< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب المضاربه

94/07/01

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی:
امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید: مَا مِنْ بَلِيَّةٍ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِيهَا نِعْمَةٌ تُحِيطُ بِهَا[1]
یعنی هیچ بلایی نیست مگر اینکه در کنار آن یک نعمتی وجود دارد.
ما وقتی بلاها و مشکلاتی که برای فرد یا جامعه رخ می دهد را می نگریم مشاهده می کنیم که در کنار آن آثار نیکی نیز پیدا می شود. در روایتی نیز آمده است:
مَجَالِسُ الصَّدُوقِ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ عَادَ رَسُولُ اللَّهِ ص سَلْمَانَ الْفَارِسِيَّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ فِي عِلَّتِهِ فَقَالَ يَا سَلْمَانُ إِنَّ لَكَ فِي عِلَّتِكَ إِذَا اعْتَلَلْتَ ثَلَاثَ خِصَالٍ أَنْتَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِذِكْرٍ وَ دُعَاؤُكَ فِيهَا مُسْتَجَابٌ وَ لَا تَدَعُ الْعِلَّةُ عَلَيْكَ ذَنْباً إِلَّا حَطَّتْهُ مَتَّعَكَ اللَّهُ بِالْعَافِيَةِ إِلَى انْقِضَاءِ أَجَلِكَ[2]
رسول خدا (ص) به عیادت یکی از دوستانش رفته بود. وقتی در کنار بستر بیمار نشستند فرمودند: در این بیماری تو سه خوبی وجود دارد:
اول اینکه انسان در مشکلات به یاد خداوند می افتد. خواه این مشکل زندانی شدن باشد یا بیماری یا وجود دشمن. کما اینکه در قرآن می خوانیم: ﴿فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ[3]
دوم اینکه دعای فرد در بیماری مستجاب می شود.
سوم اینکه بیماری، گناهان انسان را مانند برگ خزان که روی زمین می ریزند، از بین می برد.
در تاریخ انقلاب این مسأله را به خوبی حس کردیم. جنگ تحمیلی بلای بزرگی بود ولی سبب شد که نیروی نظامی ما از قوی ترین نیروهای موجود در منطقه باشد. ارتش، سپاه و بسیج همه نتیجه ی همان جنگ تحمیلی بوده است.
از یک مورخ خارجی نقل شده است که می گوید: من در طول تاریخ نظر کردم و دیدم تمامی تمدن های بزرگی که پدید آمدند به سبب این بود که کشوری مورد تهاجم دشمنی نیرومند واقع شد و همان دشمن موجب شکوفایی تمدن آن کشور شد.
در زمان ما مثلا تحریم ها یک نوع بلا به حساب می آید ولی در کنار آن در موارد بسیاری مانند کارخانه ها، داروها و مسائل نظامی به خودکفایی رسیدیم.
انسان در بلاها گاه حالت انفعالی پیدا می کند و گاه حالت اثباتی. حالت انفعالی این است که انسان مأیوس شده و دست از فعالیت بر می دارد ولی حالت اثباتی این است که فرد به دنبال راه حل مشکل می رود. انسان باید حالت دوم را در خود تقویت کند.

بحث فقهی:
موضوع: بحث در شرط هشتم از شرایط مضاربه است.
و أن يكون معيّنا، فلا تصح بالمبهم (مال مضاربه باید معین باشد و با مبهم نمی توان مضاربه کرد) كأن يقول: قارضتك بأحد هذين (مثلا دو کیسه هست که در هی یک هزار درهم است و اگر فرد معین نکند که کدام کیسه مورد مضاربه است، صحیح نیست.) أو بأيهما شئت، (یا بگوید هر کدام را انتخاب کنی اشکال ندارد و هر کدام که مورد انتخاب تو باشد مضاربه روی آن بسته شده است.)[4]
در جلسه ی گذشته اقوال خاصه را نقل کردیم. در میان عامه اکثرا با این شرط موافق هستند ولی بعضی مخالفت می کنند.
در کتاب موسوعه ی فقهیه در ماده ی مضاربه در مسأله ی 20 آمده است: عن الحنابلة و الشافعیة و بعض الحنفیة عدم الجواز المضاربة عن احد الکیسین من النقد و لو کان فیهما مال معلوم و کانا متساویین و حکی عن بعض الآخر من الحنفیة جوازه عند التساوی فی القدر و الجنس و الصفة.

اما مضاربه به احدهما: بسیاری از بزرگان گفته اند که عنوان احدهما لا بعنیه، وجود خارجی ندارد و فقط عنوانی است که در ذهن معنا دارد. در خارج هر چه هست یا این است یا آن. احدهما لا بعینه، عنوانی است که از نگاه کردن به دو کیسه در خارج، انتزاع می شود. در بیع و هیچ معامله ای و حتی در وصیت نیز نمی توان به احدهما لا بعینه اکتفاء کرد. آنچه در خارج است احدهما بعینه می باشد. بنا بر این آن مفهوم انتزاعی که در خارج نیست را نمی توان خرید و یا فروخت و یا روی آن مضاربه را منعقد کرد و یا حتی اجاره دارد و مانند آن.
توضیح اینکه: سه عنوان مشابه هم وجود دارد:
عنوان لا بعینه: توضیح همان است که بیان کردیم.
عنوان مشاع: این عنوان در خارج موجود است مثلا دو نفر در خانه یا پول و مانند آن ملکیت مشارع دارند. مضاربه نیز بر مشاع جایز است. در جزئی ترین اجزاء مال مشاع هر دو شریک هستند. حتی وقف هم بر مشاع جایز است مثلا کسی می تواند سه دنگ خانه را وقف کند.
عنوان کلی در معین: کلی بر دو قسم است:
گاه کلی، بدون تعیین است و آن همان کلی ای است که یصدق علی کثیرین می باشد. این نوع کلی در ذهن جای دارد. مانند بیع سلف (که فرد صد من گندم کلی را می فروشد) بر این کلی نمی توان مضاربه کرد زیرا در مضاربه، عین باید موجود خارجی باشد و اگر در ذمه باشد فایده ای ندارد.
گاه کلی در معین است مثلا بایع، یک صاع از یک خرمن گندم را می فروشد. فروشنده از هر جای خرمن می تواند یک صاع را انتخاب کند. فرق آن با مشاع در این است که در مشاع، هر ذره از مال که از بین رود به همان نسبت حق هر دو مالک از بین رفته است. ولی در کلی در معین، اگر بخشی از کلی از بین رود، حق فرد از بین نرفته است زیرا کلی به بقاء فرد واحد باقی است یعنی مادامی که یک صاع از آن خرمن موجود باشد، حق مشتری از بین نرفته است و هر چه از بین رود از مال بایع از بین رفته است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo