< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

94/02/09

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی:
به مناسبت میلاد با سعادت امام جواد علیه السلام بحث اخلاقی امروز را به کلمات قصار آن حضرت اختصاص می دهیم:
الدَّقَّاقُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ الرُّويَانِيِّ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ الْحَسَنِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ع وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْقَائِمِ أَ هُوَ الْمَهْدِيُّ أَوْ غَيْرُهُ فَابْتَدَأَنِي فَقَالَ يَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ وَ هُوَ الثَّالِثُ مِنْ وُلْدِي وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ وَ خَصَّنَا بِالْإِمَامَةِ إِنَّهُ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُصْلِحُ أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ كَمَا أَصْلَحَ أَمْرَ كَلِيمِهِ مُوسَى ع لِيَقْتَبِسَ لِأَهْلِهِ نَاراً فَرَجَعَ وَ هُوَ رَسُولُ نَبِيٍّ ثُمَّ قَالَ ع أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِيعَتِنَا انْتِظَارُ الْفَرَجِ[1]
عبد العظیم حسنی می گوید من نزد سیدم محمد بن علی علیه السلام رفتم و قصد داشتم از او در مورد حضرت حجّت سؤال کنم که آیا او همان مهدی است یا نه. هنوز سوالم را مطرح نکرده بودم که امام علیه السلام خود پاسخ من را داد و فرمود: بله او همان مهدی است. سپس اضافه فرمود:
واجب است در غیبت او منتظر او باشند و در زمان ظهورش از او اطاعت کنند. او از نسل سوم من است. سپس حضرت به حدیث معروف اشاره کرده فرمود: قسم به خدایی که پیغمبر اکرم (ص) را به نبوت منسوب کرد و ما را به امامت اختصاص داد: إِنَّهُ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ...
سپس فرمود: خداوند در عرض یک شب کار ظهورش را درست می کند. (زیرا وقتی خداوند امری را مقدر کرد لازم نیست برای آن مقدمه چینی کند.) همان گونه که در عرض یک شب کار موسی علیه السلام را درست کرد به این گونه که موسی رفت تا برای اهل خود آتشی بیاورد ولی وقتی برگشت پیامبر شده بود.
سپس اضافه فرمود: با فضیلت ترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است.
انتظار فرج بر سه قسم است: انتظار قلبی، لفظی و عملی. مانند امر به معروف که همان سه مرحله را دارد.
مرحله ی اول آن این است که فرد در دل منتظر حضرت باشد و از نیامدن او بی قرار باشد. این انتظار را بسیاری از افراد دارند.
انتظار لفظی این است که برای ظهور آن حضرت دعا کنیم.
انتظار عملی عبارت از آمادگی خارجی نسبت به آمدن حضرت است و این انتظار است که بسیار مهم می باشد. چنین کسی هم باید خودش آماده شود و هم دیگران را آماده کند. هم خودش باید تهذیب نفس کند و از نظر ایمان، عقیده و اخلاق خود را آماده کند و هم دیگران را آماده نماید. مانند کسی که منتظر مهمان مهمی است که هم خودش را آماده می کند و هم اهل خانه را.
افضل اعمال امت، همان مرحله ی سوم است کما اینکه در مورد امر به معروف و نهی از منکر، آنچه سخت است مرحله ی سوم می باشد و الا مرحله ی اول و دوم مؤونه ی زیادی ندارد.
البته عبارت لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ کنایه از این است که خداوند همان شب کار را تمام می کند.


موضوع:
بحث در مورد کسانی است که مصدود هستند یعنی ظالمی جلوی آنها را گرفته و بعد از آنکه مُحرم شده اند اجازه ی انجام اعمال حج و عمره را به آنها نمی دهد. گفتیم مصدود باید قربانی کند و از احرام بیرون بیاید. البته این مسأله فروعاتی دارد مانند اینکه آیا تقصیر لازم است یا نه.

امام قدس سره می فرماید:
مسألة 2 - من أحرم للعمرة أو الحج يجب عليه الاتمام، ولو لم يتم بقي على إحرامه، فلو أحرم للعمرة فمنعه عدو أو نحوه كعمال الدولة أو غيرهم عن الذهاب إلى مكة ولم يكن له طريق غير ما صد عنه أو كان ولم يكن له مؤونة الذهاب منه يجوز له التحلل من كل ما حرم عليه، بأن يذبح في مكانه بقرة أو شاة أو ينحر إبلا، والأحوط قصد التحلل بذلك، وكذا الأحوط التقصير فيحل له كل شئ حتى النساء.[2]
بعد از بیان اصل مسأله، در فرع دوم به اموری اشاره کردیم و به امر چهارم رسیده ایم:
الامر الرابع: اگر کسی بعد از آنکه مصدود شده است به مسیر دیگری دسترسی داشته باشد و توان طی آن مسیر را داشته، همچنین بتواند از عهده ی مخارج آن بر بیاید او باید از مسیر دوم حرکت کند. چنین کسی مصدود نیست و نمی تواند قربانی کند و احرام در آید.
دلیل آن این است که روایات صدّ و آیه ی مربوطه، از این مورد منصرف است. ادله، منصرف به جایی است که تمامی راه ها بر انسان بسته باشد و الا اگر یک مسیر بسته باشد ولی مسیر یا مسیرهای دیگری باز باشد، صدّ بر آن صدق نمی کند.

فرع سوم: آیا قصد تحلل لازم است یا نه.
آیا وقتی فرد مصدود قربانی می کند باید نیّت کند که به قصد بیرون آمدن از احرام، قربانی را انجام می دهد یا اینکه صرف قربانی کردن برای تحلل کافی است و احتیاج به قصد ندارد؟

اقوال علماء:
امام قدس سره احتیاط وجوبی در لزوم قصد تحلل کرده اند و بعضی از علماء نیز قصد تحلل را لازم می دانند با این حال بعضی از فقهاء آن را قبول ندارند.
مرحوم صاحب حدائق تأکید دارد لزوم قصد تحلل را ثابت کند و لزوم آن را از عده ای نقل می کند و می فرماید: و قال في المدارك! و هذا الحكم- اعني: توقف التحلل على ذبح‌ الهدي ناويا به التحلل (در حالی که نیّت تحلل دارد) - مذهب الأكثر.[3]
از آن سو، مرحوم نراقی نه تنها نیّت تحلل را قبول ندارد بلکه قربانی را نیز لازم نمی داند و می فرماید: و لم يكتف جماعة من المشترطين للهدي به خاصّة، فاشترطوا نيّة‌ التحلّل بالذبح أو النحر أيضا، لوجوه ضعيفة غايتها فالحقّ: عدم الحاجة إليها و إن قلنا باشتراط الهدي.[4]

دلیل مسأله:
روایتی بر این مسأله دلالت ندارد و باید دید که این وجوب ضعیف را از کجا لازم دانسته اند.
الدلیل الاول: استدلال به روایت مشهور: انما الاعمال بالنیات
نقول: جالب اینکه در بعضی از روایاتی که در مورد مباحث نیّت در وسائل الشیعه آمده است می خوانیم:
عَنْ جَمَاعَةٍ عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ الْعَبَّاسِ الْمُوسَوِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ هَذَا عَنْ أَخِيهِ وَ هَذَا عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع عَنْ آبَائِهِ ع عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي حَدِيثٍ قَالَ إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ وَ لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى فَمَنْ غَزَا ابْتِغَاءَ مَا عِنْدَ اللَّهِ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ غَزَا يُرِيدُ عَرَضَ الدُّنْيَا أَوْ نَوَى عِقَالًا لَمْ يَكُنْ لَهُ إِلَّا مَا نَوَى[5]
بنا بر این روایت فوق در مورد بهره مندی از ثواب و عدم آن است یعنی اگر فرد نیّت خداوند را کرده باشد مثیب خواهد بود و الا از ثواب بهره ای نخواهد داشت. از این رو این روایات ارتباطی به بحث ما ندارند.
الدلیل الثانی: همان گونکه احرام به نیّت احتیاج دارد، خروج از احرام نیز احتیاج به نیّت دارد.
صاحب جواهر می فرماید: این دلیل یک نوع مصادره به مطلوب است به این معنا که انسان در وسط استدلال، ادعای خود را دلیل بر صحت قول خود قرار دهد. در ما نحن فیه هم اینکه خروج از احرام احتیاج به نیّت دارد یا نه امری است که باید بر آن استدلال شود و مورد بحث قرار گیرد ولی صاحب این دلیل، همین موضوع را دلیل بر صحت قول خود می داند.
الدلیل الثالث: ذبح به انحاء مختلفی انجام می شود: ممکن است کسی برای عقیقه ذبح کند و یا برای ادای نذر، به قصد ثواب، کفاره و مانند آن ذبح کند. قاعده ی کلیه در این مورد این است که هر فعلی که اشکال مختلفی پیدا می کند، فقط نیّت است که آنها را از هم تفکیک می کند. مثلا فردی پولی به دیگری می دهد، ممکن است این از باب صدقه باشد و یا زکات و یا ادای طلب و یا وام و یا ثمن معامله و هم با یک عمل که همان دادن پول است انجام می شود. تفکیک این عناوین از هم فقط با نیّت انجام می پذیرد. ذبح نیز به همین شکل است از این رو باید تحلل را نیّت کنیم.
نقول: جواب آن این است که شارع دستور داده شده است که بعد صدّ باید قربانی را ذبح کرد و دستور داده نشده است که باید نیّت تحلل هم در آن وجود داشته باشد از این رو تنها چیزی که باید نیّت کرد همان نیّت تقرب به خداوند است و با همین نیّت، تحلل حاصل می شود.
با این حال اضافه می کنیم که این مسأله فایده ی چندانی ندارد زیرا هر کسی که ذبح می کند عملا قصد تحلل در او وجود دارد و اگر کسی از آنها بپرسد که چرا ذبح می کنند می گویند که برای بیرون آمدن از احرام است چرا که اگر چنین نبود، قربانی نمی کردند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo