< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

93/06/19

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقي:
امام رضا عليه السلام در حديثي پر معنا مطلبي را بيان مي کند که براي دنيا و آخرت همگان کافي مي باشد. آن حضرت مي فرمايد: لَا يَتِمُّ عَقْلُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ حَتَّى تَكُونَ فِيهِ عَشْرُ خِصَالٍ (عقل انسان مسلمان کامل نمي شود مگر اينکه ده صفت را دارا باشد. امام عليه السلام نمي فرمايد، دين مسلمان کامل نمي شود بلکه مي فرمايد: عقل مسلمان با اين ده تا کامل مي شود از اين رو تمامي اين امور ده گانه عقلاني اند.) الْخَيْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ (وقتي مردم با او سر و کار دارند اميد دارند کار نيکي در مورد آنها انجام دهد.) وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ (و مردم از شر او در امان مي باشند.) يَسْتَكْثِرُ قَلِيلَ الْخَيْرِ مِنْ غَيْرِهِ (خدمت کم را از ديگران زياد مي شمارد) وَ يَسْتَقِلُّ كَثِيرَ الْخَيْرِ مِنْ نَفْسِهِ (ولي کار خير بسياري که خودش انجام مي دهد را اندک مي شمارد. مثلا اگر عبادت زيادي انجام دهد مي گويد که ما در برابر عبادت اولياء الله کاري انجام نداده ايم و يا اگر به کسي خدمتي کند مي گويد که آن خدمت، کار مهمي نبوده است.) لَا يَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوَائِجِ إِلَيْهِ (اگر مردم به او مراجعه کنند و تقاضاي چيزي کنند، خسته نمي شود. ما در روايات داريم که يکي از نعمت هاي خداوند اين است که مردم به دست شما به مقاصد و حاجات خود برسند يعني اين کار موجب مي شود که انسان به سوي بهشت برود و در نتيجه نبايد خسته شود.) وَ لَا يَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ (در تمام عمر، از طلب علم خسته نمي شود. اين براي طلاب درس است که نبايد هرگز از طلب علم خسته شوند، از اين رو ما مي گوييم که عبارت فارغ التحصيل شدن، در علوم دينيه معنا ندارد. انسان تا آخر عمر حتي اگر معلم باشد، محصّل نيز بايد باشد.) الْفَقْرُ فِي اللَّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْغِنَى (اگر درآمدي کمي دارد ولي در مسير خداوند است براي او بهتر است که درآمد بيشتري داشته باشد ولي در مسير شيطان باشد. فقر در اين فقره از روايت به معناي زندگي ساده است.) وَ الذُّلُّ فِي اللَّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْعِزِّ فِي عَدُوِّهِ (ذلت و خضوع در مسير خدا براي او مهمتر است از اين است که نزد دشمنان خداوند عزيز باشد و در مسير هواي نفس و شيطان و دشمان عزت داشته باشد.) وَ الْخُمُولُ أَشْهَى إِلَيْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ (خمول و مشهور نبودن براي او از شهرت بهتر است. شهرت، مشکلات عظيمي دارد و هر چه انسان مشهورتر مي شود مشکلاتش بيشتر و مسئوليتش سنگين تر مي شود. از اين رو آدم عاقل، بي سبب به سراغ شهرت نمي رود. بله گاه شهرت هايي است که بدون اختيار به سراغ انسان مي آيد که در اينجا فرد بايد مطابق مسئوليتي که به گردنش آمده است عمل کند ولي اگر فرد اصرار به مشهور شدن داشته باشد اين کار براي او مسئوليت بيشتري مي آورد که چه بسا به نفعش نباشد.) ثُمَّ قَالَ ع الْعَاشِرَةُ وَ مَا الْعَاشِرَةُ (اما دهم بسيار مهم است.) قِيلَ لَهُ مَا هِيَ قَالَ ع لَا يَرَى أَحَداً إِلَّا قَالَ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ أَتْقَى (و آن اينکه هر کسي را که ببيند بگويد: او از من بهتر است. زيرا خودش را از هيچ کس برتر نمي بيند. يک فايده ي اين عمل، تواضع است و اينکه انسان هرگز تکبر نخواهد داشت. دوم اينکه وقتي ديگران را از خودش بهتر مي بيند، براي خوبي ها تلاش مي کند.)[1]
اگر انسان به اين برنامه ي ده ماده اي عمل کند در دنيا و آخرت سعادت مند خواهد بود. کلمات فوق از کلمات قصار امام عليه السلام مي باشد و گاه يک کلمه از آن کلمات براي کل عمر انسان کافي است.
موضوع: محل ذبح
بحث در قرباني در مراسم حج است.
ما بر اساس تحرير الوسيله امام قدس سره جلو مي رويم ولي در اينجا مسأله اي است که امام قدس سره به آن نپرداخته اند که عبارت از مسأله ي محل قرباني در حج است.
مرحوم صاحب جواهر و ديگران مانند صاحب رياض و صاحب حدائق و مرحوم نراقي در مستدرک و شيخ در خلاف اين مسأله را متذکر شده اند.
اقوال علماء:
شيخ در خلاف مي فرمايد: من وجب عليه الهدي في إحرام الحج (کسي که حج براي او در حج واجب شده است مانند حج تمتع و قران) فلا ينحره إلا بمنى، وإن وجب عليه في إحرام العمرة فلا ينحره الا بمکة (مثلا نذر کند که هدي کند و يا سوق هدي کند. شيخ در اينجا ظاهرا بين اخبار متعارض که بعدا به آن اشاره مي کنيم جمع کرده است. يکي از طرق جمع همان است که ايشان فرموده اند که هدي واجب در حج در مني و هدي واجب در عمره بايد در مکه ذبح شود. البته بعدا مي گوييم که کفارات اين حکم را ندارد.) وقال باقي الفقهاء: أي مكان شاء من الحرم (که شامل مکه و اطراف مکه مي شود.) يجزيه إلا أن الشافعي استحب (ظاهر کلام او اين است که او خارج از حرم را کافي مي داند و در حرم بودن را مستحب مي داند. البته فقهاء عامه در اين اواخر اصرار داشتند که قرباني در مني باشد و از اين رو قربانگاه ها در مني بود و اخيرا به سبب امور بهداشتي و ازدحام جمعيت آن را به خارج منتقل کرده اند.)[2]
صاحب رياض مي فرمايد:ويجب ذبحه بمنىبإجماعنا الظاهر، المستظهر من جملة من العبائر كالمنتهى و التذكرة و المدارك و الذخيرة.[3] صاحب جواهر نيز مي فرمايد: ويجب ذبحه بمنى عند علمائنا في محكي المنتهى والتذكرة وعندنا في كشف اللثام، وهذا الحكم مقطوع في كلام الأصحاب[4]
نقول: يک مسأله اي هست که بعدا به آن اشاره مي کنيم و آن اينکه آيا مي توان لحوم را از مني خارج کرد يا نه که مي گويند: ما دامي که در مني مصرف مي شود حرام است آن را از مني بيرون ببرند و براي اين کار ادعاي شهرت و يا اجماع کرده اند. حکم در اين مسأله هر چه باشد نشان مي دهد که سيره ي عمليه بر اين بوده است که قرباني در مني انجام شود. اين مسأله به دلالت التزامي يا اشتهار نشان مي دهد که قرباني بايد در مني باشد.
مسأله ي محل قرباني امروزه بسيار مهم است زيرا
اولا: تمام قربانگاه ها به بيرون از مني منتقل شده است. جنبه هاي بهداشتي و ازدحام جمعيت آنها را وادار به انجام اين کار کرده است. آن زمان که قربانگاه ها در مني بودند از همان روز اول که قرباني شروع مي شد، بوي تعفن گوشت ها و خون هاي قرباني ها که زير آفتاب بود لحظه به لحظه بيشتر و بيشتر مي شد. اين موجب شد که اين کار را به خارج از مني منتقل کنند. حال اين کار به سبب قاعده ي ميسور بوده است يا قاعده ي الاقرب فالاقرب و يا لا ضرر و مانند آن به هر حال انجام شده است و قربان گاه ها به بيرون مني منتقل شده است.
ثانيا: قربانگاه ها هر چند در خارج از مني و در حرم است ولي گوشت ذبح شده را به خارج از حرم مي برند و مصرف آنها هم مشخص نيست.
دلالت آيه ي قران: خداوند مي فرمايد: ﴿وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّه‌[5] يعني سرها را نتراشيد تا اينکه قرباني به محلش برسد. از اين آيه استفاده نمي شود که محل قرباني کجاست ولي اين مقدار فهميده مي شود که قرباني محل دارد.
ان شاء الله در جلسه ي بعد به بررسي روايات مي پردازيم. روايات متعددي داريم که مي گويد: (لا نحر الا بمني) و روايات مخالف هم وجود دارد. در اين روايات شاهد جمع نيز آمده است و ما ان شاء الله به وجه جمع نيز اشاره خواهيم کرد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo