< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

94/01/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نیابت در رمی
بحث در مسأله ی نهم از مسائل مربوط به رمی جمرات در منی است. این مسأله چهار فرع دارد.
اول اینکه شخص معذور باید نائب بگیرد. امام قدس سره نائب گرفتن را واجب می داند که ظاهر آن این است که معذور باید استنابه کند. ولی به نظر ما اگر کسی از طرف معذور بدون استنابه رمی کند صحیح است.

فرع دوم: آیا لازم است نائب تا زمانی که از تمکن منوب عنه مأیوس شود رمی را به تأخیر بیندازد؟ امام قدس سره بنا بر این احتیاط واجب، تأخیر تا زمان یأس را لازم می داند.
در این فرع سه حال متصور است:
اول اینکه از بهبودی منوب عنه تا اتمام زمان رمی مأیوس هستیم مثلا دست و پای فرد شکسته است و به این زودی خوب نمی شود. این صورت، قدر متیقن از ادله ی استنابه می باشد.
دوم اینکه علم داریم که آخر وقت می تواند رمی کند. مثلا فرد، اندکی بیمار شده است و طبیعتا خوب خواهد شد. ادله ی استطاعت از این صورت انصراف دارد.
حالت سوم اینکه وضع بیمار برای ما مشخص نیست. ظاهر کلام امام قدس سره این است که در این صورت بنا بر احتیاط واجب باید تا زمان یأس صبر کرد.
با این حال، بسیاری از علماء از جمله صاحب جواهر یأس را شرط ندانسته اند و علت آن، اطلاقات نصوص است:
عن إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى ع عَنِ الْمَرِيضِ تُرْمَى عَنْهُ الْجِمَارُ قَالَ نَعَمْ يُحْمَلُ إِلَى الْجَمْرَةِ وَ يُرْمَى عَنْهُ قُلْتُ لَا يُطِيقُ قَالَ يُتْرَكُ فِي مَنْزِلِهِ وَ يُرْمَى عَنْهُ [1]
این روایت موثقه است و اطلاق دارد زیرا در هر مریضی ای احتمال خوب شدن وجود دارد ولی امام علیه السلام مطلقا جواز نیابت را بیان می کند. البته اگر یقین داشته باشیم مریض در آخر وقت خوب می شود، این روایت از آن انصراف دارد.
همچنین است روایت دیگری از اسحاق بن عمار[2]
و هکذا روایت دوازدهم:
عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنِ السِّنْدِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ أَنَّ عَلِيّاً ع قَالَ الْمَرِيضُ يُرْمَى عَنْهُ وَ الصَّبِيُّ يُعْطَى الْحَصَى فَيَرْمِي. [3]

به هر حال این مسأله یک فرع از فروعات مسأله ی جواز البدار لذوی الاعذار است. مثلا کسی به آب دسترسی ندارد آیا می تواند سریع تیمّم کند و نماز را بخواند و یا باید صبر کند و در صورت یأس تیمّم کند. یا کسی که اول وقت نمی تواند ایستاده نماز بخواند آیا باید صبر کند و تا آخر وقت اگر مشکلش برطرف نشد نماز را بخواند؟
این مسأله را سابقا متذکر شدیم و گفتیم بعید نیست اطلاقات، در همه جا حاکم باشد در نتیجه بدار جایز باشد.
با این حال موارد خاصی هست که در آن به عدم بدار تصریح شده است. مثلا در تیمّم آمده است که اگر خوف فوت وقت است باید تیمّم کند.

فرع سوم: امام قدس سره می فرماید: والأولى مع الامكان حمل المعذور والرمي بمشهد منه، ومع الامكان وضع الحصى على يده والرمي بها (بیده)[4]
این حکم مستحب است و معروف بین اصحاب نیز استحباب است.
با این حال در دو روایت به این نکته امر شده است و ظاهر امر نیز وجوب است:
در روایت اسحاق بن عمار که در بالا خواندیم آمده است:
عن إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى ع عَنِ الْمَرِيضِ تُرْمَى عَنْهُ الْجِمَارُ قَالَ نَعَمْ يُحْمَلُ إِلَى الْجَمْرَةِ وَ يُرْمَى عَنْهُ قُلْتُ لَا يُطِيقُ قَالَ يُتْرَكُ فِي مَنْزِلِهِ وَ يُرْمَى عَنْهُ [5]

همین گونه است روایت دیگر از اسحاق بن عمار.

با این حال به دو جهت، روایت فوق را می توانیم حمل بر استحباب کنیم:
اول اینکه در روایات کثیره ای که در مقام بیان بوده است چنین قیدی نیامده است و صرفا آمده است که از طرف معذور رمی می کنند. اگر بردن معذور به مرمی واجب بوده باشد می بایست در آن روایات کثیره به آن دستور داده می شد.
دوم اینکه اصحاب از این حکم استحباب فهمیده اند. فهم اصحاب می تواند مؤید قوی ای باشد هرچند دلیل مستقلی نیست.
فلسفه ی این حکم این است که مصلحتی که در رمی است تا حد امکان به فرد برسد. رمی جمرات نشانه ی رمی شیطان است و اگر فرد معذور از نزدیک آن صحنه را مشاهده کند مقداری از فلسفه ی آن بهره می برد. در مورد طواف مریض نیز چنین حکمی آمده است و حتی آمده است که مقداری پایش بر زمین کشیده شود.
البته امروزه به سبب ازدحام جمعیت، عمل به این حکم مستحبی مشکل است.

امام قدس سره در ذیل کلام خود اضافه می کند که اگر می شود سنگ را درون دست مریض بگذارند و با دست او سنگ را رمی کنند.
تعبیر در این مورد در کلمات علماء و روایات مختلف است:
1.در یک تعبیر آمده است که سنگ را در کف دست مریض و یا صبی بگذارند و دست او را حرکت داده سنگ را رمی کنند.
2.در تعبیر دیگر آمده است که سنگ را در کف دست آنها بگذارند و بعد بردارند و پرت نمایند.
3.در تعبیر سوم آمده است که سنگ را به او بدهند تا خودش پرت کند.

عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنِ السِّنْدِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ أَنَّ عَلِيّاً ع قَالَ الْمَرِيضُ يُرْمَى عَنْهُ وَ الصَّبِيُّ يُعْطَى الْحَصَى فَيَرْمِي. [6]
در این روایت در مورد صبی آمده است که سنگریزه را به آن می دهند تا خودش رمی کند. با این حال علماء غالبا تعبیر اول و دوم را ذکر کرده اند:


و في التذكرة استحباب وضع النائب الحصى في يد المنوب يعني و الرمي بها (بیده) و هي في يده كما مرّ عن المنتهى، أو ثمّ أخذها من يده و رميها كما مرّ عن المبسوط.[7]
این نشان می دهد که برداشت اصحاب نیز از روایات متفاوت بوده است و حال آنکه روایت هیچ یک از این دو تعبیر را بیان نمی کند.
به هر حال چون مسأله مستحب است مشکلی پیش نمی آید.

فرع چهارم: امام قدس سره به مسأله ی اجزاء بعد از رفع مانع در وقت اشاره کرده می فرماید: فلو أتى النائب بالوظيفة ثم رفع العذر لم يجب عليه الإعادة ولو استنابه مع اليأس، وإلا تجب على الأحوط.[8]
در مورد این مسأله روایت خاصی وارد نشده است و باید علی القاعده آن را بحث کنیم.
امام قائل است که اعاده در وقت لازم نیست البته با این قید که یأس از بهبودی منوب عنه وجود داشت و نائب گرفت. اما بنا بر احتیاط وجوبی اگر منوب عنه مأیوس نبوده و بعد بهبودی حاصل شده است منوب عنه باید خودش رمی را تکرار کند.

حل مسأله مربوط به مبنای ما رد مبحث اجزا در اوامر اضطراری است.
اجزاء در چهار مرحله از اوامر تصور دارد:
1.اوامر واقعیه در صورت امتثال
2.اوامر اضطراریه مانند تیمّم و مانند ما نحن فیه.
3.اوامر ظاهریه (که عذر واقعی نیست.) مانند عمل بر اساس استصحاب.
4.اوامر خیالیه که فرد خیال می کرد نمی تواند ولی بعد متوجه شد که می توانست.
به هر حال بحث در اوامر اضطراریه است.

اقوال علماء:
و لو زال العذر و الوقت باق لم يجب عليه فعله؛ لسقوطه عنه بفعل النائب بمقتضىٰ إطلاق النص و الفتوىٰ، لأن امتثال الأمر يقتضي الإجزاء.[9]
مرحوم کاشف اللثام با این قول مخالف است و می فرماید: أن السقوط ممنوع ما بقي وقت الأداء[10]
صاحب جواهر نیز می فرماید: و لعل الأقوى‌ ما سمعت للقاعدة المزبورة (قاعده ی اجزاء)[11]

ان شاء الله در جلسه ی بعد این بحث را پیگیری می کنیم.



BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo