< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

91/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: مستحبات طواف
 بحث در شرایط طواف است و به سراغ مستحبات طواف رفتیم. مناسب بود این بحث را بعد از مسأله ی یازدهم مطرح می کردیم زیرا در مسأله ی یازدهم یک مورد از مستحبات طواف مطرح شده است ولی موارد دیگر ذکر نشده است. ما ابتدا مسأله ی یازدهم را بررسی می کنیم و بعد به سراغ سایر مستحبات طواف می رویم. صاحب جواهر پانزده مورد را ذکر کرده است و محقق نراقی در مستند شش مورد را متذکر شده است.
 لازم است به دو نکته توجه شود:
 اول اینکه: قسمت مهمی از این مستحبات در عصر ما قابل عمل نیست و حتی اگر کسی به آن عمل کند و موجب مزاحمت شود شبهه ی حرمت وجود دارد. مثلا اگر بخواهند صورت و شکم خود را به رکن مستجار بچسبانند موجب می شود راه بند آید و دیگران به زحمت بیفتند. همچنین استلام تمام ارکان.
 بله به جا آوردن دعاها مزاحمتی برای کسی دارد مثلا هر وقت به درب کعبه می رسد صلوات بفرستد. یا وقتی به حجر الاسود می رسد اگر استلام نمی تواند کند با دست به آن اشاره کند.
 دوم اینکه: اگر کسی قائل به تسامح در ادله ی سنن باشد می گوید روایات داله بر مستحبات حتی اگر معتبر هم نباشند قابل عمل هستند. ولی ما که می گوییم: واجبات و مستحبات هر دو جزء احکام الهی هستند و به دلیل معتبر احتیاج دارند و تسامح در ادله ی سنن به این معنا که احادیث ضعیف هم در حکم احادیث دارای سند معتبر باشند برای ما قابل قبول نیست از این رو نمی شود در آن موارد فتوا به استحباب دارد و اگر به قصد ورود فتوا دهند بدعت می شود.
 به نظر ما تسامح در ادله ی سنن به این معنا است که اگر انسان مستحباتی که سند صحیحی ندارد، را رجاء انجام دهد مثیب خواهد بود. (مَنْ بَلَغَهُ عَنِ النَّبِيِّ ص شَيْ‌ءٌ مِنَ الثَّوَابِ فَعَمِلَهُ كَانَ أَجْرُ ذَلِكَ لَهُ وَ إِنْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَمْ يَقُلْهُ)
 به هر حال ما در سند احادیث من بلغ و احادیث تسامح در ادله ی سنن بحث نداریم بحث ما در دلالت آنها است که می گوییم: آنها دلالت بر رجاء دارند نه بر استحباب. شیخ انصاری در رساله ای این بحث را به خوبی مطرح کرده است.
 بنابراین ما که در احادیث ضعیف قائل به مستحب بودن نیستیم می گوییم: این مستحبات بر دو گونه است. یک قسم دعا هستند که اگر هم دلیل خاص نداشته باشند تحت استحباب مطلق دعا هستند و می توان حکم به استحباب آنها کرد با این حال باید آنها را به قصد ورود مطلقه آورد نه به قصد ورود خاص.
 اما مواردی که دلیل معتبر ندارد مانند چسباندن شکم بر مستجار را باید به قصد رجاء به جا آورد نه به قصد مستحبات.
 بر این اساس ما در حاشیه ی عروه در موارد مختلفی که بحث مستحبات مانند مستحبات رکوع، قیام و غیره ذکر می شود گفته ایم که چون بعضی از آنها دلیل معتبر ندارد بهتر است همه را به قصد رجاء به جا آورند.
 
 مسألة 11: يصح الطواف بأيّ نحو من السرعة و البطء ماشيا و راكبا لكن الأولى المشي اقتصادا.
 یعنی طواف را چه سریع و چه کند و چه سواره و پیاده به جا آورند صحیح می باشد. لکن بهتر است به شکل معتدل راه رود.
 در این مسأله دو فرع وجود دارد:
 فرع اول: جواز به جا آوردن طواف به هر شکلی از انحاء مذکور حتی در حال سوار بر ویلچر و یا بر دوش کسی بودن و موارد آن.
 ظاهر این است که در این مسأله اختلافی نیست هرچند اقوال بسیاری در این مورد ذکر نشده است. اما از فرع دوم که عبارت است از اینکه مستحب است اقتصاد و اعتدال در طواف رعایت شود و اقوال متعددی بر آن دلالت دارد فهمیده می شود که سایر انحاء جایز می باشد.
 
 دلیل بر این فرع:
 اطلاقات روایات طواف: این روایات دلالت دارد که باید هفت شوط دور خانه ی خدا چرخید و دیگر قید ندارد که باید تند باشد و یا کند و یا سواره باشد و یا پیاده
 سیره ی مسلمین: مسلمانان به هر شکلی طور خانه ی خدا طواف می کنند، بعضی تند می روند و بعضی کند و به گونه های دیگر. این سیره از زمان پیامبر اکرم (ص) تا به حال معمول بوده است. حتی می شود با پای پیاده و یا با کفش طواف کرد. (البته در صورتی که با کفش طواف کردن در عرف امروز اهانت به کعبه به حساب نیاید.)
 دلیل خاص بر جواز رکوب: راکبا طواف کردن منصوص می باشد این احادیث گاه صحیح السند و گاه ضعیف السند می باشند ولی در کل متضافر بوده و قابل عمل هستند..
 مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَحْيَى الْكَاهِلِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ طَافَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى نَاقَتِهِ الْعَضْبَاءِ (اسم ناقه بوده است) وَ جَعَلَ يَسْتَلِمُ الْأَرْكَانَ بِمِحْجَنِهِ (با عصای خود) وَ يُقَبِّلُ الْمِحْجَنَ (و بعد عصا را که به ارکان بیت زده بود می بوسید.) [1]
 
 مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (اما باقر) ع يَقُولُ حَدَّثَنِي أَبِي أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص طَافَ عَلَى رَاحِلَتِهِ وَ اسْتَلَمَ الْحَجَرَ بِمِحْجَنِهِ وَ سَعَى عَلَيْهَا بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ [2]
 مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَرْأَةِ تُحْمَلُ فِي مَحْمِلٍ فَتَسْتَلِمُ الْحَجَرَ وَ تَطُوفُ بِالْبَيْتِ مِنْ غَيْرِ مَرَضٍ وَ لَا عِلَّةٍ قَالَ فَقَالَ إِنِّي لَأَكْرَهُ لَهَا ذَلِكَ وَ أَمَّا أَنْ تُحْمَلَ فَتَسْتَلِمَ الْحَجَرَ كَرَاهِيَةَ الزِّحَامِ فَلَا بَأْسَ بِهِ (اما اگر به سبب ازدحام جمعیت او را حمل کنند تا حجر را استلام کنند) حَتَّى إِذَا اسْتَلَمَتْ طَافَتْ مَاشِيَةً (بعد از استلام ما بقی را دوباره با پای خودش برود) [3] این روایت صحیحه است.
 کراهت در این روایت به معنای جواز است هرچند بعضا به معنای حرمت هم می آید.
 
 فرع دوم: استحباب اقتصاد در مشی
 اقوال علماء: مشهور به استحباب فتوا داده اند
 محقق نراقی در مستند می فرماید: و منها ان یقصد فی مشیه بان لا یُسرع و لا یُبطء مطلقا (چه در سه شوط اول و چه در چهار شوط آخر زیرا بعضی گفته اند مستحب است در سه شوط اول سریع طواف کند.) وفاقا للقدیمین (ابن ابی عقیل و ابن جنید) و النهایة و الحلبی و الحلی و الشرایع و النافع و غیرهم بل الاکثر کما حکی عن جماعة... و عن المبسوط و القواعد و فی الارشاد استحباب الرمل (تند رفتن) و هو الهرولة کما فی الصحاح و القاموس فی الاشواط الثلاثة الاولی خاصة و المشی فی الاربعة الباقیة فی طواف القدوم خاصة و هو اول طواف یأتی به القادم الی مکه مطلقا (چه سفر اول به مکه باشد چه نه و چه عمره باشد و چه حج به هر حال در اولین طوافی که در مکه انجام می دهد به این استحباب عمل کند). [4]
 
 دلالت روایات: بعضی از روایات اشاره به استحباب رمل دارد و بعضی به استحباب اقتصاد. این روایات همه در باب 21 از ابواب طواف آمده است.
 
 مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعِيدٍ الْأَعْرَجِ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُسْرِعِ وَ الْمُبْطِئِ فِي الطَّوَافِ فَقَالَ كُلٌّ وَاسِعٌ مَا لَمْ يُؤْذِ أَحَداً. [5] در این روایت سعید الاعرج مجهول الحال است.
 این روایت دلالت بر جواز می کند نه استحباب.
 
 وَ فِي الْعِلَلِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ عَنْ زُرَارَةَ أَوْ مُحَمَّدٍ الطَّيَّارِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الطَّوَافِ أَ يَرْمُلُ فِيهِ الرَّجُلُ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَمَّا أَنْ قَدِمَ مَكَّةَ وَ كَانَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْمُشْرِكِينَ الْكِتَابُ الَّذِي قَدْ عَلِمْتُمْ (با اهل مکه قراردادی داشت و شاید اشاره به قرارداد حدیبیه باشد) أَمَرَ النَّاسَ أَنْ يَتَجَلَّدُوا (زرنگ و هشیار باشید) وَ قَالَ‌ أَخْرِجُوا أَعْضَادَكُمْ (بازوهای سمت چپ را از زیر احرام خارج کنید تا دشمنان شما را ببیند و بترسند. این یک دستور خاص مختص به همان زمان بوده است.) وَ أَخْرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثُمَّ رَمَلَ بِالْبَيْتِ (پیامبر اکرم (ص) هروله کرد) لِيُرِيَهُمْ أَنَّهُ لَمْ يُصِبْهُمْ جَهْدٌ (تا نشان دهد که ما بانشاط و سرحال هستیم) فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ يَرْمُلُ النَّاسُ (بعضی از اهل سن به همین سبب سریع طواف می کنند) وَ إِنِّي لَأَمْشِي مَشْياً (و هروله نمی کنم) وَ قَدْ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع يَمْشِي مَشْياً. [6]
 
 ان شاء الله در جلسه ی بعد ما بقی روایات را بررسی می کنیم.
 


[1] وسائل، ج 9، ابواب طواف، باب 81، حدیث 1.
[2] وسائل، ج 9، ابواب طواف، باب 81، حدیث 2.
[3] وسائل، ج 9، ابواب طواف، باب 81، حدیث 4.
[4] مستند، ج 12، ص 77.
[5] وسائل، ج 9، باب 21 از ابواب طواف، حدیث 1.
[6] وسائل، ج 9، باب 21 از ابواب طواف، حدیث 2.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo