< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

93/01/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ماهیّت و معنای جمره

بحث در حقیقت جمره بود که مراد از آنها آیا ستون و دیوار فعلی است و یا محل اجتماع سنگریزه ها می باشد.

شواهد بسیاری جمع کردیم مبنی بر اینکه مراد از جمره محل سنگریزه ها است و ستون علامت و نشانه ی جمره بوده است. ما در رساله ای که در این مورد نوشته ایم از پنجاه و شش نفر از علماء عباراتی که گواه بر مسأله است را ذکر کرده ایم. این اقوال به پنج گروه تقسیم می شود:

    1. گروهی که می گوید: الجمرة هی نفس الارض (یعنی جمره همان زمین است که مجتمع الحصی می باشد.)

    2. گروهی که تصریح می کند که استوانه ها علامت برای جمره است و رمی آنها تصحیح نیست بلکه باید مجتمع الحصی را رمی کرد.

    3. گروهی که می گوید: جمره همان مجتمع الحصی و محل اجتماع سنگریزه ها می باشد.

    4. گروهی که از عبارتی استفاده می کند که لازمه ی آن این است که جمره همان مجتمع الحصی باشد مانند اینکه می گوید ایستادن بر جمره جایز است یا نه (زیرا معنی ندارد که فرد روی جمره بایستد و طرف دیگر را رمی کند)

    5. عده ی قلیلی که قائل اند هم می توان زمین را رمی کرد و هم استوانه را.

 

ما در خاتمه ی اقوال علماء، به سراغ ارباب تواریخ می رویم و نکاتی که ذکر کرده اند را به عنوان شاهد بیان می کنیم.

یکی از تواریخ بسیار قدیم که در زمان اهل بیت علیهم السلام نوشته شده است کتاب است به نام اخبار مکه که تألیف ابو الولید ازرقی است که از مورخین قرن سوم می باشد. او راجع به یکی از حوادث سنه ی 240 می گوید: در مکه سیلی آمد و جمره ی عقبه را ویران کرد. والی مکه در آن زمان شخصی به نام اسحاق بود که آمد و به عقبه آمد و دیوارها تجدید بنا کرد و جاده و مسیر را نیز اصلاح کرد. فکانت الجمرة زائلة عن موضعها ازالها جهال الناس برمیهم الحصی (یعنی به خاطر کار مردم جاهل که غیر آن محل را سنگ زدند محل جمره تغییر کرد) و غفلوا عنها حتی اضیحت عن موضعها شیئا یسیرا (تا اینکه کمی از موضع خود جابجا شد.) فردها الی موضعها (اسحاق، آن را به موضع قبلی خود برگرداند یعنی سنگریزه ها را به محل اصلی خود آورد و در کنار آن دیوار ساخت).[1]

گفته شده است که بر اساس این تاریخ، سیل، جمره را که مشتمل بر بناء که همان ستون بوده است را تغییر داده است. که جواب آن این است که بین مسأله ی سیل و تغییر جمره سه صفحه و نیم فاصله است نويسنده كتاب اخبار مكّه بعد از داستان سيل وارد مسائل ديگرى شده و به جا به جا شدن جمره به خاطر عمل جهّال اشاره می کند.

در کتاب تاریخ دیگری که اخیرا نوشته شده است به نام مرآة الحرمین تألیف رفعت پاشا می خوانیم: و من فكاهات الحجاج عند رمى الجمرات السبع ان بعضهم‌ لا يكتفى بالحصيات الصغيرة بل يأتى بأحجار كبيرة و يرمى بها الجمرة، العمود القائم، بل لا يرتاح له بال الّا إذا هدم جزء من البناء و منهم من يقف على البناء و يرمى! و منهم من يلصق به جسده و يرمى‌.[2]

او از این کارها به عنوان کارهای خنده دار حجاج تعبیر می کند یعنی آدم عاقل که مثلا روی جمره نمی رود بعد از محب طبری نقل می کند: «و ليس للرمى حدّ معلوم (یعنی حوضچه می تواند کوچک باشد و یا بزرگ) غير أن كلّ جمره عليها عَلَم (هر جمره ستونی دارد که شاخص و علامت است) و هو عمود معلّق هناك فيرمى تحته و حوله (نه خود ستون را) ... و حدّه بعض المتأخرين بثلاثة اذرع من ساير الجوانب (یعنی من جمیع الجوانب) الا في الجمرة العقبة فليس لها الا وجه واحد لانّها تحت الجبل‌.

در کتاب تاریخی دیگر به نام کتاب تاریخ مکة المکرمة قدیما و حدیثا نوشته ی محمد الیاس الغنی آمده است: الاعمدة الموجودة وسط الاحواض الثلاث (ستون های موجود در وسط حوضچه ها) علامة للمكان الذي ظهر به الشيطان و رماه ابراهيم، اما الاحواض التى حول الاعمدة فإنها أحدثت بعد 1292 ه لتخفيف زحمة الناس و توسيع دايرة الرمى و جمع الحصى في مكان واحد.

همان گونه که او بیان می کرد درست کردن حوضچه ها دو فایده داشت یکی اینکه مردم زیاد نزدیک نمی شدند و به زحمت نمی افتادند و دوم اینکه سنگریزه ها در یک مکان جمع می شد.

در کتاب التاریخ القدیم لمکة و بیت الله الکریم که امروزه خیلی به آن اهمیت می دهند تألیف محمد طاهر مکی می خوانیم: و بوسط كل جمرة من الجمرات الثلاث علامة كالعامود المرتفعة (عمودی مرتفع) نحو قامة (به اندازه ی قامت انسان) ، مبنية بالحجارة (که با سنگ ساخته شده است) ، اشارة الى موضع الرمى، و هذه العلامات‌ على الجمرات لم تكن فى صدر الاسلام و انما احدثت فيما بعد.[3]

خلاصه اینکه از منظر ارباب لغت، روایات، کلمات علماء و صاحبان تواریخ همه استفاده می شود که مراد از جمره همان محل از زمین است که سنگ روی آن جمع می شود و ستون، علامتی برای آن است که در صدر اسلام نبوده و بعد به وجود آمده است.

با این حال می بینیم که جوی که اخیرا در میان علماء به وجود آمده است به گونه ای بوده است که کسانی مانند مرحوم شهید صدر که اهل تتبع و تحقیق بوده است فتوا داده است که جمره همان ستون می باشد. ظاهر ایشان به شهرت مزبور اکتفاء کرده و به سراغ تحقیق نرفته است.

 

آخرین نکته ای که باید بیان کنیم این است که بعضی سؤال می کنند که سنگ را که نمی شود به زمین زد و باید به ستون و مانند آن زد.

جواب آن این است که در زمان جاهلیت معمول بوده است که بعضی که مورد نفرت بودند، افراد قبر آنها را سنگ می زدند از جمله می توان به شخصی به نام ابو رُغال که مسیر مکه را به لشکر ابرهه نشان داد و خیانت کرد. او در راه مکه از دنیا رفت و به خاک سپرده شد و مردم بعد از آن، هر سال قبر او را سنگ می زدند. حتی این موضوع در اشعار عرب هم آمده است که مثلا قبر فلان فرد را باید مانند قبر ابو رُغال سنگ باران کرد.

 


[1] اخبار مکه، ج1، ص298 تا 303.
[2] تاریخ الحرمین، ص49.
[3] التاریخ القدیم، ج6، ص15.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo