< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

92/10/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وقوف در مشعر

بحث در مسائل مربوط به وقوف در مشعر است. امام قدس سره در تحریر الوسیله مقدمه ای بیان کردند که حاوی شش فرع بود. فرع اول، چهارم و پنجم را به دلیل اینکه با هم مرتبط بود با هم بحث کردیم.

اما فرع دوم: امام قدس سره در این فرع می فرماید: وقوف در مشعر عبادت است و واجب است در آن نیّت و شرایط نیّت باید همراه باشد؛ وهو عبادة يجب فيه النية بشرائطها، [1]

اما اینکه وقوف به مشعر عبادت است از واضحات است زیرا کل حج عبادت است و در نتیجه اجزاء آن هم عبادت. این امر از مسلمات است. حتی قربانی کردن عبادت است و به نیّت و قصد قربت احتیاج دارد.

با این حال دو روایت وجود دارد که بعضی از آن استشمام عدم وجوب نیّت کرده اند.

 

أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَصْلَحَكَ اللَّهُ (خداوند به شما سلامتی دهد) الرَّجُلُ الْأَعْجَمِيُّ وَ الْمَرْأَةُ الضَّعِيفَةُ تَكُونَانِ مَعَ الْجَمَّالِ الْأَعْرَابِيِّ (و زبان هم را متوجه نمی شوند) فَإِذَا أَفَاضَ بِهِمْ مِنْ عَرَفَاتٍ مَرَّ بِهِمْ كَمَا هُمْ إِلَى مِنًى لَمْ يَنْزِلْ بِهِمْ جَمْعاً (وقتی اینها را از عرفات حرکت داد، بدون اینکه در مشعر توقف کنند آنها را مستقیما به منی برد در نتیجه نیّت مشعر را هم نکردند) قَالَ أَ لَيْسَ قَدْ صَلَّوْا بِهَا فَقَدْ أَجْزَأَهُمْ (همین مقدار که در مشعر نماز خواندند کافی است زیرا ذکر الله را هم انجام دادند) قُلْتُ فَإِنْ لَمْ يُصَلُّوا بِهَا (شاید نماز را در مشعر نخواندند) قَالَ ذَكَرُوا اللَّهَ فِيهَا فَإِنْ كَانُوا ذَكَرُوا اللَّهَ فِيهَا فَقَدْ أَجْزَأَهُمْ (اگر خدا را در آنجا ذکر کردند کافی است.) [2]

در این روایت سخنی از نیّت نیست بلکه امام علیه السلام صرف نماز یا ذکر را بدون اینکه نیّت وقوف در مشعر داشته باشند را کافی می داند.

 

مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ صَاحِبَيَّ هَذَيْنِ جَهِلَا أَنْ يَقِفَا بِالْمُزْدَلِفَةِ فَقَالَ يَرْجِعَانِ مَكَانَهُمَا (به مشعر برگردند) فَيَقِفَانِ بِالْمَشْعَرِ سَاعَةً قُلْتُ فَإِنَّهُ لَمْ يُخْبِرْهُمَا أَحَدٌ حَتَّى كَانَ الْيَوْمُ وَ قَدْ نَفَرَ النَّاسُ (کسی به آنها نگفت که وقوف به مشعر واجب است تا اینکه روز شد و مردم از مشعر خارج شدند) قَالَ فَنَكَسَ رَأْسَهُ سَاعَةً ثُمَّ قَالَ (اندکی سر خود را به پائین انداختند) أَ لَيْسَا قَدْ صَلَّيَا الْغَدَاةَ بِالْمُزْدَلِفَةِ (نماز صبح را در مزدلفه خواندند؟) قُلْتُ بَلَى قَالَ أَ لَيْسَ قَدْ قَنَتَا فِي صَلَاتِهِمَا (در نمازشان قنوت نخواندند) قُلْتُ بَلَى قَالَ تَمَّ حَجُّهُمَا (حجشان کامل است و وقوف در مشعر و ذکر در مشعر را انجام دادند) ثُمَّ قَالَ وَ الْمَشْعَرُ مِنَ الْمُزْدَلِفَةِ وَ الْمُزْدَلِفَةُ مِنَ الْمَشْعَرِ (مشعر در بعضی از روایات به معنای کوهی است که در آن وادی بوده است که امام علیه السلام می فرماید: مشعر در مزدلفه است و این دو از هم جدا نیستند) وَ إِنَّمَا يَكْفِيهِمَا الْيَسِيرُ مِنَ الدُّعَاءِ[3]

به هر حال آنها هرچند نماز خواندند و قنوت نماز را خواندند ولی نیّت وقوف به مشعر را انجام نداند.

نقول: کسی که به حج می رود تمام اعمال حج را یک جا نیّت می کند او گاه جزء را نیّت نمی کند. در این حال نیّت اجمالی کل کافی است. مانند نماز که کسی برای هر جزء مانند رکوع و سجده نیّت جداگانه ای نمی کند. بنا بر این نیّت اجمالی بوده و در مقام عمل هم در مشعر وقوف کرده و ذکری گفته است و همین مقدار کافی است. بنا بر این دو حدیث فوق دلیل بر عدم لزوم نیّت در وقوف مشعر نمی باشد.

همچنین بسیار هستند کسانی که روزه می گیرند ولی نمی توانند منهیات روزه را بشمارند و یا موقع احرام نمی توانند به تمامی منهیات احرام اشاره کنند ولی احرام را نیّت می کنند و نیتشان صحیح می باشد.

خلاصه اینکه نیّت در وقوف در مشعر واجب است.

با این حال در ذهن علماء این بوده است که نیّت به معنای اخطار به بال است یعنی باید نیّت را در ذهن مرور کنند. ما این را قبول نداریم بلکه نیّت را به معنای داعی نفسانی می دانیم. بنا بر این کار، برای ما راحت تر می باشد.

به هر حال وقتی که نیّت را لازم است قصد قربت، قصد تمییز (وقوف برای حجة الاسلام) قصد وجه (نیّت وجوب و یا استحباب که البته ما نیّت وجوب و استحباب را لازم نمی دانیم)

 

فرع سوم: این فرع مربوط به بیتوته در مشعر الحرام است یعنی آیا فقط باید بین الطلوعین در مشعر ماند یا اینکه شب عید هم باید در مشعر وقوف کرد.

امام قدس سره می فرماید: والأحوط وجوب الوقوف فيه بالنية الخالصة ليلة العيد بعد الإفاضة من عرفات إلى طلوع الفجر، ثم ينوي الوقوف بين الطلوعين،[4]

یعنی احوط این است که باید شب عید در مشعر وقوف کند و نیّت هم نماید و تا طلوع فجر در آنجا بماند. سپس بین الطلوعین نیّت وقوف دیگر کند. بنا بر این دو وقوف در مشعر واجب است.

البته دو نیّت کردن طبق مبنای کسانی است که نیّت را به معنای اخطار بالبال می دانند

 

اقوال علماء:

صاحب مستند می فرماید: المسألة الأولى: حكي عن ظاهر الأكثر: وجوب المبيت بالمشعر و صرح فی التذکرة بعدم الوجوب وهو ظاهر سائر كتبه وظاهر الشرائع والنافع و هو الاقوی للاصل و عدم الدلیل.[5]

بنا بر این ایشان وقوف شب عید را در مشعر واجب نمی داند و تمسک به اصل برائت و عدم دلیل می کند و حال آنکه بعد می گوییم دلیل فراوانی بر این مسأله وجود دارد.

 

صاحب جواهر می فرماید: لكن يقوى وجوبه (شب مشعر) أيضا (مانند وجوب وقوف در بین الطلوعین در مشعر) کما عن ظاهر الاکثر[6]

 

اما دلیل بر وجوب مبیت در مشعر:

الدلیل الاول: تاسی به رسول خدا (ص)

فعل ایشان در حج دلیل بر وجوب است زیرا فرمود: حج را مانند من به جا آورید و این امر دلالت بر وجوب دارد:

مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلِيِّ بْنِ السِّنْدِيِّ وَ الْعَبَّاسِ كُلِّهِمْ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَقَامَ بِالْمَدِينَةِ عَشْرَ سِنِينَ لَمْ يَحُجَّ... ثُمَّ أَفَاضَ وَ أَمَرَ النَّاسَ بِالدَّعَةِ حَتَّى إِذَا انْتَهَى إِلَى الْمُزْدَلِفَةِ وَ هِيَ الْمَشْعَرُ الْحَرَامُ فَصَلَّى الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ بِأَذَانٍ وَاحِدٍ وَ إِقَامَتَيْنِ ثُمَّ أَقَامَ حَتَّى صَلَّى فِيهَا الْفَجْرَ[7]

 

الدلیل الثانی: مناسک حج حضرت آدم و ابراهیم

در روایت آمده است که جبرئیل به آدم و حج مناسک حج را نشان داد. در هر دو روایت آمده است که آنها تا صبح در مزدلفه ماندند.

عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَلَانِسِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ أَنَّ اللَّهَ بَعَثَ جَبْرَئِيلَ إِلَى آدَمَ فَقَالَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا آدَمُ إِنَّ اللَّهَ بَعَثَنِي إِلَيْكَ لِأُعَلِّمَكَ الْمَنَاسِكَ... حَتَّى انْتَهَى إِلَى جَمْعٍ (وقتی به مشعر رسیدند) ثُمَّ أَمَرَهُ أَنْ يَنْبَطِحَ فِي بَطْحَاءِ جَمْعٍ (بطحاء به معنای دره ی وسیع است و به معنای استراحت کردن می باشد) فَانْبَطَحَ فِي بَطْحَاءِ جَمْعٍ حَتَّى انْفَجَرَ الصُّبْحُ (آنجا ماندند تا صبح طلوع کرد.)[8]

وقتی امام علیه السلام مناسک آدم را بیان می کند اشاره به این است که ما هم باید همین کار را انجام دهیم.

 

اما در مورد جبرئیل نسبت به حضرت ابراهیم:

فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ أَتَاهُ جَبْرَئِيلُ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ مِنْ يَوْمِ التَّرْوِيَةِ... ُمَّ أَفَاضَ بِهِ إِلَى الْمَشْعَرِ فَقَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ ازْدَلِفْ إِلَى الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ فَسُمِّيَتِ الْمُزْدَلِفَةَ وَ أَتَى بِهِ الْمَشْعَرَ الْحَرَامَ فَصَلَّى بِهِ الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ بِأَذَانٍ وَاحِدٍ وَ إِقَامَتَيْنِ ثُمَّ بَاتَ بِهَا حَتَّى إِذَا صَلَّى الصُّبْحَ الْحَدِيثَ[9]

 

00

00

00

 

تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص437.

÷

حدائق الناضرة، شیخ یوسف بحرانی، ج16، ص294.

ریاض المسائل، سید علی طباطبائی، ج7، ص126، ط جامعة المدرسین.

کشف اللثام، محقق اصفهانی، ج6، ص8، ط جامعة المدرسین.

مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ج2، ص104، حدیث18.

وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج13، ص410، باب3، وقوف به مشعر، حدیث18280، ط آل البیت.

بحار الانوار، علامه مجلسی، ج24، ص14، ط بیروت.

الخلاف، شیخ طوسی، ج2، ص328، مسأله141.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo