< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

92/11/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: درک وقوف اختیاری عرفات به تنهایی

بحث در صورت وقوف به عرفات و مشعر است. تا به حال مباحث ترکیبی یعنی کسی که وقوف عرفه و مشعر را درک کرده باشد را بیان کردیم و اکنون وارد صوری می شویم که فرد فقط یک وقوف را درک کرده است. یا وقوف اختیاری عرفه و یا وقوف اضطراری آن و یا وقوف اختیاری مشعر یا وقوف اضطراری شب مشعر و یا وقوف اضطراری صبح مشعر.

اما جایی که فرد فقط وقوف اختیاری عرفه را درک کرده است. مثلا کسی روز عرفه در عرفات حاضر شد و بعد از غروب آفتاب موفق نشد به مشعر رود و حتی به وقوف اضطراری مشعر نرسید و تا ظهر روز عید نتوانست وارد مشعر شود.

امام قدس سره می فرماید:

الثامن درك اختياري عرفة فقط، فإن ترك المشعر متعمدا بطل حجه وإلا فكذلك على الأحوط. [1]

ایشان می فرماید: اگر مشعر را عمدا ترک کرده باشد حجش باطل است. اما اگر کسی از روی عذر مشعر را ترک کرده باشد بنا بر احتیاط واجب حجش باطل است.

 

اقوال علماء: مشهور در میان اصحاب این است که اختیاری عرفه را به تنهایی کافی می دانند و حتی ادعای اجماع هم بر آن اقامه شده است. با این حال امام قدس سره قائل به احتیاط شده است و حال آنکه انجام این احتیاط ها در عصر و زمان ما بسیار مشکل است و برای حجاج مشکلات بسیاری ایجاد می کند. احتیاط چیزی است که فتوی دادن را راحت می کند ولی مقلد را به مشکل می اندازد. در تاریخ آمده است که صاحب جواهر به شیخ انصاری توصیه کرده بود که از احتیاطاتش را در فتوا دادن به حد اقل برساند.

صاحب حدائق می فرماید: الثاني - اختياري عرفة خاصة، والمشهور بين الأصحاب الاجتزاء به به حتى أنه ادعى (شهید ثانی) في المسالك عدم الخلاف فيه، حيث قال: إنه لا خلاف في الاجتزاء بأحد الاختياريين واعترضه سبطه في المدارك بأنه مشكل جدا، لانتفاء ما يدل على الاجتزاء باختياري عرفة خاصة (زیرا اختیاری عرفه بالخصوص و به تنهایی دلیل ندارد) مع أن الخلاف في المسألة متحقق (مسأله محل اختلاف است) ، فإن العلامة في المنتهي صرح بعدم الاجتزاء بذلك،[2]

البته از صاحب جواهر نقل می کنیم که ایشان از علامه نقل می کند که از قول مزبور در بعضی از کتبش برگشته است.

صاحب مستند می فرماید: الأول: أن يدرك اختياري عرفة خاصة، فعن الشهيد الثاني صحة الحج وهو مذهب صاحب الجامع والمحقق في الشرائع والفاضل في الإرشاد والتبصرة والشهيد في الدروس واللمعة، بل نسبه جماعة إلى المشهور، منهم: المحدث المجلسي والجزائري وشارح المفاتيح، وفي الذخيرة والكفاية: أنه المعروف بين الأصحاب ونفى عنه الشهيد الثاني الخلاف كالتنقيح بل ظاهر المختلف والدروس أيضا - كما قيل نفي الخلاف عنه، وفي شرح المفاتيح: حكى عن بعضهم الاجماع عليه.[3]

صاحب جواهر نیز بعد از نقل اقوال مشهور کلام علامه را نقل می کند و بعد اضافه می کند که او در کتب دیگرش از این قول برگشته است و می فرماید: فيكون رجوعا عن الأول، وبه يتم نفى الخلاف حينئذ.[4]

یعنی مخالفت علامه از بین می رود.

با این حال در کلام جواهر سهو قلمی شده است و آن اینکه ایشان می فرماید: علامه در منتهی رجوع کرده است. این در حالی است که علامه در تحریر از قول خود رجوع کرده است و حتی صاحب جواهر عبارت منتهی را نقل می کند که قائل به بطلان شده است.

 

دلیل مسأله:

دلالت روایات: به روایات متعددی تمسک شده است که حج در صورت فوق صحیح است.

نبوی مشهور که می فرماید: الحج عرفة[5]

این حدیث عامی است و از نظر سند برای ما قابل قبول نیست ولی از نظر دلالت می گوییم به مفهوم این روایت باید تمسک شود. حال مفهوم آن آیا این است که اگر کسی عرفه را به جا نیاورد حجش باطل است یا اینکه اگر کسی عرفه را به جا آورد حجش صحیح است؟

واضح است که اولی مراد است یعنی اگر عرفه نباشد حج باطل است نه اینکه اگر عرفه فقط اتیان شود حج دیگر باطل نمی شود.

 

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ‌ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ فَقَالَ الْحَجُّ الْأَكْبَرُ الْمَوْقِفُ بِعَرَفَةَ وَ رَمْيُ الْجِمَارِ الْحَدِيثَ[6]
سند حدیث صحیح است ولی در عین حال، صاحب مستند در صحت آن تردید می کند. این در حالی است که ابراهیم بن هاشم فوق ثقه است. بله در مورد او در رجال عبارت ثقه بودن ذکر نشده است ولی تعبیراتی در مورد اوست که مقام را از حد یک ثقه ی عادی بالاتر می برد.

در حدیث فوق آمده است که عرفه حج اکبر است. واضح است که معنای آن این است که عرفه باید در حج باشد ولی این را نمی رساند که عرفه به تنهایی کافی است. قرینه ی آن این است که رمی جمار هم به آن عطف شده است.

 

حدیث دیگر صحیحه ی حریز است در این حدیث امام علیه السلام می فرماید: اگر کسی عرفه را درک کند و بس باید یک بدنه قربانی کند.

از اینکه می فرماید: یک بدنه باید بدهد استفاده کرده اند که باید حج صحیح باشد.

دلالت این حدیث شفاف است و آن اینکه حج در این فرض صحیح است. اگر قرار بود حج باطل باشد امام علیه السلام می بایست تذکر می داد زیرا در مقام بود.

 

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْخَثْعَمِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ فِي رَجُلٍ لَمْ يَقِفْ بِالْمُزْدَلِفَةِ وَ لَمْ يَبِتْ بِهَا حَتَّى أَتَى مِنًى قَالَ أَ لَمْ يَرَ النَّاسَ أَ لَمْ يَذْكُرْ مِنًى حِينَ دَخَلَهَا (آیا مردم را در مشعر ندید و وقتی به منا رفت متوجه نشد که باید برگردد؟) قُلْتُ فَإِنَّهُ جَهِلَ ذَلِكَ قَالَ يَرْجِعُ قُلْتُ إِنَّ ذَلِكَ قَدْ فَاتَهُ (یعنی وقت برگشتن به مشعر تمام شده است.) قَالَ لَا بَأْسَ[7]
سند این روایت ضعیف است ولی شهرت قویه جابر آن می باشد.

ظاهر این روایت این است که فرد، عرفه را درک کرده است ولی مزدلفه را درک نکرده است.

صورت این مسأله در مورد جاهل است. حال آیا معذور به بیماری و ناسی هم به آن ملحق است؟ گفته اند که با الغاء خصوصیت این دو هم به جاهل ملحق می باشد. زیرا وضع ناسی از جاهل بهتر است زیرا مسأله را می داند و فقط فراموش کرده است ولی جاهل اصل مسأله را نمی داند. همچنین وضع معذور و کسی که بیمار است از جاهل بهترا است زیرا او مسأله را می داند.

 

سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْخَثْعَمِيِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِيمَنْ جَهِلَ وَ لَمْ يَقِفْ بِالْمُزْدَلِفَةِ وَ لَمْ يَبِتْ بِهَا حَتَّى أَتَى مِنًى قَالَ يَرْجِعُ قُلْتُ إِنَّ ذَلِكَ قَدْ فَاتَهُ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ[8]
این همان روایت خثعمی است با این فرق که مرسله است.

مضمون این روایت مانند سابق است و ظاهرا هر دو یک روایت اند.

این دو روایت ظاهرا مستند مشهور اند و ضعف سند آنها به عمل مشهور جبران می شود.

ان شاء الله در جلسه ی بعد روایات مخالف را می خوانیم.

 


[5] سنن دارمی، ج2، ص59.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo