< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

94/02/30

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی:
امروز ابتدای ماه مبارک شعبان است. ماه رجب ماه ولایت، ماه شعبان ماه نبوت و ماه رمضان ماه خداوند است. باید در ماه شعبان آمادگی برای ماه رمضان ایجاد شود.
امام حسن عسکری می فرماید: جُرْأَةُ الْوَلَدِ عَلَى‌ وَالِدِهِ‌ فِي صِغَرِهِ تَدْعُو إِلَى الْعُقُوقِ فِي كِبَرِهِ.[1]
یعنی جرأت پیدا کردن و جسور شدن کودک در برابر پدرش در کودکی، سبب نافرمانی او در بزرگی می شود.
امام علیه السلام در این روایت، یکی از نکات تربیتی فرزند را بیان فرموده است. اسلام برای تربیت فرزند اهمیت زیادی قائل شده است. سوره ی لقمان بخشی از این توصیه ها را در از زبان لقمان حکیم بیان می کند. در روایات نیز نکات بسیاری در این مورد ذکر شده است.
یکی از آن نکات که در روایات بالا آمده است این است که اگر کسی فرزند خود را در کودکی جسور کند و بیش از اندازه به او میدان دهد، این موجب می شود که کودک در بزرگی نسبت به پدر و مادر خود نافرمان شده سخنی از آنها را نمی پذیرد.
پدر و مادر به فرزند خود علاقه دارد ولی این علاقه باید حقیقی باشد نه کاذب. محبت دروغین این است که اگر مثلا کودک حرف های زشت بزند آن را به حساب بلبل زبانی او بگذارند و یا کارهای خلاف فرزند خود را به سبب محبتی که دارند توجیه کنند.
محبت راستین این است که پدر و مادر، خیر و صلاح فرزند را در امروز و آینده در نظر بگیرند. گاه ممکن است فرزند از یک مسأله ی تربیتی ناراحت شود ولی بسان داروی تلخی است که طبیب برای بهبودی تجویز می کند. اگر فرزند جسور شود، پایه ی تربیتی او خراب می شود و در بزرگی به پدر و مادر خود اعتنا نمی کند.
مسأله ی مهم دیگر این است که در زمان ما تا حدی به سبب تبلیغات مسموم، یک سری بد آموزی در مورد فرزندان وجود دارد. گاه می گوند که پدر و مادر مربوط به دوران گذشته هستند و افکار آنها قدیمی است و جوانان هستند که به وضع روز آشنا هستند. این نوع تبلیغات موجب می شود که بزرگان تحقیر شوند و جوانان نسبت به پدر و مادر خود بی اعتنا شوند. تجربه نشان داده است که وقتی فرزندان از پدر و مادر خود جدا می شوند، مسیرهایی را می پیمایند که غالبا به پشیمانی می انجامد. در دفتر ما نامه هایی می آید مبنی بر اینکه گاه یکی با دیگری بدون مشورت با پدر و مادر خود ازدواج کرده است و بعد از چندین ماه همسر او، او را ترک کرده است.
جدا کردن فرزندان از ابوین، به زیان هر دو است. حتی اگر پدر و مادر بی سواد باشند ولی دارای تجربه ای هستند که فرزندان از آن بی نصیب می باشند. بنا بر این باید بین پدران و مادران و فرزندان ارتباط بیشتری برقرار کنیم.
تربیت باید آمیخته با محبت باشد. گاه پدران و مادران امر تربیتی را با خشونت می آمیزند. ایستادن بر روی اصول تربیتی نباید با خشونت همراه باشد. اینکه در کلمات لقمان حکیم عبارت ﴿یا بنیّ﴾ همواره تکرار می شود همین حاکی از محبت لقمان به فرزند خود بوده است. بنا بر این حتی الامکان باید از تنبیه دوری کرد.

موضوع: عدم لزوم قصد تحلل هنگام قربانی
بحث در مسأله ی نهم از مسائل مربوط به صدّ و حصر است. امام قدس سره در این مسأله بحث حصر که همان بحث مرض است و آن اینکه اگر فردی بیماری شود و نتوان عمره را به جا آورد باید قربانی کند و از احرام خارج شود. امام قدس سره در این مسأله چهار فرع را در آن بیان می فرماید و در فرع چهارم می فرماید:
والأحوط أن يقصد النائب عند الذبح تحلل المنوب عنه. [2]
یعنی بنا بر احتیاط واجب نائب هنگام قربانی نیّت کند که منوب عنه من با این ذبح از احرام بیرون آید.
این بحث مترتب بر بحث گذشته است که اگر منوب عنه خودش قربانی را ذبح می کرد آیا نیّت تحلل برای او لازم بود یا اینکه تحلل از آثار قهری ذبح می باشد. ما گفتیم که تحلل خود به خود حاصل می شود و در روایات اثری از نیّت مزبور وجود ندارد و فقط دستور به قربانی داده شده است و اینکه فرد بعد از آن از احرام بیرون می آید.
همچنین اگر کسی از طرف دیگری نیابت کند و عنوان را به او نگوید بلکه خودش نیّت کند مثلا کسی می خواهد زکات بدهد و پول را به زید می دهد و می گوید از طرف من وکیلی که آن را به دست عمرو برسانی و نمی گوید که آن را برای زکات، صدقه، هدیه، خمس و یا چیز دیگر بدهد در اینجا نیّت منوب عنه کافی است و لازم نیست که نائب نیز نیّت کند. در مورد عناوین قصدیه وقتی عمل به منوب عنه منسوب است و او نیّت کند کفایت می کند.
بنا بر این حتی اگر قصد تحلل لازم باشد، قصد منوب عنه کفایت می کند و لازم نیست که نائب نیز قصد تحلل داشته باشد.
البته نباید از این نکته غافل بود که غالبا انسان هنگام قربانی، قهرا قصد می کند بنا بر این اگر کسی از او بپرسد که چرا قربانی می کند در جواب می گوید که برای خروج از احرام قربانی می کنم.

هذا تمام الکلام فی العمرة.
سپس امام قدس سره در مسأله ی دهم به سراغ احصار در احرام حج رفته می فرماید:
مسألة 10 - لو أحرم بالحج ولم يتمكن بواسطة المرض عن الوصول إلى عرفات و المشعر (یعنی نتوانست اختیاری و اضطراری دو موقف را درک کند.) وأراد التحلل (و می خواهد از احرام در آید.) يجب عليه الهدي، (واجب است قربانی کند) والأحوط بعثه أو بعث ثمنه إلى منى للذبح (قربانی یا پول آن را به منی می فرستد) و واعد أن يذبح يوم العيد بمنى، (و با نائب قرار می گذارد که قربانی را در روز عید در منی در ساعت معینی ذبح کند.) فإذا ذبح يتحلل من كل شئ إلا النساء. (وقتی آن زمان فرا رسید و قربانی ذبح شد، منوب عنه از همه چیز بجز نساء حلال می شود.)[3]

اقوال علماء:
از آنجا که حکم در حصر در عمره با حصر در حج مشابه هم است به همین دلیل فقهاء هنگام ذکر این مسأله، حکم آن را مسلم فرض کرده اند.
فقط علامه در تذکره عبارتی دارد که از آن بوی اجماع به مشام می رسد.
اذا بعث الهدی انتظر وصوله الی المحل (تعبیر به بعث هدی اشاره به حج است زیرا معمولا افراد برای حج، با خود قربانی به همراه می آوردند.) فاذا کان یوم المواعدة قصّر من شعر رأسه و احل من کل شیء احرم منه فانهنّ لا یحللن حتی یحج من قابل و یطوف طواف النساء ان کان الحج واجبا او یطاف عنه فی القابل ان کان تطوعا قاله علمائنا و لم یعتبر الجمهور (علماء اهل سنت) ذلک بل حکم بعضهم بجواز الاحلال مطلقا (حتی نساء) و آخرون بالمنع مطلقا (هیچ چیزی حلال نمی شود.).[4]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo