< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

مبحث خیارات

96/10/20

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی:

رسول خدا (ص) در روایتی می فرماید: أخسر النّاس صفقة رجل أخلق بدنه في آماله و لم يساعده الأيّام على أمنيّته فخرج من الدّنيا بغير زاد و قدم على اللَّه تعالى بغير حجّة.[1]

رسول خدا (ص) در این روایت به زیانکار ترین مردم اشاره می کند و می فرماید: کسانی که تمام نیروهایشان را برای رسیدن به آمال و هوی و هوس هایشان صرف می کنند و بالاخره به آنچه می خواهند نمی رسند. آنها از این دنیا خارج می شوند در حالی که دستشان خالی است و هیچ زاد و توشه ای ندارند و وارد بر خداوند در عرصه ی محشر می شوند و هیچ دلیل و برهانی برای این کارشان ندارند.

خداوند نیروها، سرمایه ها و استعدادهایی به انسان داده است ولی این نیروها بی حد و حصر نیست بلکه محدود است و لذا اگر انسان آن را در جایی مصرف کند از کارهای دیگر می ماند. باید این نیروها را در جایی مصرف کرد که بیشترین بازده را داشته باشد. اما کسانی هستند که این نیروها را در مسیر آمال و آرزوهای دور و دراز مصرف می کنند و یک دفعه مشاهده می کنند که عمرشان تمام شد و باید دست خالی به سوی خداوند بروند و هیچ دلیلی ندارند که چرا چنین کرده اند.

بعضی تصور می کنند که سعادتشان در این است که به مقام والایی برسند. تلاش می کنند و از دین و ایمان خود مایه می گذارند. بعضی نیز تصور می کنند که سعادت آنها در ثروت انبوه است و همه چیز را در این راه هزینه می کنند و سرآخر هم به جایی نمی رسند.

آنچه مهم است آرامش روح انسان است. با این جور کارها ناآرامی ها بیشتر می شود. حفظ مقام و مال زحمت بسیاری می طلبد. انسانِ دارای مقام بدخواه دارد و دیگران درصدد تصدی پست او هستند. انسانی که دارای مال بسیار است از خطرات افراد دیگر می هراسد که کسی که نزدیک است نکند مال او را مخفیانه بخورد و کسی که دور است نکند غافلانه وارد شود و ضرر قابل توجهی برساند. آرامش مزبور هم در سایه ی ایمان و قناعت حاصل می شود.

تعبیر به زیان کار ترین این است که انسان سرمایه ای به نام عمر و استعدادهایی مانند عقل، هوش و توان دارد. این سرمایه را اگر در بیراهه مصرف کنیم و بعد، هم در این دنیا به جایی نرسیم و هم با دست خالی به سوی خدا برویم کاری خلاف عقل است.

یکی از راه های نفوذ شیطان این است که اعمال ناصحیح و زشت انسان را در نظر او خوب و زیبا جلوه می دهد و چیزهایی که مایه ی ننگ است را افتخار نشان می دهد و چیزهایی که مایه ی ناآرامی است به شکل آرامش نشان می دهد: ﴿وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُم‌[2]

شیطان از راه های مختلفی نفوذ می کند. امام سجاد علیه السلام در صحیفه ی سجادیه در دعای هفدهم راه های مختلف نفوذ شیطان را بیان می فرماید. شیطان هم قسم خورده است: ﴿قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ‌[3] ﴿إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ‌[4]

مخلِص کسی است که ناخالصی ها وعیوب وجود خود و صفات زشت و شهوات سرکش و هوی و هوس های خود را از وجود خودش خارج می کند و به اخلاق اسلامی آراسته می شود.

اما گاه ناخالصی هایی است که به چشم نمی آید. اینها را خدا باید برطرف کند در نتیجه انسان، مخلَص می شود.

ما اگر قسمت اول را انجام دهیم خداوند به عنوان پاداش ما را به مقام مخلَص می رساند. شیطان از اغوای چنین کسانی مأیوس است. در قرآن مخلَص به غیر معصوم هم اطلاق شده است و این مقام مخصوص معصومین نیست.

 

موضوع: خیار شرط

بحث در خیار شرط است که مسأله ی دامنه داری می باشد که شیخ انصاری بیش از همه در آن بحث کرده است.

باید بدانیم قلمرو خیار شرط در چه جاهایی است و در چه عقود و قراردادهایی جاری می شود و در چه جاهایی جاری نیست. گفتیم این خیار منحصر به بیع نیست و در عقود کثیره ای جاری می شود. البته امام قدس سره به مصادیق آن اشاره نکرده است ولی دیگران مبسوطا این مسأله را بیان کرده اند. اجمال این مسأله که خیار شرط در غیر بیع جاری می شود مورد اجماع است ولی در تفصیل آن اختلاف وجود دارد.

صاحب مفتاح الکرامة می فرماید: و الّذی یتحصّل من کلامهم أنّ هذا الخیار یعمّ کلّ بیع لا یستعقب العتق (مانند بیع پدر و مادر اگر عبد باشند که به محض خریدن آزاد می شوند و نوبت به خیار نمی رسد. ) ، للأصل و عموم الکتاب و السنّة،... و تزید هنا عبارة جامع الشرائع قال: و یدخل خیار الشرط فی العقود إلّا الصرف و النکاح و الوقف. و الحاصل: أنّی لم أجد فیه خلافا لا فی المسلِّم (بیع سلف) و لا المسلَّم فیه إلّا من المصنّف فی التذکرة.

شیخ انصاری این بحث را مفصل تر از بقی ذکر کرده است و حدود ده مورد از عقود را ذکر کرده هر کدام را به تنهایی مورد بحث قرار داده است و ما نیز هماهنگ با شیخ جلو می رویم.

قبل از بحث دو نکته را بیان می کنیم:

اول اینکه اصل در مورد شک اصالة الفساد است. اصالة الاباحة در حرام و حلال جاری می شود ولی اصل در معاملات فساد است و در جای دیگران با هشت دلیل ثابت شده است و به عبارت دیگر اصل لزوم است حتی در مقابل خیار.

دوم اینکه ما به دنبال دلیل خاصی نیستیم و دلیل ما عمومات ادله ی شرط است که باید دید تا کجا ادامه دارد. اینکه بعضی به استصحاب بقاء عقد تمسک جسته اند اشتباه کرده اند زیرا عمومات مانند: (المؤمنون عند شروطهم) ادله ی اجتهادیه است و با وجود آنها به دنبال ادله ی فقهیه مانند استصحاب و اصول عملیه نمی رویم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo