< فهرست دروس

بحوث خارج الفقه - کتاب الحج

آیة الله مکارم الشیرازي

93/12/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم کفاره در مورد معذورین از بیتوته در منی
سخن در مسأله ی ششم از مسائل مربوط به بیتوته در منی می باشد.
امام قدس سره در این مسأله می فرماید:
مسألة6 - من ترك المبيت الواجب بمنى يجب عليه لكل ليلة شاة متعمدا كان أو جاهلا أو ناسيا، بل تجب الكفارة على الأشخاص المعدودين في المسألة الثالثة إلا الخامس منهم، والحكم في الثالث والرابع مبني على الاحتياط. [1]
سخن در فرع سوم است:
در سابق گفتیم که پنج طائفه از بیتوته در منی استثناء هستنت که عبارتند از:
1.کسانی که بیمار هستند.
2.کسانی که خوف بر نفس و مال دارند.
3.شبان ها و چوپانان که باید مرکب ها و حیوانات را حفظ کنند.
4.ساقیان حجاج
5.کسانی که شب تا صبح در مکه مشغول عبادت هستند.
سخن در این است که آیا این طوائف از کفاره معاف هستند یا نه.

اقوال علماء: عبارات اصحاب در این مورد مختلف است.
مرحوم نراقی در مستند می فرماید: و هل يسقط مع زوال الإثم الفداء أيضا، أم لا؟
عن الغنية: الأول و الظاهر: الثاني، لإطلاق روايات ثبوت الدم بترك المبيت. و عدّوا من ذوي الأعذار: الرعاة، (چوپان ها) و أهل سقاية الحاجّ، و عن الخلاف و التذكرة و المنتهى: نفي الخلاف عنه (یعنی این دو طائفه ملحق به ذوی الاعذار هستند.).[2]
صاحب کشف اللثام می فرماید: و إطلاق النصوص و الفتاوى يشمل الجاهل و الناسي و المضطر، فيكون جبرانا لا كفارة.[3]

دلیل مسأله:
در این مسأله جز در مورد طائفه ی پنجم روایت خاصی وارد نشده است. بنا بر این در غیر مورد اخیر باید به سراغ اطلاقات برویم. حل مسأله متفرع بر بحثی است که در سابق بیان کردیم و آن اینکه آیا ثبوت دم از باب عقوبت و مجازات است یا اینکه از باب جبران می باشد. اگر از باب جبران باشد همه باید کفاره دهند زیرا حتی کسی که مضطر بوده است او نیز با دم باید جبران کند.
اما اگر قائل شویم که ثبوت دم از باب عقوبت و مجازات است بنا بر این کسانی که گناهی را مرتکب نشده اند مجازاتی هم برای آنها نیست. اگر شارع ترخیص داده است واضح است که نباید مجازات کند. صاحب جواهر قائل است که ثبوت دم از باب جبران است و ما گفتیم که به نظر ما دم، از باب عقوبت است. ما در جلسه ی قبل به آیه ی ﴿لِيَذُوقَ وَبالَ أَمْرِهِ[4] استدلال کردیم که که بیانگر آن است که کفاره از باب عقوبت است.

اما در مورد طائفه ی اخیر: روایات متعددی وارد شده است و در آن تصریح شده است که چیزی بر او نیست.
عَنْ صَفْوَانَ قَالَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع سَأَلَنِي بَعْضُهُمْ عَنْ رَجُلٍ بَاتَ لَيَالِيَ مِنًى بِمَكَّةَ (به جای اینکه در منی باشد در مکه بوده است.) فَقُلْتُ لَا أَدْرِي فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا تَقُولُ فِيهَا فَقَالَ ع عَلَيْهِ دَمُ شَاةٍ إِذَا بَاتَ فَقُلْتُ إِنْ كَانَ إِنَّمَا حَبَسَهُ شَأْنُهُ الَّذِي كَانَ فِيهِ مِنْ طَوَافِهِ وَ سَعْيِهِ (یعنی طواف و سعی مانع شده است که در منی نباشد) لَمْ يَكُنْ لِنَوْمٍ وَ لَا لَذَّةٍ (و برای خواب و استراحت در مکه نبوده است.) أَ عَلَيْهِ مِثْلُ مَا عَلَى هَذَا قَالَ مَا هَذَا بِمَنْزِلَةِ هَذَا (یعنی کفاره ندارد.) وَ مَا أُحِبُّ أَنْ يَنْشَقَّ لَهُ الْفَجْرُ إِلَّا وَ هُوَ بِمِنًى.[5]
این روایت صحیحه است.

رَوَاهُ الْكُلَيْنِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ مِثْلَهُ وَ زَادَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ زَارَ عِشَاءً فَلَمْ يَزَلْ فِي طَوَافِهِ وَ دُعَائِهِ وَ فِي السَّعْيِ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْرُ قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ كَانَ فِي طَاعَةِ اللَّهِ.[6]
این روایت صحیحه است.
در این روایت تصریح شده است که کفاره ای بر فرد نیست.
ممکن است به ذیل روایت تمسک کرد و گفت که هر کس که مشغول طاعت خداوند باید و بیتوته در منی را ترک کند، کفاره ندارد. بنا بر این اگر کسی پرستار مریض است یا مشغول سقایة الحاج می باشد او هم مشغول اطاعت خداوند. بنا بر این ذیل روایت از باب کبرایی کلیه ممکن است مورد توجه قرار گیرد و چنین کسانی کفاره نداشته باشند.

أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ يَعْنِي ابْنَ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى وَ فَضَالَةَ وَ صَفْوَانَ كُلِّهِمْ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ زَارَ الْبَيْتَ فَلَمْ يَزَلْ فِي طَوَافِهِ‌ وَ دُعَائِهِ وَ السَّعْيِ وَ الدُّعَاءِ حَتَّى طَلَعَ الْفَجْرُ فَقَالَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ كَانَ فِي طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ[7]

البته در مورد سقایة الحاج نیز در روایتی است که رسول خدا (ص) به او اجازه داد که مبیت در منی را ترک کند البته در آن سخنی از کفاره و عدم آن نیست.

دلالت حدیث رفع: حدیث رفع در مقابل اطلاقات می تواند مورد استفاده قرار گیرد زیرا یکی از نه چیزی که در حدیث رفع آمده است: ما اضطروت الیه است. چهار طائفه ی اولی همه از باب اضطرار هستند. حتی رعاة الابل (شتربانان) در شب اگر رعات نیستند ولی بعید نیست که آنها باید حافظ شترها و گوسفندان هم باشند و اگر ببیند که شب آنها را در منی نگه دارد به مشکل مواجه می شود می تواند در مکه بماند تا از آنها محافظت کند. این مانند کسی است که مالش در خطر است و مجوز ترک بیتوته را دارد. حدیث رفع نسبت به عمومات حاکمیت دارد.

با این حال امام قدس سره در دو مورد اول فتوا می دهد که کفاره دارند. اما در مورد سوم و چهار بنا بر احتیاط واجب قائل به کفاره شده است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo