال که عمره باطل شده است چگونه باید از احرام خارج شود. سه نظر ارائه شده بود که بحث آنها را مطرح کردیم. نظریه ی آخری که ما ابداع کردیم این بود که فرد از عمره به حج افراد عدول کند. گفتیم شاهد آن دو روایت بود که در مورد حائض و کسی بود که دیر رسیده بود.
 بعد اشکالی مطرح کردیم که این دو روایت در مورد کسی است که معذور بوده باشد نه کسی که عمدا طواف را ترک کرده باشد.
 در جواب گفتیم که این مانند کسی است که در ماه مبارک رمضان عمدا غسل جنابت را به تأخیر بیندازد که مجبور شود تیمم کند که هرچند گناه کرده ولی تیمم او صحیح است و روزه ی فردای او صحیح می باشد.
 اکنون می خواهیم این جواب را مخدوش کنیم و می گوییم: بین ما نحن فیه و تیمم در ماه مبارک رمضان فرق است. در تیمم قائل به جواز می شویم چون ادله ی تیمم مطلق است و مفاد آن (من ضاق عنه الوقت) می باشد که ضیق عمدی و اضطراری هر دو را شامل می شود. همچنین وقتی در قرآن می خوانیم: (فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعيداً طَيِّبا) (نساء / 43) شامل عمد و اضطرار می شود.
 ولی در ما نحن فیه اطلاقی در کار نیست و سخن فقط در مورد حائض است و کسی است که دیر به مکه وارد شده است و هر دو معذور هستند.
 
 حال که این وجه که وجه چهارم است از کار افتاد باید سه وجه قبلی را بررسی کنیم.
 اما وجه اول این بود که فرد خود به خود از احرام بیرون رود.
 این وجه در باب احرام غیر معقول است زیرا هیچ شبیهی برای آن وجود ندارد که احرام خود به خود باطل شود. احرام همیشه باید از طریق انجام نسکی خاص باطل شود. نسکی.
 اما وجه دوم که فرد در احرام باقی بماند تا سال بعد شود و خودش یا نائبش اعمال را برای او به جا آورد.
 این هم موجب عسر و حرج شدید است و مخالف دین سمحه ی سهله می باشد. اینکه فرد تا یک سال در حال احرام باشد و از تمامی تروک احرام اجتناب کند بسیار سخت است. (مثلا از ما استفتاء می کنند که نذر کردیم اگر غیبت کنیم و یا دروغ بگوییم دو ماه روزه بگیریم ما می گوییم این نذر عسر و حرجی است و باطل می باشد.)
 
 باقی می ماند وجه سوم و آن اینکه عمره ی مفرده ای به جا آورد و از احرام خارج شود. راهی نداریم مگر اینکه این وجه را انتخاب کنیم. شبیه و نظیر آن در احکام حج بسیار است. البته در سال بعد باید حج تمتع واجبی که بر گردنش است را به جا آورد.
 
 الامر الثانی: چنین کسی که احرام را جاهلا (و نه عمدا) ترک کند باید شتری کفاره دهد و سال بعد حج را به جا آورد.
 بحث در این است که آیا این کفاره واجب است یا نه و اگر واجب است آیا مخصوص جاهل است و یا عامد را هم شامل می شود. زیرا دو روایت مختص به جاهل بود.
 نقول: اما در مورد جاهل ظاهر روایات وجوب کفاره است. شاید علت آن این باشد که شارع می خواهد بر فراگیری احکام حج و دقت بر آن تأکید کند.
 اما اینکه شامل عامد هم می شود یا نه به کلماتی از علماء اشاره می کنیم:
 نراقی در مستند ج 12 ص 122 می فرماید: و مقتضی الروایتین وجوب بدنة علیه ایضا کما حیّ عن الشیخ و الاکثر و افتی به جمع ممن تأخر و هو الاظهر.
 مرحوم صاحب ریاض در ج 7 ص 76 می فرماید: و فی وجوب هذه البدنة علی العالم نظر من الاولویة (جایی که جاهل باید کفاره دهد عالم به طریق اولی باید کفاره دهد) و من عدم النص و جواز منع الاولویة کمن عاد الی تعمد الصید (شخصی که بار اول صید می کند کفاره دارد ولی در بار دوم که باید حتما کفاره بدهد چون خیره سری بیشتری به خرج داده است و خداوند هم می فرماید: و من عاد فینتقم الله منه ولی با این حال کفاره ی دیگری بر او بار نیست.)
 
 شهید ثانی در مسالک ج 2 ص 348 از دروس شهید نقل می کند: فی وجوب هذه البدنة علی العالم نظر من الاولویة و الاخبار الدالة علی حکم العالم خالیة عنها و یمکن اختصاص الجاهل بها بسبب تقصیره فی التعلم فالاولویة فی موضع النظر.
 اضافه می کنیم که کسی که به حج وارد شود و نداند طواف واجب است او به احتمال قوی مقصر است نه قاصر.
 
 نقول: به نظر ما ادعای اولویت بعید نیست از این رو در عامد هم باید کفاره راه داشته باشد.
 اما دو وجهی که برای رد اولویت گفته اند مخدوش است:
 اما اینکه آن را به صید تشبیه کرده اند مخدوش است زیرا صید مسأله ای است خاص و در قرآن به آن تصریح شده است و نمی توان بحث طواف را به آن قیاس کرد. مضافا بر اینکه تکرار کفاره کار مشکلی است.
 اما اینکه می گویند کفاره به سبب تقصیر در فراگیری حکم طواف است خلاف ظاهر روایت است زیرا در روایت آمده است من ترک الطواف جاهلا فعلیه البدنة و ظاهر آن، ترک طواف است نه تقصیر در ترک علم. در موارد دیگری هم که کفاره بر عملی بار شده است که از روی جهل ترک شده است به سبب ترک عمل است نه جهل به فراگیری حکم عمل.
 اگر به دست عرف دهیم اولویت را می پذیرد. از این رو کفاره در ترک عمدی طواف هم جاری است.
 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo