< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

92/11/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: درک وقوف اضطراری مشعر در صبح

بحث در صور وقوف به عرفات و مشعر است. به صورت یازدهم رسیده ایم امام قدس سره در این مورد می فرماید:

الحادي عشر درك اضطراري المشعر النهاري فقط، فبطل حجه. [1]

این صورت محل اختلاف بسیاری است و آن اینکه فرد فقط اضطراری صبح مشعر را درک کرده است و اختیاری و اضطراری عرفات و حتی وقوف شب و اختیاری مشعر را درک نکرده است. امام قدس سره قائل است حج چنین فردی باطل است.

روایاتی که می گفت: کسی که قبل از طلوع شمس مشعر را درک نکند حجش باطل شده است.

در عین حال، قائلین به صحت به روایات متعددی (حدود هفت روایت) استدلال کرده اند و اسناد این روایات غالبا صحیح است.

 

مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ قَالَ جَاءَنَا رَجُلٌ بِمِنًى فَقَالَ إِنِّي لَمْ أُدْرِكِ النَّاسَ بِالْمَوْقِفَيْنِ جَمِيعاً إِلَى أَنْ قَالَ فَدَخَلَ إِسْحَاقُ بْنُ عَمَّارٍ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ ع فَسَأَلَهُ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ إِذَا أَدْرَكَ مُزْدَلِفَةَ فَوَقَفَ بِهَا قَبْلَ أَنْ تَزُولَ الشَّمْسُ يَوْمَ النَّحْرِ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ.[2]
این روایت صحیحه است.

این بهترین روایت باب است و مربوط به کسی که هیچ یک از دو وقوف را درک نکرده است که امام علیه السلام می فرماید: اگر قبل از ظهر در روز عید مشعر را درک کند حجش صحیح است.

بعضی در توجیه این روایت گفته است که مراد امام علیه السلام از درک حج، درک ثواب حج است (که بسیار خلاف ظاهر است) یا اینکه گفته اند مراد از عدم درک موقفین، عدم درک یکی از دو موقف بوده است (که این هم بسیار خلاف ظاهر است)

این روایت حج جزء مطلقات نیست که بگوییم آن را مقید می کنیم به جایی که عرفه را درک کرده باشد زیرا این روایت تصریح می کند که وقوف به عرفه را هم درک نکرده است.

 

قَالَ الصَّدُوقُ فِی الْعِلَلِ الَّذِی أُفْتِی بِهِ وَ أَعْتَمِدُهُ فِی هَذَا الْمَعْنَى مَا حَدَّثَنَا بِهِ شَیخُنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ یعْقُوبَ بْنِ یزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ أَدْرَكَ الْمَشْعَرَ یوْمَ النَّحْرِ قَبْلَ زَوَالِ الشَّمْسِ (یعن قبل از ظهر) فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ وَ مَنْ أَدْرَكَ یوْمَ عَرَفَةَ قَبْلَ زَوَالِ الشَّمْسِ فَقَدْ أَدْرَكَ الْمُتْعَةَ (شاید مراد این بخش از روایت این باشد که فرد قبل از زوال شمس اعمال عمره ی تمتع را انجام دهد و به عرفات بر گردد و الا وقوف قبل از زوال شمس در عرفه به دردی نمی خورد. به هر حال این ذیل خالی از ابهام نیست ولی این ابهام به صدر روایت صدمه ای نمی زند.)[3]

این روایت صحیحه است.

ممکن است کسی بگوید که این روایت اطلاق دارد یعنی هم کسی را شامل می شود که عرفه را درک کرده باشد و هم کسی که عرفه را درک نکرده باشد از این رو شاید بتوان آن را مقید به کسی کرد که عرفه را درک کرده باشد

 

مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ عَلِی بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ جَمِیلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ أَدْرَكَ الْمَشْعَرَ الْحَرَامَ یوْمَ النَّحْرِ مِنْ قَبْلِ زَوَالِ الشَّمْسِ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ[4]
این روایت صحیحه است.

این روایات هم مانند روایت قبلی مطلق است.

 

عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ أَدْرَكَ الْمَشْعَرَ الْحَرَامَ وَ عَلَيْهِ خَمْسَةٌ مِنَ النَّاسِ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ.[5]

این روایت صحیحه است.

مرحوم نراقی در مستند می فرماید: مراد از این روایت قبل از طلوع آفتاب است یعنی هنوز همه ی مردم از مشعر افاضه نکرده اند یعنی اواخر افاضه است و الا اگر قبل از زوال باشد کسی در مشعر نیست.

از آن طرف وجود پنج نفر قطعا موضوعیت ندارد یعنی چه پنج نفر باشند و یا اصلا کسی نباشد فرقی ندارد. بنا بر این وجود پنج نفر اماره بر کسانی است که هنوز قبل از طلوع شمس مانده اند و افاضه نکرده اند.

لا اقل اینکه ابهام داشته باشد و نتوان به این روایت استدلال کرد.

نقول: اشکال محقق نراقی وارد است و ذکر پنج نفر بیشتر به قبل از طلوع شمس می خورد و قبلا هم گفتیم که می شود اندکی قبل از طلوع فجر وارد وادی محسر شد. بنا بر این اکثر افراد قبل از طلوع شمس از مشعر خارج می شوند و تعداد کمی می مانند که عدد پنج اشاره به همان هاست. نهایت اینکه این روایت مبهم باشد و نتوان به آن استناد کرد.

 

أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ أَدْرَكَ الْمَشْعَرَ الْحَرَامَ وَ عَلَیهِ خَمْسَةٌ مِنَ النَّاسِ قَبْلَ أَنْ تَزُولَ الشَّمْسُ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ.[6]
بعضی گفته اند که مراد از تَزُولَ الشَّمْسُ ممکن است مراد از قبل از طلوع شمس باشد و الا قبل از زوال شمس (ظهر) کسی در مشعر نیست.

همچنین اگر دلالت بر زوال شمس داشته باشد، این روایت جزء مطلقات است یعنی چه فرد عرفه را درک کرده باشد یا نه از این رو ممکن است صحت حج را بتوان مقید به صورتی کرد که فرد عرفات را درک کرده باشد.

 

عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ تَدْرِي لِمَ جُعِلَ ثَلَاثٌ هُنَا قُلْتُ لَا قَالَ فَمَنْ أَدْرَكَ شَيْئاً مِنْهَا فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ.[7]
مراد از سه تا آیا ایام منی است یا مراد سه وقوف مشعر است. (شب مشعر، بین الطلوعین و مشعر نهاری)؟ به هر حال این روایت خالی از ابهام نیست.

 

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا أَدْرَكَ الزَّوَالَ فَقَدْ أَدْرَكَ الْمَوْقِفَ[8]
این روایت صحیحه است.

اگر مراد از این روایت قبل از زوال و آن هم در مشعر باشد دلالت دارد. شاید مراد از این روایت زوال روز عرفه باشد نه زوال روز مشعر.

به هر حال با این روایات مبهم نمی توانیم حکم شرعی را ثابت کنیم.

 

نتیجه اینکه از این دسته روایات دو سه روایات خوب وجود داشت و ما بقی مبهم بود.

بجز روایت اول ما بقی روایات مطلق بود می توانستیم آنها را مقید به موردی کنیم که فرد عرفات را درک کرده باشد.

اما حدیث اول تصریح در این داشت که فرد، هیچ یک از دو وقوف را درک نکرده است.

 

بنا بر این باید به سراغ مرجحات باب تعارض مشکل را حل کنیم. یکی از مرجحات اخذ به فتوای مشهور است. از این رو شهرت فتوایی و شهرت روایی بر قول به بطلان است.

از این رو قائل به فساد می شویم که مطابق اصل هم می باشد.

راه دیگری هم می توان در جمع دلالی پیمود و آن اینکه روایات قبل از طلوع شمس در واقع همان قبل زوال شمس بوده است و اشتباه از راوی بوده است قرینه بر این جمع روایت ذیل است:

مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْكَشِّی فِی كِتَابِ الرِّجَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ نُصَیرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یونُسَ‌ أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ مُسْكَانَ لَمْ یسْمَعْ مِنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِلَّا حَدِیثَ مَنْ أَدْرَكَ الْمَشْعَرَ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ قَالَ وَ كَانَ أَصْحَابُنَا یقُولُونَ مَنْ أَدْرَكَ الْمَشْعَرَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ فَحَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عُمَیرٍ وَ أَحْسَبُهُ رَوَاهُ أَنَّ مَنْ أَدْرَكَهُ قَبْلَ الزَّوَالِ مِنْ یوْمِ النَّحْرِ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ.[9]
بنا بر این این روایت قرینه می شود که روایات قبل از طلوع شمس همه قبل از زوال شمس باشد.

با این حال بسیار بعید است که این اشتباه در بیش از هفت روایت رخ داده باشد از این رو این وجه جمع بعید به نظر می رسد.

مخصوصا که راوی در روایت فوق خودش مطمئن نیست که ابن ابی عمیر چه گفته است و گفته است گمان می کنم که ابن ابی عمیر قبل از زوال گفته باشد.

البته باید توجه داشت که قول دوم که قول به صحت است مخالف قول عامه است زیرا آنها در فرض مزبور قائل به صحت نیستند. بنا بر این هنگام تعارض، قائلین به صحت می توانند بگویند که روایات ما ترجیح دارد چون مخالف عامه است. (هرچند مرجح طائفه ی اولی موافقت با قول مشهور است.)

البته، در باب مرجحات این بحث مطرح است که آیا انواع مرجحات از باب تخییر است یا از باب ترتیب. بعضی قائل به تخییر شده اند یعنی هیچ مرجحی بر دیگری اولویت ندارد از این رو قول اول یک مرجح دارد و قول دوم هم یک مرجح و هر دو از کار می افتند.

ولی بر اساس اختیار ما که قائل به ترتیب بین آنها هستیم یعنی اول موافقت قول مشهور است و بعد مخالفت عامه در نتیجه قول مشهور رجحان می یابد که همان قول به بطلان است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo