< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

93/02/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اشتراک در قربانی و عدم آن

بحث در مسأله ی قربانی در حج تمتع می باشد و به اینجا رسیدیم که آیا هر نفر باید یک قربانی کند یا اینکه می شود چند نفر با هم به یک قربانی اکتفاء کنند. مشهور قائل بود که اشتراک جایز نیست. (هرچند در قربانی مستحبی که در شهرها روز عید قربان انجام می دهند اشتراک جایز است.)

بعد به سراغ روایات رفتیم و گفتیم بر سه گروه تقسیم می شوند. گروه اول که متشکل از چهار روایت بود می گفت هر نفر باید یک قربانی جداگانه انجام دهد.

گروه دوم از روایات که می فرمود: اشتراک جایز است و آن را مقید به صورت اضطرار نمی کرد. تعدادی از این روایات را خواندیم و اکنون به بررسی ما بقی آنها می پردازیم:

فِي عُيُونِ الْأَخْبَارِ وَ الْعِلَلِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ قُلْتُ لَهُ عَنْ كَمْ تُجْزِئُ الْبَدَنَةُ (یک شتر از چند نفر کفایت می کند) قَالَ عَنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ قُلْتُ فَالْبَقَرَةُ قَالَ تُجْزِئُ عَنْ خَمْسَةٍ إِذَا كَانُوا يَأْكُلُونَ عَلَى مَائِدَةٍ وَاحِدَةٍ (اگر اهل یک خانواده اند و سر یک سفره می نشینند یک گاو از پنج نفر کفایت می کند) قُلْتُ كَيْفَ صَارَتِ الْبَدَنَةُ لَا تُجْزِئُ إِلَّا عَنْ وَاحِدٍ وَ الْبَقَرَةُ تُجْزِئُ عَنْ خَمْسَةٍ قَالَ لِأَنَّ الْبَدَنَةَ لَمْ يَكُنْ فِيهَا مِنَ الْعِلَّةِ مَا كَانَ فِي الْبَقَرَةِ (آن علتی که در بقره است در شتر نیست) إِنَّ الَّذِينَ أَمَرُوا قَوْمَ مُوسَى بِعِبَادَةِ الْعِجْلِ كَانُوا خَمْسَةً (پنج نفر بودند که دیگران را به عبادت گوساله وادار کردند) وَ كَانُوا أَهْلَ بَيْتٍ يَأْكُلُونَ عَلَى خِوَانٍ وَاحِدٍ (و همه اهل یک خانواده بودند) وَ هُمُ الَّذِينَ ذَبَحُوا الْبَقَرَةَ (در داستان بنی اسرائیل نیز همان افراد گاو بنی اسرائیل را کشتند که عضوی از آن را به مقتول بزنند تا زنده شود و شهادت دهد که چه کسی او را کشته است.) الْحَدِيثَ[1]

این روایت احتیاج به توضیح دارد: مرحوم مجلسی اول در کتاب لوامع[2] که شرح فقیه است در توجیه این روایت می فرماید: آنهایی که مردم را دعوت به گوساله پرستی کردند بعد توبه کردند و سپس همان ها مأمور به کشتن گاو شدند تا در نتیجه گاو یا گوساله در نظر آنها بی اهمیت شود و دیگر به فکر پرستش آن نیفتند.

نقول: این توجیه برای اینکه چرا این پنج نفر همان پنج نفر بودند خوب است ولی اینکه چه ارتباطی به مسأله ی قربانی در حج دارد مشخص نشده است.

 

محقق شوشتری در کتاب النجعة فی شرح اللمعة در مورد روایت فوق می فرماید: فخبر علیل (این خبر ضعیف است) و علته (علتی که امام علیه السلام در مورد مسأله ی قربانی آورده است) تشهد لعلته و جعله (شاهد بر ضعف و جعل این روایت است). [3]

نقول: ایشان چه بسا در جعلی بودن روایات تعجیل می کرد. ما توجیه دیگری به ذهنمان می رسد و آن اینکه عامه غالبا شرکت را در مورد قربانی منی تا پنج تا و مانند آن اجازه می دهند. دلیل آنها قیاس است و آن هم یک نوع قیاس مضحک و امام علیه السلام در این روایت می خواهد قیاس عامه را تخطئه کند.

 

فِي الْخِصَالِ وَ الْعِلَلِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ بُنَانِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْبَقَرَةِ يُضَحَّى بِهَا قَالَ فَقَالَ تُجْزِئُ عَنْ سَبْعَةِ نَفَرٍ مُتَفَرِّقِينَ.[4]

در روایت از واژه ی تضحیه استفاده شده است نه هدی که اشعار به قربانی مستحب در شهرها دارد نه قربانی واجب در منی. قید (متفرقین) به این معنا است که لازم نیست اهل یک خانواده باشند.

 

مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمُفِيدُ فِي الْمُقْنِعَةِ قَالَ قَالَ ع الْأُضْحِيَّةُ تُجْزِئُ فِي الْأَمْصَارِ عَنْ أَهْلِ بَيْتٍ وَاحِدٍ لَمْ يَجِدُوا غَيْرَهَا وَ الْبَقَرَةُ تُجْزِئُ عَنْ خَمْسَةٍ إِذَا كَانُوا أَهْلَ خِوَانٍ وَاحِدٍ[5]

در این روایت که مرسله است نام امام علیه السلام نیز ذکر نشده است.

جالب این است که در این روایت تصریح به امصار شده است و مشخص است که مربوط به قربانی واجب در منی نیست.

 

عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْجَزُورِ (شتر) وَ الْبَقَرَةِ كَمْ يُضَحَّى بِهَا قَالَ يُسَمِّي رَبُّ الْبَيْتِ نَفْسُهُ (کسی که بزرگتر خانه است بسم الله را می گوید) وَ هُوَ يُجْزِئُ عَنْ أَهْلِ الْبَيْتِ إِذَا كَانُوا أَرْبَعَةً أَوْ خَمْسَةً[6]
بارها گفتیم که کتاب علی بن جعفر نزد صاحب وسائل بوده است از این رو روایت فوق معتبر است.

 

در این روایات یک روایت می گفت که این اشتراک در منی جایز است و در ما بقی روایات چنین قیدی نبود.

 

اما طائفه ی سوم از روایات که روایاتی است که اشتراک را در حال اضطرار جایز می داند.

مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ سَوَادَةَ الْقَطَّانِ وَ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَا قُلْنَا لَهُ جَعَلَنَا اللَّهُ فِدَاكَ عَزَّتِ الْأَضَاحِيُّ عَلَيْنَا بِمَكَّةَ (قربانی در مکه کم آمد) أَ فَيُجْزِئُ اثْنَيْنِ (مفعول مقدم برای فعل بعدی است) أَنْ يَشْتَرِكَا فِي شَاةٍ فَقَالَ نَعَمْ وَ عَنْ سَبْعِينَ.[7]

این روایت تصریح دارد که مربوط به مکه است که البته ممکن است گفته شود که مربوط به قربانی مستحب در روز عید است که در مکه انجام می دهند نه قربانی واجب در منی.

 

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ ع عَنْ قَوْمٍ غَلَتْ عَلَيْهِمُ الْأَضَاحِيُّ (شاید قربانی کم شد و در نتیجه گران شد و آنها از پس خرید آن بر نمی آمدند) وَ هُمْ مُتَمَتِّعُونَ (مشغول حج تمتع اند) وَ هُمْ مُتَرَافِقُونَ (و اینها با هم رفیقند) وَ لَيْسُوا بِأَهْلِ بَيْتٍ وَاحِدٍ وَ قَدِ اجْتَمَعُوا فِي مَسِيرِهِمْ (و در مسیر با هم بودند) وَ مَضْرِبُهُمْ وَاحِدٌ (و اهل یک خیمه می باشند) أَ لَهُمْ أَنْ يَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالَ لَا أُحِبُّ ذَلِكَ إِلَّا مِنْ ضَرُورَةٍ.[8]

این روایت معتبر است.

ظاهر این است که اشتراک در حال اختیار مکروه است ولی در حال اضطرار اشکالی ندارد.

 

عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ‌ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ حُمْرَانَ قَالَ عَزَّتِ الْبُدْنُ سَنَةً بِمِنًى (شتر در یک سال در منی کم شد) حَتَّى بَلَغْتِ الْبَدَنَةُ مِائَةَ دِينَارٍ (هر شتری ده دینار بوده است زیرا در دیه صد شتر به جای هزار دینار است یعنی هر شتر ده دینار، بنا بر این وقتی صد دینار شد یعنی قیمتش ده برابر شده بود) فَسُئِلَ أَبُو جَعْفَرٍ ع عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ اشْتَرِكُوا فِيهَا قَالَ قُلْتُ كَمْ قَالَ مَا خَفَّ فَهُوَ أَفْضَلُ (هرچه کمتر بهتر) قَالَ فَقُلْتُ عَنْ كَمْ تُجْزِئُ فَقَالَ عَنْ سَبْعِينَ.[9]

 

قَالَ (الصدوق) وَ رُوِيَ أَنَّ الْجَزُورَ يُجْزِئُ عَنْ عَشَرَةِ نَفَرٍ مُتَفَرِّقِينَ وَ إِذَا عَزَّتِ الْأَضَاحِيُّ أَجْزَأَتْ شَاةٌ عَنْ سَبْعِينَ.[10]

این روایت مرسله است ولی کلام او غالبا برگرفته از روایت است.

 


[2] لوامع، ج7، ص55.
[3] النجعة فی شرح اللمعة، ج5، ص421.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo