< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

92/12/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شرایط حصی برای رمی

حجاج در روز عید سه وظیفه دارند: اول اینکه جمره ی عقبه را رمی کنند، دوم اینکه قربانی کنند و سوم اینکه تقصیر کنند.

سخن در شرایط سنگریزه هایی بود که با آن رمی می کنند. گفتیم در رمی باید از سنگریزه استفاده کرد و این به سبب روایات بسیاری است که در آنها از (حصی) که جمع آن (حصیات) است استفاده شده است و این کلمه در لغت به معنای سنگریزه است.

امام قدس سره در این مورد می فرماید:

القول في واجبات منى وهي ثلاثة: الأول رمي جمرة العقبة بالحصى، والمعتبر صدق عنوانها، فلا يصح بالرمل ولا بالحجارة ولا بالخزف ونحوها، ويشترط فيها أن تكون من الحرم، فلا تجزي من خارجه، وأن تكون بكرا لم يرم بها ولو في السنين السابقة، وأن تكون مباحة، فلا يجوز بالمغصوب ولا بما حازها غيره بغير إذنه، ويستحب أن تكون من المشعر[1] .

 

اقوال علماء:

صاحب مستند می فرماید: يجب أن يكون مما يصدق عليه الحصى، وفاقا للأكثر، كما في التحرير والمنتهى ... وتجمعه أمور ثلاثة: كونه حجرا (یعنی باید سنگ باشد)... وظاهر التذکرة و المنتهی الاجماع علیه فلا یجزی المدر (گل خشک شده ی سفت) و الآجر و الخزف (سفال) و الجوهر (سنگ های قیمتی مانند عقیق و فیروزه مثلا اگر رمی خلوت باشد با عقیقی رمی کند و بعد برود جمع کند) خلافا للمحکی عن الخلاف فجوّز بالجوهر و البرام (سنگی معروف و قیمتی در حجاز و یمن بوده است) و ان لا یکون کبیرا یخرج عن اسم الحصی خلافا للدروس و ان لا یکون صغیرا کذلک (به طوری که از اسم حصی خارج باشد) و الظاهر کفایة حصی الجص (سنگ گچ) لصدق الاسم.[2]

نقول: سنگ آهک و گچ قبل از پخته شدن فرقی با سنگ های دیگر ندارد و حتی بر آنها می توان سجده کرد و تیمّم نمود و یا برای رمی جمرات از آن استفاده کرد ولی وقتی پخته می شود دیگر به آن سنگ نمی گویند. سنگ مرمر هم که صاف و شفاف است قبل از صیقل دادن مانند دیگر سنگ هاست.

 

شیخ طوسی در کتاب خلاف به اقوال عامه نیز اشاره کرده می فرماید: لا يجوز الرمي إلا بالحجر، وما كان من جنسه من البرام والجواهر وأنواع الحجارة، ولا يجوز بغيره كالمدر، والآجر، والكحل (سنگ سرمه) والزرنيخ (نوعی سنگ است) والملح (سنگ نمک که از بیابان گرفته می شود) وغير ذلك من الذهب والفضة وبه قال الشافعي ... و قال اهل الظاهر (اخباری های از اهل سنت) یجوز بکل شیء حتی لو رمی بالخرق (پارچه های کهنه) و العصافیر المیتة (گنجشک های مرده) اجزأه.[3]

 

دلیل مسأله:

دلیل اول: روایات

روایاتی که در آن از کلمه ی حصی استفاده شده است دلیل بر این است که باید از سنگریزه استفاده کرد. به همین دلیل نمی شود جواهرات را رمی کرد زیرا عرف به آنها حصی نمی گوید و لفظ سنگریزه از اینها انصراف دارد.

سابقا هم گفتیم که حتی اگر شک کنیم سنگریزه به این موارد صدق می کند یا نه همین مقدار کافی است که بگوییم رمی با آنها مجزی نیست زیرا اشتغال یقینی اقتضای برائت یقینیه دارد و باید با چیزی رمی کنیم که یقین داریم سنگریزه است.

به همین دلیل از آجر، سفال و مانند آن نمی توان استفاده کرد زیرا به آنها هم سنگریزه نمی گویند.

اما سنگ گچ و آهک مجزی است زیرا قبل از پخته شدن همان سنگ اند.

 

اما شرط دوم عبارت است از اینکه سنگریزه های باید از محدوده ی حرم جمع آوری شود

 

اقوال علماء:

این قول در میان علماء مشهور است ولی مخالف هم در مسأله دیده می شود.

صاحب ریاض می فرماید: و ان یکون من الحرم و به قطع الاکثر قیلا خلافا للخلاف و القاضی (ابن براج از قدماء) و مستندهما غیر واضح.[4]

صاحب مستند می فرماید: يجب أن يكون من أرض الحرم من أي جهاتها شاء، بلا خلاف أجده.[5]

مراد از تمام جهات این است که غالبا افراد، سنگریزه ها را از بخشی که به سمت عرفات می رود جمع می کنند به این معنا که عرفات جزء حرم نیست ولی وقتی به سمت مشعر می روند و به حرم می رسند غالبا سنگریزه ها را از آنجا جمع می کنند این در حالی است که می توان از آن سمت حرم هم که در جهت مخالف مشعر است رفت و سنگریزه ها را جمع کرد حتی از کوه های حرم هم می توان جمع کرد.

به هر حال، این در حالی است که صاحب ریاض این قول را به اکثر نسبت می دهد و صاحب مستند اعتقاد دارد خلافی در مسأله نیست.

صاحب کشف اللثام می فرماید: و يجب كونها من الحرم و قطع به أكثر الأصحاب.[6]

به هر حال قدر متیقن تمام این اقوال این است که اکثریت قائل به این شده اند که باید این سنگریزه ها را از حرم جمع کرد.

 

دلالت روایات:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ حَصَى الْجِمَارِ إِنْ أَخَذْتَهُ مِنَ الْحَرَمِ أَجْزَأَكَ وَ إِنْ أَخَذْتَهُ مِنْ غَيْرِ الْحَرَمِ لَمْ يُجْزِئْكَ قَالَ وَ قَالَ لَا تَرْمِ الْجِمَارَ إِلَّا بِالْحَصَى.[7]
این روایت صحیحه است.

در این روایت هم منطوق ذکر شده است و هم مفهوم.

 

عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ (قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع) خُذْ حَصَى الْجِمَارِ مِنْ جَمْعٍ (مشعر) فَإِنْ أَخَذْتَهُ مِنْ رَحْلِكَ بِمِنًى (محل اقامتت به منی) أَجْزَأَكَ[8]
این روایت صحیحه است.

در این روایت فقط به مشعر و منی اشاره شده است نه کل حرم. (البته بعد مشخص می شود که اینها از باب مصداق برای حرم است.)

 

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يَاسِينَ الضَّرِيرِ عَنْ حَرِيزٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَصَى الْجِمَارِ قَالَ لَا تَأْخُذْهُ مِنْ مَوْضِعَيْنِ مِنْ خَارِجِ الْحَرَمِ وَ مِنْ حَصَى الْجِمَارِ (زیرا سنگریزه باید بکر باشد) الْحَدِيثَ[9]
این روایت مرسله است

نهی در این روایت دلالت بر عدم جواز دارد.

 

مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ حَنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ يَجُوزُ أَخْذُ حَصَى الْجِمَارِ مِنْ جَمِيعِ الْحَرَمِ إِلَّا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ مَسْجِدِ الْخَيْفِ[10]
امام علیه السلام چون در مقام بیان است کلامش مفهوم دارد بنا بر این از تمام مکان حرم می شود مگر از آن دو مسجد.

بعد این بحث را مطرح می کنیم که چرا از مسجد الحرام و خیف نمی توان سنگریزه را جمع کرد و حکم در سایر مساجد چیست.

 

شرط سوم اینکه حصی، بکر باشد یعنی قبلا با آن حتی در سال های گذشته رمی نشده باشد.

گاه انسان خیال می کند که سنگ های جمره که جمع می شود شاید در همان مناطق دوباره رها شود از این رو هنگام شک چه باید کرد.

ان شاء الله این بحث را در جلسه ی بعد پیگیری می کنیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo