< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

93/11/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قاعده ی اشتراک در تکلیف
بحث در طواف نساء است که آیا مخصوص مردان است یا اینکه زنان را نیز شامل می شود.
صاحب جواهر از جمله ادله ای که بر این مسأله ذکر می کند قاعده ی اشتراک در تکلیف است. یعنی تکلیفی که برای یک نفر ثابت می شود بر اساس این قاعده شامل حال دیگران نیز می شود.
به همین مناسبت تصمیم گرفتیم قاعده ی فوق را کمی توضیح دهیم. از جمله کسانی که متعرض این مسأله شده اند مرحوم علامه آیت الله بجنوردی است که در قواعد الفقهیه ی در قاعده ی ششم این مسأله را مطرح می کند و دیگر عالمی است که در قرن سیزدهم که شاگرد مرحوم کاشف الغطاء یا از شاگرد پسران کاشف الغطاء بوده است که کتابی به نام العناوین الفقهیه دارد که این قاعده را تحت یک عنوان، بحث کرده است. مطالبی که ایشان ذکر کرده اند قابل نقد است.
ما این قاعده را با ذکر یک مقدمه ی مهم مطرح می کنیم و آن اینکه در سه چیز بحث است:
یکی بحث در مورد خاتمیت پیامبر اکرم (ص) است. معنای آن این است که بعد از رسول خدا (ص) پیامبر نازل نشده است و کتابی نیز بعد از قرآن نیست. چه قائل به اشتراک در تکلیف شویم و یا نشویم یعنی چه طواف نساء مخصوص مردان باشد و یا زن و مرد هر دو در آن مشترک باشند، ارتباطی به مسأله ی خاتمیت ندارد و حال آنکه دو بزرگوار فوق به آیات خاتمیت در مورد اشتراک در تکلیف تمسک کرده اند.
مثلا به روایت حلال محمد حلال الی یوم القیامة و حرامه حرام الی یوم القیامة[1] تمسک کرده اند.
مثلا مرحوم بجنوردی می فرماید: السادسة من جملة القواعدة الفقهیة قاعدة قاعدة اشتراک المکلفین فی الحکم، رجالا و نساء الی قیام یوم القیامة.[2]
این در حالی است که حالی در اسلام انواع بسیاری از عناوین مانند عرب و عجم، حاضر و مسافر و مانند آن است که و اشتراک در تکلیف مخصوص زن و مرد نیست.
بعد با فاصله در عبارت خوبی می گوید: و بعبارة اخری اذا ثبت حکم لاحد المکلفین او لطائفة منهم (مانند طائفه ی عرب و عجم یا علماء و غیر آن) سواء کان ثبوته بخطاب لفظی (به شخصی یا طائفه ای خطاب لفظی شود) او دلیل لبی من اجماع او غیره فیکون شاملا لجمیع المکلفین فی جمیع الازمنة الی قیام یوم القیامة.
بحث دوم در این است که آیا خطابات مشافهه شامل غائبین و معدومینی که بعدا می آیند می شود یا نه. مثلا خداوند می فرماید: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ[3] این خطاب مخصوص حاضرین در عصر رسول خدا (ص) بوده اند. حال آیا این آیه شامل مسلمانانی که در جای دیگری بودند یا بعدا به دنیا آمده اند می شود یا نه.
در اصول گفته شده است که اگر خطابات مشافهه به صورت قضیه ی حقیقیه باشد شامل غیر حاضرین می شود ولی اگر به صورت قضیه ی خارجیه باشد شامل آنها نمی شود. مراد از قضیه ی خارجیه یعنی کسانی که موجود در خارج و در مقابل رسول خدا (ص) بودند ولی قضیه ی حقیقیه یعنی حکم حرمت روی عنوان مانند خمر رود. در این حال عنوان، مصادیق موجوده و آنچه بعدا می آید را شامل می شود.
از این رو آیه ی صیام اگر به این معنا باشد: (ایها المکلفین کتب علیکم الصیام) در این صورت حکم روی عنوان رفته است و تمامی مکلفین را در طول زمان شامل می شود و هر وقت عنوان مزبور محقق شود حکمش هم محقق می شود. این نیز ربطی به بحث اشتراک در تکلیف ندارد زیرا اینکه خطابات شفاهیه روی عمومات و اطلاقات رفته است و مثلا وجوب صیام عام و همه را شامل می شود ارتباطی به اشتراک در تکلیف ندارد.
بحث سوم در مورد اشتراک در تکلیف است یعنی در جایی که نه عامی در کار است و نه مطلقی و نه خطاب شفاهی در کار است و نه بحث در خاتمیت رسول خدا (ص) است بلکه فردی از معصوم سؤالی کرد و جواب گرفت و بحث در این است که آیا جواب فوق برای دیگران هم حجّت است یا نه. یا مثلا کسی دید که امام علیه السلام در حال طواف با کسی صحبت می کند و انسان متوجه می شود که صحبت کردن در هنگام طواف مبطل طواف نیست که بحث در این است که آیا کار فوق از مختصات امام علیه السلام بوده است یا اینکه همه در آن حکم شریکند.
محقق بجنوردی در دلیل اول به استصحاب تمسک می کند و می فرماید: اگر مثلا روزه برای مردم یک زمان واجب شده باشد برای مردم قرن بعد هم با دلیل استصحاب ثابت می شود. بنا بر این اشتراک در تکلیف مطابق اصل است.
نقول: تمسک به استصحاب در اشتراک تکلیف سه مشکل دارد:
اشکال اول این است که استصحاب در شبهات کلیه است و به نظر ما در این مورد استصحاب جاری نیست. ما استصحاب را در شبهات موضوعیه جاری می دانیم مثلا لباسم قبلا نجس بود و الآن نمی دانم آن را شستم یا نه که به استصحاب تمسک می کنم.
اشکال دوم اینکه استصحاب مربوط به زمان آینده است و برای اهل یک زمان نمی توان استصحاب کرد مثلا اگر طواف نساء برای مردان ثابت شود نمی توان با استصحاب ثابت کرد که بر زنان هم واجب است. بنا بر این دلیل اخص از مدعی است زیرا شامل موجودین در یک زمان نمی شود و فقط نسبت به ازمنه ی آینده جاری است.
اشکال سوم اینکه این از باب تبدل موضوع است مثلا اگر ثابت شود که مردان واجب است طواف نساء انجام دهند، نمی توان آن را به زنان که موضوع دیگری هستند سرایت داد.
همچنین اگر حکمی برای اصحاب رسول خدا (ص) ثابت شود نمی توان آن را از طریق استصحاب در ازمنه ی آینده و برای کسانی که اصحاب ایشان نیستند ثابت دانست.
اما دلیل دوم و سوم ایشان قابل قبول است.
یکی استدلال به اجماع است.
دلیل سوم ایشان تمسک به ارتکاز مسملین است که اگر کسی دید که معصوم عملی انجام داد و یا نسبت به جواب کسی پاسخی داده است از آن می فهمند که این حکم مربوط به همه است و از این رو جواب امام علیه السلام را به دیگران نیز متنتقل می کردند. اجماع و ارتکاز مسلمین بر این است که احکام، اختصاصی نیست و همه در آن مشترک هستند.
دلیل چهارم: تمسک به روایات
تمسک به روایت: فَلْيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ:
عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْعَرْزَمِيِّ (عَنْ أَبِيهِ) عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ صَلَّى عَلِيٌّ ع بِالنَّاسِ عَلَى غَيْرِ طُهْرٍ وَ كَانَتِ الظُّهْرَ ثُمَّ دَخَلَ فَخَرَجَ مُنَادِيهِ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع صَلَّى عَلَى غَيْرِ طُهْرٍ فَأَعِيدُوا فَلْيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ[4]
این روایت متعدد است.
به هر حال روایت فوق مشکل دارد و مورد تمسک وهابی ها است و آن اینکه امیر مؤمنان علیه السلام بدون وضو نماز خوانده است و شما نماز را اعاده کنید و شاهدان به غائبان خبر دهند.
این حدیث هیچ ارتباطی به اشتراک تکلیف ندارد و به قول شیخ حر در ذیل ذوایت: قَالَ الشَّيْخُ هَذَا خَبَرٌ شَاذٌّ مُخَالِفٌ لِلْأَحَادِيثِ كُلِّهَا وَ هُوَ يُنَافِي الْعِصْمَةَ فَلَا يَجُوزُ الْعَمَلُ بِه‌
حتی روایات بسیاری داریم که نماز افراد اگر امام وضو نداشته باشد و یا حتی یهودی باشد صحیح است و اعاده ندارد.
مخصوصا که مربوط به موضوعات دینی است (نه غیر آن که مثلا گاه معصوم ممکن است آدرسی را گم کند که بعضی گفته اند که عصمت شامل این امور نمی شود هرچند ما در این موارد نیز قائل به عصمت هستیم ولی همگان قائلند که در مسائل دینی، امامان از مقام عصمت برخوردار بودند.) اگر قرار باشد امام در مسائل دینی عصمت نداشته باشد اعتماد مردم از او برداشته می شود و مهمترین علت عصمت جلب مردم به ائمه در مورد مسائل دینی است.

ان شاء الله در جلسه ی بعد این بحث را ادامه می دهیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo