< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

94/03/12

بسم الله الرحمن الرحیم

مطلبی پیرامون نیمه ی شعبان:
وجود مقدس امام زمان (عج) در آیات و روایات به دو چیز تشبیه شده است:
یکی تشبیه به نور آفتاب است. در حدیث معروفی امام علیه السلام به آفتاب پشت ابر تشبیه شده است که هرچند آفتاب دیده نمی شود ولی روز از شب شناخته می شود و آفتاب، کار خود را در رشد گیاهان و غیره انجام می دهد.
تشبیه دوم این است که امام علیه السلام به آب جاری تشبیه شده است. در تفسیر آیه ی ﴿قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتيكُمْ بِماءٍ مَعينٍ[1] به مردم بگو که اگر آب بعد از باران به اعماق زمین فرو می رفت و در طبقه ای قرار نمی گرفت (و به مرکز زمین فرو می رفت) در نتیجه اگر چاه و قنات و چشمه غیره همه از بین می رفت چه کسی برای شما ماء معین می آورد.
در روایت است که این آیه به ولی عصر (عج) تفسیر شده است که مایه ی حیات است و حضرت یکی از مصادیق این آیه است. امام علیه السلام به آب جاری تشبیه شده است که سرچشمه ی حیات است. کما اینکه خداوند می فرماید: ﴿وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْ‌ءٍ حَي‌[2] کما اینکه نور آفتاب هم مایه ی حیات است.
علت اینکه ولی عصر (عج) مایه ی حیات است این است که ایشان مجری عدالت است. ظلم و ستم موجب خرابی و نابودی و کشتار و گرفتاری و فساد می شود.
اگر انسان رابطه ی معنوی با امام علیه السلام داشته باشد فیض از ایشان به ما خواهد رسید همان گونه که نور آفتاب پشت ابر چنین خاصیتی دارد. در نتیجه قلب انسان نورانی می شود، تقوا در انسان فزونی می یابد و روحیه ی انسان تازه می شود. بنا بر این نباید گفته شود که اگر امام علیه السلام غائب است چه فوائدی از ایشان نصیب امت می شود. با وجود حضرت است که بلاهای مختلفی از جامعه ی بشریت دور می شود.

موضوع: محصور و مصدود شدن نائب
آخرین مطلبی که در ذیل مسأله ی چهاردهم از مصدود و محصور باقی مانده است این است که اگر نائب نتوانست به سبب صدّ و حصر از اعمال حج را تمام کند چه باید کند.
امام قدس سره در احکام نیابت در مسأله ی یازدهم این مسأله را متذکر شده است و ما نیز آن را مفصلا بحث کردیم. به نظر ما بهتر بود که آن مسأله در اینجا مطرح می شد.
امام قدس سره در آن مسأله می فرماید: لو صد الاجیر او احصر کان حکمه کالحاج عن نفسه فیما علیه من الاعمال
یعنی همان احکام حاجیانی که مصدود و محصور می شوند در مورد نائب جاری می شود. بنا بر این نائب در بیرون آمدن از احرام همان کاری را انجام می دهد که افراد غیر نائب انجام می دهند.

دلیل مسأله: روایتی رد این مورد وجود ندارد و باید علی القاعده بحث کرد.
دلیل اول: اطلاقات
خطاب : ﴿فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ[3] نائب را نیز مانند غیر نائب شامل می شود.
همچنین است سایر اطلاقات وارده در روایات.
دلیل دوم: الغاء خصوصیت. وقتی حکم در اصل و اصیل ثابت شد نائب هم به همان عمل می کند
به دلیل عسر و حرج ممکن است تمسک کرد که نائب اگر در احرام بماند دچار عسر و حرج می شود ولی دلیل عسر و حرج نمی گوید که فرد چگونه باید از احرام بیرون اید.

مسأله ی دوم در مورد صد و حصر در نائب این است که آیا عمل نائب مجزی از منوب عنه هست یا نه. بنا بر این اگر نائب با قربانی از احرام بیرون آمد ذمه ی منوب عنه بریء می شود یا اینکه باید سال بعد عمل حج را انجام دهد.
مشهور و معروف گفته اند که حج مزبور فایده ندارد. ولی شیخ طوسی قائل به اجزاء شده است.
صاحب مستمسک می فرماید: عن الشيخ في الخلاف: أن الإحصار بعد الإحرام كالموت بعده في خروج الأجير من العهدة. و استدل عليه بإجماع الفرقة. مع أن الحكم منصوص لهم لا يختلفون فيه .. انتهى. و ضعفه ظاهر.[4]
یعنی اگر نائبی بعد از اینکه محرم شود و وارد حرم گردد فوت کند حج از منوب عنه ساقط می شود. شیخ در عبارت فوق می فرماید: که احصار هم مانند همان است زیرا اجیر از عهده ی اجرت بیرون آمده و حج تمام است و مالک تمام اجرت می شود. شیخ به اجماع فرقه تمسک می کند و قائل است که این حکم منصوص می باشد.
واقعیت این است که نصی در کار نیست. شاید مراد ایشان از منصوص بودن حکم، منصوص بودن در مورد کسی است که در حرم از دنیا می رود. این احتمال هم هست که شاید نصی در کار بوده است که به ما نرسیده باشد.
به هر حال این یک نوع قیاس مع الفارق است. زیرا موت در حرم ارتباطی به مصدود و محصور ندارد.
مخصوصا باید توجه داشت که اگر خود اصیل، مصدود و محصور شود به صراحت روایت، حج را باید در سال بعد انجام دهد، بنا بر این حج نائب در صورت مصدود و محصور چگونه می تواند کافی باشد؟

مسأله ی سوم این است که نائب چه مقدار از اجرت را مالک است. او مقداری از مبلغ دریافتی را هزینه ی رفت و برگشت و خرید لباس احرام و خرید قربانی کرده است.
نقول: باید دید که بر چه چیزی اجیر شده است:
اگر اجیر برای تفریغ ذمه ی میّت شده باشد یعنی مبلغ را گرفته است تا ذمه ی میّت را از حجی که به گردن دارد بریء کند. در این صورت چون ذمه ی میّت بریء نشده است مستحق پول نیست.
اگر بر خود حج اجیر شده باشد نه بر مقدمه ی آن در این صورت نیز مستحق پولی نیست.
اما اگر بر مجموعه ی اعمال از مقدمه و ذی المقدمه شده باشد:
گاه به شکل مجموع من حیث المجموع است. در این صورت نیز چون این مجموع، حاصل نشده است مستحق اجرت نیست.
اما اگر به این گونه اجیر شده باشد که برای هر جزئی اجرتی را مالک شود، به همان نسبت که هزینه کرده است مالک می شود. که البته این قسم اجیر کردن نادر است.
از آن طرف، می بینیم که عمل فرد حر محترم است و فرد مزبور نیز کلی هزینه کرده است ولی به هر دلیلی که بوده است محصور و مصدود شده است چرا باید آن هزینه ها را از جیب خود پرداخت کند؟
جواب این است که مستاجر به اجیر لطمه ای نزده است و اگر خسارتی مالی دیده است به سبب ظلم ظالم بوده است که جلوی او را گرفته است. همچنین بیماری او موجب گرفتاری او شده است. این مانند کسی است که اجیر شده است که خانه ای را بسازد و مبلغی را هم گرفته است و بعد بیمار شده است و نمی تواند خانه را بسازد او باید پول را برگرداند. حتی اگر مخارجی را متحمل شده باشد که به عنوان مقدمه برای ساختن خانه باشد ولی خانه را اگر نسازد مستحق چیزی نیست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo