< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

92/12/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ترک رمی جمرات

بحث در مسأله ی اولی در رمی جمرات است. اموری باقی مانده است که امام قدس سره متذکر آنها نشده است.

الامر الاول: در مورد رمی گفتیم که اگر کسی رمیی را ترک کند روز بعدش تا سیزدهم می تواند قضاء کند و اگر ایام تشریق بگذرد در سال بعد خودش یا نائبش آن را انجام دهد. اکنون اضافه می کنیم که در این حکم بین ترک رمی عمدا، جهلا، نسیانا و اضطرارا فرق نیست.

 

اقوال علماء:

ظاهر کلمات اصحاب این است که حکم، مزبور عام است و هر چهار مورد فوق را شامل می شود.

صاحب مستند می فرماید: لو نسي رمي جمرة من الجمرات الثلاث أو جمرتين في يوم، قضاه بعده وجوبا، بلا خلاف... و کذلک لو ترک رمی جمرة او جمرتین عمدا او جهلا او اضطرارا.[1]

صاحب ریاض هم می فرماید: ولو نسي بل ترك مطلقاً (عمدا، جهلا و اضطرارا) رمي يوم قضاه من الغد وجوباً بلا خلاف بل قیل بالاجماع و لا شیء علیه غیر القضاء عندنا فی شیء من الصور (اشاره به عدم کفاره دارد).[2]

 

دلالت روایات:

اطلاق دو روایت از معاویة بن عمار بر مدعی دلالت دارد:

عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ وَ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ جَمِيعاً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ رَمَى الْجِمَارَ مَنْكُوسَةً (یعنی ترتیب را رعایت نکرد) فَقَالَ يُعِيدُ عَلَى الْوُسْطَى وَ جَمْرَةِ الْعَقَبَةِ[3]

در این روایت نیامده است که فرد، این کار را جهلا ترک کرده است یا نسیانا و غیر آن. همچنین آیا اعاده ی رمی مربوط به همان روز است یا روزهای بعد را هم شامل می شود، در هر حال حدیث مطلق است.

اینکه هر سه جمره را لازم نیست اعاده کند و فقط باید از جمره ی وسطی شروع کند این است که جمره ی اولی همان اولی حساب می شود (هرچند آن را آخر رمی کرده است.)

البته شاید بتوان گفت که این روایت از صورت ترک عمدی انصراف دارد.

 

علی بن ابراهیم عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ قُلْتُ الرَّجُلُ يَنْكُسُ فِي رَمْيِ الْجِمَارِ فَيَبْدَأُ بِجَمْرَةِ الْعَقَبَةِ ثُمَّ الْوُسْطَى ثُمَّ الْعُظْمَى قَالَ يَعُودُ فَيَرْمِي الْوُسْطَى ثُمَّ يَرْمِي جَمْرَةَ الْعَقَبَةِ وَ إِنْ كَانَ مِنَ الْغَدِ.[4]
در این روایت تصریح شده است که حتی اگر همان روز نتوانست اعاده کند فردا آن را قضاء کند. مضافا بر اینکه این روایت مطلق است و فقط صورت نسیان را شامل نمی شود بلکه عمد و غیر آن را هم دربر می گیرد.

 

روایت معارضی هم هست که می گوید:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ يَحْيَى بْنِ الْمُبَارَكِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ مَنْ تَرَكَ رَمْيَ الْجِمَارِ مُتَعَمِّداً لَمْ تَحِلَّ لَهُ النِّسَاءُ وَ عَلَيْهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ[5]
اولا این روایت مربوط به جایی است که فرد، همه ی جمار را مطلقا ترک کند.

ثانیا: اگر ما نحن فیه را هم شامل شود، اصحاب از این روایت اعراض کرده اند.

ثالثا: باید سند این روایت را بررسی کرد.

 

الامر الثانی: آیا در ترک رمی، کفاره ای هم لازم است یا نه.

آنچه تا به حال بررسی شد در مورد قضای رمی بود ولی در مورد کفاره ظاهر این است که اصحاب بر عدم وجوب کفاره اتفاق دارند. کلام ریاض که در بالا به آن اشاره کردیم شاهد بر این مدعا است.

اهل سنت در مورد کفاره و عدم آن اختلاف دارند:

ابن رشد اندلسی در کتاب خود می گوید: و اختلفوا فی من لم یرمها حتی غابت الشمس فرماها من اللیل او من الغد فقال مالک، علیه دم و قال ابو حنیفة: ان رمی من اللیل فلا شیء علیه و ان اخرّها الی الغد فعلیه دم و قال ابو یوسف و محمد (شاگردان ابو حنیفه) و الشافعی لا شیء علیه ان اخرها الی الیل او الی الغد[6]

اضافه می کنیم: روایات که در مقام بیان بودند خالی از ذکر کفاره اند. اگر کفاره ای در کار بود می بایست به آن اشاره می شد. مخصوصا که بعضی از روایات تصریح می کرد که چیزی بر فرد نیست.

همچنین، اصل اقتضای عدم کفاره دارد. زیرا کفاره تکلیفی اضافی است و اصل برائت هنگام شک در آن جاری می شود. این مورد که جزء شبهات بدویه ی وجوبیه است چیزی است که حتی اخباریون که در شبهات تحریمیه احتیاط می کنند، در آن قائل به برائت می باشند.

 

الامر الثالث: اگر کسی تمام جمرات را ترک کند

صاحب مستند می فرماید: المسألة التاسعة: ما مر كان حكم ترك رمي الجمار كلا، (ترک رمی در هر سه روز) وكذا ترك رمي جمار يوم، (یک روز کلا رمی نکرد) بل رمي جمرة من جمار الكل، أو جمار يوم، بل ورمي حصاة فصاعدا من الحصيات، (چند سنگ را پرت کند و ما بقی را ترک کند) عمدا أو سهوا أو جهلا، ولعله إجماعي، ولا يبعد استفادته من بعض الاطلاقات المتقدمة والآتية.[7]

 

دلالت روایات:

عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ‌ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ رَجُلٌ نَسِيَ الْجِمَارَ (که ظاهر آن ترک همه ی جمار است) حَتَّى أَتَى مَكَّةَ قَالَ يَرْجِعُ فَيَرْمِيهَا يَفْصِلُ بَيْنَ كُلِّ رَمْيَتَيْنِ بِسَاعَةٍ قُلْتُ فَاتَهُ ذَلِكَ وَ خَرَجَ (ایام تشریق از دست رفت و او از مکه خارج شد) قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ (یعنی حجش باطل نیست) الْحَدِيثَ[8]

این روایت صحیحه است.

 

مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ النَّخَعِيِّ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ نَسِيَ رَمْيَ الْجِمَارِ قَالَ يَرْجِعُ فَيَرْمِيهَا قُلْتُ فَإِنَّهُ نَسِيَهَا حَتَّى أَتَى مَكَّةَ قَالَ يَرْجِعُ فَيَرْمِي مُتَفَرِّقاً يَفْصِلُ بَيْنَ كُلِّ رَمْيَتَيْنِ بِسَاعَةٍ قُلْتُ فَإِنَّهُ نَسِيَ أَوْ جَهِلَ حَتَّى فَاتَهُ وَ خَرَجَ قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِ أَنْ يُعِيدَ.[9]
این روایت صحیحه است.

در این روایت به صورت نسیان و جهل اشاره شده است.

بعضی گفته که امام علیه السلام که می فرماید: لازم نیست اعاده کند به سبب این است که چون ایام تشریق که می گذرد دیگر لازم نیست برگردد و اعاده کند از این رو منافات ندارد که سال بعد آن را قضاء کند.

 

مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ أَغْفَلَ رَمْيَ الْجِمَارِ أَوْ بَعْضِهَا حَتَّى تَمْضِيَ أَيَّامُ التَّشْرِيقِ فَعَلَيْهِ أَنْ يَرْمِيَهَا مِنْ قَابِلٍ (سال بعد) فَإِنْ لَمْ‌ يَحُجَّ رَمَى عَنْهُ وَلِيُّهُ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ اسْتَعَانَ بِرَجُلٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ يَرْمِي عَنْهُ فَإِنَّهُ لَا يَكُونُ رَمْيُ الْجِمَارِ إِلَّا أَيَّامَ التَّشْرِيقِ[10]

عبارت (مَنْ أَغْفَلَ) هرچند ظهور در غفلت دارد ولی بحث ما در این خصوص نیست.

به هر حال در این روایت تصریح شده است که فرد تمام جمار یا بعضی از آن را ترک کند (مَنْ أَغْفَلَ رَمْيَ الْجِمَارِ أَوْ بَعْضِهَا) از این رو دلالت این روایت بر مدعی شفاف تر است.

به هر حال این روایات دلالت دارد که حج، باطل نمی شود.

 

﴿﴾

00

00

00

 

تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص437.

 

جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج19، ص432.

حدائق الناضرة، شیخ یوسف بحرانی، ج16، ص294.

ریاض المسائل، سید علی طباطبائی، ج7، ص126، ط جامعة المدرسین.

کشف اللثام، محقق اصفهانی، ج6، ص8، ط جامعة المدرسین.

مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ج2، ص104، حدیث18.

وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج14، ص16، باب10، وقوف به مشعر، حدیث،18475، ح1، ط آل البیت.

بحار الانوار، علامه مجلسی، ج24، ص14، ط بیروت.

الخلاف، شیخ طوسی، ج2، ص328، مسأله141.

 


[6] بدایة المجتهد، ابن رشد اندلسی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo