< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

91/12/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: شروع سعی قبل از اتمام طواف
 بحث در مسأله ی 25 است و اینکه ابتدا باید طواف را به جا آورد و سپس سعی را. حال اگر کسی هنگام سعی متوجه شود که طواف را اصلا به جا نیاورده است او باید سعی را رها کند و طواف را انجام دهد و سپس سعی را از ابتدا شروع کند.
 فرع دوم در مسأله ی فوق این بود که فرد در اثناء سعی متوجه می شود که مقداری را از طواف را به جا آورده است و بعد جهلا و یا سهوا آن را رها کرده و به سراغ سعی رفته است.
 
 اقوال علماء:
 قول اول در این فرع این است که باید برگردد، طواف را کامل کند و سپس برگردد سعی را کامل کند (لازم نیست هیچ کدام را از ابتدا شروع کند چه طواف و سعی او قبل از نصف باشد یا بعد از آن.)
 قول دوم تفصیل می دهد و آن اینکه اگر طواف از نصف تجاوز کرده است آن را تکمیل می کند و بعد سعی را هم تکمیل می کند و اگر در طواف قبل از نصف بوده است آن را باید از ابتدا شروع کند. (به هر حال در سعی هیچ تفصیلی بین قبل از نصف و بعد از نصف نیست و تفصیل فوق فقط در طواف است.)
 هر دو قول قائل دارد و آن را به مشهور نسبت داده اند.
 
 صاحب حدائق می فرماید: المشهور انه ان تجاوز النصف رجع فاتم طوافه ثم اتم سعیه و لم اقف لهذا التفصیل فی هذه المسئلة علی مستند و اطلق الشیخ علی ما نقل عنه و المحقق فی النافع و العلامة فی المنتهی و جملة من کتبه اتمام الطواف من غیر فرق بین تجاوز النصف و عدمه. [1]
 نقول: حق با صاحب حدائق است و روایتی در مورد قول اول که قول به تفصیل است وجود ندارد.
 صاحب ریاض می فرماید: و ظاهره (موثقه ی اسحاق بن عمار [2] ) وجوب البناء (وجوب تکمیل کردن طواف) مطلقا و لو لم یکن عن النصف متجاوزا کما هو ظاهر المتن (متن اصلی کتاب که مختصر النافع است) و الشرایع و النهایة و التهذیب و السرائر و التحریر و المنتهی و التذکرة فی ما نقل خلافا لصریح الفاضل فی القواعد و الشیخ فی المبسوط فی ما نقل و الشهیدین فی اللمعتین فقیدوه بصورة التجاوز عن النصف و اوجبوا مع عدمه الاستیناف و ربما عزی الی المشهور و فیه نظر. [3]
 از ذیل کلام ایشان استفاده می شود که او در صحت انتساب قول به تفصیل به مشهور نظر دارد.
 
 دلیل مسألة:
 روایت اسحاق بن عمار مطلق است و در آن فرقی بین قبل و بعد از نصف وجود ندارد:
 عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‌ رَجُلٌ طَافَ بِالْكَعْبَةِ ثُمَّ خَرَجَ فَطَافَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ فَبَيْنَمَا هُوَ يَطُوفُ (بین صفا و مروه) إِذْ ذَكَرَ أَنَّهُ قَدْ تَرَكَ مِنْ طَوَافِهِ بِالْبَيْتِ (بخشی از طواف را به جا نیاورده بود) قَالَ يَرْجِعُ إِلَى الْبَيْتِ فَيُتِمُّ طَوَافَهُ ثُمَّ يَرْجِعُ إِلَى الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ فَيُتِمُّ مَا بَقِيَ قُلْتُ فَإِنَّهُ بَدَأَ بِالصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ قَبْلَ أَنْ يَبْدَأَ بِالْبَيْتِ فَقَالَ يَأْتِي الْبَيْتَ فَيَطُوفُ بِهِ ثُمَّ يَسْتَأْنِفُ طَوَافَهُ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ (سعی را هم از ابتدا شروع می کند.) قُلْتُ فَمَا فَرْقٌ بَيْنَ هَذَيْنِ قَالَ لِأَنَّ هَذَا (در صورت اول) قَدْ دَخَلَ فِي شَيْ‌ءٍ مِنَ الطَّوَافِ (مقداری از طواف را به جا آورده است این عبارت اطلاق دارد و در آن تفصیل بین قبل و بعد از نصف نیست.) وَ هَذَا (در صورت دوم) لَمْ يَدْخُلْ فِي شَيْ‌ءٍ مِنْهُ. [4]
 به هر حال (من) تبعیضیه در صدر روایت و (شیء من الطواف) در ذیل روایت مطلق است و در آن تفصیل بین قبل و بعد از نصف نیست.
 به هر حال سند روایت فوق معتبر است و دلالت آن نیز شفاف می باشد.
 
 اما دلیل قائلین به تفصیل:
 دلیل اول: انسان غالبا اگر اشتباه کند در اشواط آخر اشواط می کند و بسیار بعید است که کسی یک شوط مثلا به جا آورد و فراموش کند و به سراغ سعی رود. بنا بر این اطلاق مزبور به فرد غالب حمل می شود که همان ما فوق النصف است. از این رو اطلاق روایت فوق منصرف به ما فوق النصف است.
 دلیل دوم: اگر ما دون النصف باشد و بعد به سراغ سعی رفته باشد در این حال موالات طواف به هم خورده است. سابقا هم گفتیم که اگر بعد از نصف باشد دیگر موالات شرط نیست ولی در قبل از آن شرط است. بنا بر این باید روایت فوق را به ما فوق النصف حمل کنیم.
 دلیل سوم: می توان این مورد را به مسأله ی بیماری، حدث، اضطرار و مانند آن مقایسه کنیم و بگوییم چون در آنجا بین قبل و بعد از نصف تفصیل بود اینجا هم به همان مورد حمل می شود.
 
 لکن الانصاف: در مقابل اطلاق روایت اسحاق بن عمار این دلیل ها قابل قبول نیست زیرا امام علیه السلام به صراحت می فرماید: (شیء من الطواف)
 اما اینکه موالات به هم می خورد می گوییم: اگر سعی را رها کند و به سراغ طواف رود و آن را تکمیل کند، موالات سعی هم به هم می خورد و کسی قائل نیست که سعی را هم باید از ابتدا شروع کند.
 مخصوصا که ادله ی موالات عام است و روایت فوق خاص است و آنها را تخصیص می زند. در واقع این مورد از باب تسهیل بر بندگان می باشد.
 در این موارد و موارد مشابه اگر نص خاصی بر خلاف قاعده باشد آن نص خاص را قبول می کنیم و بر خلاف قاعده عمل می کنیم. بنا بر این قول قائلین به عدم تفصیل مقدم است. کلام امام قدس سره در تحریر هم مطابق عدم تفصیل است.
 
 اما دو احتیاط مستحبی که امام قدس سره ذکر فرموده است:
 احتیاط اول: اگر طواف ما دون النصف است اول آن را تکمیل کند و بعد آن را از اول به جا آورد. در این صورت به هر دو قول انجام شده است.
 احتیاط دوم: در سعی هم احتیاط کند که اگر در سعی ما دون اربعه باشد آن را تمام کند و از ابتدا شروع کند.
 این در حالی است که در سعی کسی قائل به دو قول نشده است تا لازم باشد با احتیاط مزبور بین آن دو جمع کرد.
 بنا بر این ما عمل به هیچ یک از دو احتیاط را لازم نمی دانیم و حتی اگر به استحباب فتوا دهیم، به احتیاط اول فتوا می دهیم نه احتیاط دوم.
 


[1] حدائق الناضره، ج 16، ص 223.
[2] وسائل الشیعه، ج 9، باب 63 از ابواب طواف حدیث 3.
[3] ریاض، ج 7، ص 54.
[4] وسائل الشیعه، ج 9، باب 63 از ابواب طواف، حدیث 3.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo